پاورپوینت کامل ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۱
زادگاه، نیاکان۲
نابینایی۳
تحصیلات۴
سفر به بغداد۵
بازگشت به زادگاه۶
وفات۷
ویژگی‌های اخلاقی۸
شاگردان و کاتبان ابوالعلاء۹
آثار۱۰
علوم ادبی و هنرهای شعری ابوالعلاء۱۱
ویژگی‌های ادبی۱۲
رساله الغفران۱۳
جهان‌بینی۱۴
پانویس۱۵
منابع مقاله۱۶
وابسته‌ها

اَبوالْعَلاءِ مَعَری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی(۲۷ ربیع‌الاول ۳۶۳- ۴۴۹ ق / ۲۶ دسامبر ۹۷۳-۱۰۵۷ م)، شاعر و اندیشمند برجست نابینای عرب.

هر چند او زندگانی پرماجرایی نداشته و بیشتر عمر خود را در کناره‌گیری از مردم و گوشه‌نشینی گذرانده است، اما آگاهی ما از زندگانی او اندک نیست.

زادگاه، نیاکان

ابوالعلاء در معره ‌النعمان، شهر کوچکی میان حلب و حماه، زاده شد. نیاکان وی همه از شخصیت‌های برجسته و سرشناس به شمار می‌رفته‌اند و اکثر آنان اهل حدیث و ادب و نیز قاضیان معره ‌النعمان بوده‌اند. پدرش (د ۳۹۵ ق / ۱۰۰۵ م) ادیب، لغوی و شاعر بوده است. وی ۳ پسر به نام‌های ابوالمجد محمد بن عبدالله، ابوالعلاء و ابوالهیثم عبدالواحد داشته است.

نابینایی

ابوالعلاء در ۴ سالگی دچار آبله شد و در اثر آن چشم راستش از پرده‌ای سپید پوشیده شد و چشم چپش به کلی گود افتاد و وی بینایی را از دست داد؛ چهره‌اش نیز آبله‌گون شد. گفته می‌شود که ابوالعلاء پیکری نحیف داشته است.

تحصیلات

ابوالعلاء نخست قرآن را، به چندین روایت، نزد چند تن از شیوخ زمانش فراگرفت، لغت و نحو را نیز نزد پدر خود و نیز ابوبکر محمد بن مسعود بن فَرَج نحوی آموخت، در نوجوانی به حلب رفت و در آنجا نزد محمد بن عبدالله بن سعد نحوی، راوی اشعار مُتنبی (د ۳۵۴ ق / ۹۶۵ م) آموزش دید و احتمالاً همین برخورد با اشعار متنبی انگیز وی شد که بعدها از ستایشگران متنبی و شارح اشعار او شود. وی حدیث را نیز نزد پدر، جد و برادر خود ابوالمجد و چند تن دیگر آموخته بود.

همچنین گفته می‌شود که ادب و لغت را نزد چند تن از شاگردان ابن خالویه (د ۳۷۰ ق) فرا گرفته بود. ابوالعلاء در پی آموختن بیشتر، سفری به طرابلس شام کرد و از کتابخانه‌های آنجا بهره گرفت. وی بر سر راه خود از شهر لاذقیه نیز گذر کرد و در آنجا در «دیر فاروس» به راهبی برخورد که با دانش‌های یونانی آشنایی داشت و ابوالعلاء از وی سخنان و عقاید فیلسوفان یونان را شنید که گویا در اندیش او اثر نهاد و انگیز برخی از عقاید انحرافی وی در اشعارش شد.

سفر به بغداد

ابوالعلاء در ۳۹۸ ق راهی بغداد شد و در ۳۹۹ ق به آنجا رسید و یک سال و ۷ ماه در آن شهر ماند. گفته می‌شود که انگیز سفر وی به بغداد شکایت بردن از بعضی نواب حلب بوده که به وقف موروثی او دست ‌درازی کرده بودند، اما ظاهراً قصد واقعی ابوالعلاء از سفر به بغداد فراگیری بیشتر دانش‌های ادبی و به‌ویژه دستیابی به کتابخان بزرگ آنجا بوده که سرپرستی آن را عبدالسلام بصری، معروف به واجکا (د ۴۰۵ ق) برعهده داشته است. گفته می‌شود که وی همچنین از بزرگان بغداد برای رفع دست‌اندازی به موقوف خود یاری خواسته، اما نتیجه‌ای نگرفته بود. اکنون حقیقت امر را می‌توان در گفتار خود ابوالعلاء جست‌وجو کرد: وی از یک سو، در نامه‌ای که پس از آگاهی از مرگ مادرش، از بغداد به دایی خود، ابوالقاسم علی می‌نویسد، می‌گوید که وی گمان می‌کرده است که بتواند در بغداد بماند، زیرا در آنجا علم را بیشتر از سنگریزه‌ها در مناسک عقبه یافته است. سپس از مردمان بغداد به نیکی یاد می‌کند و مهربانی‌ها و حوشرفتاری‌های ایشان با خودش را می‌ستاید، اما از سوی دیگر، می‌افزاید که برای طلب ادب یا مال از اهل بغداد به آنجا نرفته است، زیرا از ۲۰ سالگی، دیگر نیازی به آموختن از یک عراقی یا شامی نداشته، بلکه آنچه وی را به سوی بغداد کشانده، کتابخان آنجا بوده است. وی در نام دیگری که برای اهالی معره‌النعمان فرستاده، ولی به دست ایشان نرسیده بوده است، می‌نویسد که سفر وی به بغداد برای دستیابی به مال فراوان یا دیدار با مردمان نبوده، بلکه او ترجیح می‌داده است که در دارالعلم اقامت کند. وی بار دیگر از مردمان بغداد به نیکی یاد می‌کند که در ستایش از او و فضل او غلو می‌کرده و اموالشان را بی‌دریغ در اختیار او می‌نهاده‌اند.

نام ابوالعلاء در بغداد مشهور شده بود و دیوان سقط‌ الزند را نزد او می‌خواندند.

وی در آنجا همچنین با شریف رضی و سید مرتضی معاشرت داشته است و آن دو، دانش و تیزهوشی وی را می‌ستوده‌اند.

بازگشت به زادگاه

ابوالعلاء در ۴۰۰ ق / ۱۰۱۰ م از بغداد به معره ‌النعمان بازگشت و از آن زمان تا پایان عمر خانه‌نشین شد. وی خود را «گروگان دو زندان» ـ زندان نابینایی و زندان خانه‌نشینی و گوشه‌گیری ـ نامیده است. ابوالعلاء خود در همان نامه که از بغداد برای اهالی معره‌النعمان فرستاده بود، تصمیمش را به خانه‌نشینی اعلام می‌دارد و می‌گوید که تلخ و شیرین روزگار را چشیده و نیک و بد آن را آزموده و به این نتیجه رسیده است که پسندیده‌ترین کاری که می‌تواند در زندگی انجام دهد، عزلت گزیدن و از مردمان کناره گرفتن است. وی می‌نویسد که این تصمیم خود را با گروهی مورد اعتماد در میان نهاده بوده است و همگی این دوراندیشی را پسندیده بوده‌اند. سپس می‌افزاید که این تصمیم را ناگهانی نگرفته، بلکه این امر زایید اندیش سال‌های متمادی و طولانی بوده است.

وفات

ابوالعلاء در ۸۶ سالگی، پس از ۳ روز بیماری که در اثر آن نیروی فکری خود را از دست داده بود و در املا به پیرامونیانش دچار خلط و اشتباه می‌شد، در ۱۳ ربیع‌الاول ۴۴۹ درگذشت. گور وی همچنان در معره ‌النعمان بر جای مانده است.

ویژگی‌های اخلاقی

تقریباً هم منابع مربوط به ابوالعلاء دربار چند ویژگی وی، همزبانند: خانه‌نشینی و مردم‌گریزی، قناعت، استغنا، زهد و پرهیزگاری، احتراز از گوشتخواری و بسنده کردن به خوراکهای گیاهی و امتناع از ازدواج. گفته می‌شود که ابوالعلاء از دارایی دنیایی بهر زیادی نداشت و از درآمد موقوفه‌ای که به ارث به او رسیده بود و خویشاوندان وی نیز در آن سهیم بودند، ارتزاق می‌کرد. در سال، ۳۰ دینار از آن موقوفه درآمد داشت؛ نیمی از آن را به خدمتکاران خود می‌داد و با بقی آن زندگی را به قناعت می‌گذراند. خوراکش عدس پخته، شیرینیش انجیر، جامه‌اش از پارچه‌ای خشن پنبه‌ای و فرشش در زمستان نمد و در تابستان حصیری از نی بود.
در بخش جهان‌بینی ابوالعلاء در همین مقاله نظریات او دربار گیاهخواری، قناعت و پرهیزگاری بررسی شده است. در اینجا باید گفت که آنچه ناصرخسرو در سفرنامه، در شرح عبورش، از معره ‌النعمان دربار ابوالعلاء گزارش می‌دهد، یا گزافه‌ای است از راه شنیده‌هایش، یا تحریف نوشت او از سوی دیگران. در آنجا گفته می‌شود که ابوالعلاء «نعمتی بسیار داشت و بندگان و کارگزاران فراوان، و خود هم شهر او را چون بندگان بودند»، درست این است که می‌افزاید «خود، طریق زهد پیش گرفته بود، گلیمی پوشیده و در خانه نشسته، نیم من نان جوین راتبه کرده، و جز آن هیچ نخورد». دربار استغنای ابوالعلاء گفته می‌شود که المستنصر بالله، خلیف فاطمی مصر (د ۴۸۷ ق)، مال حلالی از بیت‌المال به ابوالعلاء بخشید، اما وی نپذیرفت و در شعری گفت که او ارزاق را طلب نمی‌کند، زیرا خدا رزقش را به وی می‌رساند و وی می‌داند که اگر قوتی به او داده می‌شود، آن نیز بیشتر از حق اوست.
همچنین آمده است که ابونصر هبه‌الله بن موسی المؤید فی‌ الدین، داعی‌ الدعاه فاطمیان مصر، به ثمال بن صالح، فرماندار حلب و معره ‌النعمان نامه‌ای نوشت و از او خواست که مال کافی برای تهی هم وسایل زندگانی، از جمله لذیذترین خوراک‌ها، در اختیار ابوالعلاء بگذارد، اما وی نپذیرفت.

ابوالعلاء از معدود شاعرانی است که در مدح و ستایش صاحبان مال و جاه ـ جز برای دو سه تن، آن هم در شعرهای دوران جوانیش ـ شعر نسروده است. وی در مقدم دیوانش «سقط‌ الزند» صریحاً می‌گوید که هرگز سروده‌های خود را به گوش رئیسان نرسانده و در طلب پاداش، مدح کسی را نگفته است، نوشته‌اند که علی ‌بن جعفر بن ‌فلاح (فلاحی)، وزیر خلیف فاطمی الحاکم بامرالله (خلافت ۳۸۶-۴۱۱ ق / ۹۹۶-۱۰۲۰ م)، به عزیزالدوله ابوشجاع فاتک بن عبدالله (د ۴۱۳ ق) فرماندار حلب از سوی الحاکم، نامه‌ای نوشت و از او خواست که ابوالعلاء را به مصر ببرد تا در آنجا برای او «دارالعلمی» بنا کند و خراج معره ‌النعمان را در اختیار او نهد. عزیزالدوله به معره النعمان رفت و با ابوالعلاء دیدار کرد و آن پیشنهاد را با وی در میان نهاد. ابوالعلاء از او مهلت خواست و نامه‌ای برای فلاحی فرستاد و از پذیرفتن پیشنهاد وی عذر خواست. عزیزالدوله خود ابوالعلاء را محترم می‌داشت و از او خواسته بود که برایش کتاب‌هایی تصنیف کند. ابوالعلاء، کتاب الصاهل و الشاحج و کتاب القائف را به نام وی املا کرد که کتاب دوم با مرگ عزیزالدوله ناتمام ماند.

در بیشتر منابع از استعدادهای ویژ ابوالعلاء سخن رفته است. در یک جا گفت ابوالحسن مصیصی شاعر نقل می‌شود که در معره ‌النعمان یکی از شگفتی‌های روزگار را دیده و آن شاعری نابینا بوده است که شطرنج و نردبازی می‌کرده و در هر فنی از جدّ و هزل سخن می‌گفته و خدا را سپاس می‌گزارده که وی را نابینا کرده و از دیدن بدخویان نفرت‌انگیز آسوده ساخته است.
گزارش‌های بسیاری نیز دربار نیروی حافظ بی‌مانند ابوالعلاء آمده است.
ابوالعلاء عمر خود را در دوران پرآشوبی گذراند. وی از کنج عزلت خود، با دید دل به هم رویدادهای جهان پیرامون خود، به‌ویژه به آنچه در زادگاهش و اطراف آن می‌گذشت، می‌نگریست. دوران عمر وی سرشار از درگیری‌ها و کشاکش‌هاست: درگیری‌های خلفای عباسی با ایرانیان و ترکان، از یک سو و درگیری‌های فرمانروایان محلی و قبایل عرب بدوی و نیز کشاکش و رقابت عباسیان با خلفای فاطمی مصر و نفوذ قرمطیان و فاطمیان در دمشق و حلب، از سوی دیگر، و سرانجام مهاجمات امپراتوری بیزانس و نفوذ آن در آن نواحی. این رویدادهای تاریخی همواره با تاریخ حلب و معره‌النعمان درآمیخته بوده است و برخی از آن‌ها در اشعار ابوالعلاء معری منعکس شده‌اند.

شاگردان و کاتبان ابوالعلاء

با وجود اینکه ابوالعلاء معری خانه‌نشینی و گوشه‌گیری گزیده بود و چنانکه خود بارها در اشعارش بیان می‌کند، تنهایی را بر معاشرت بر مردمان ترجیح می‌داده، اما از چنان شهرتی برخوردار بوده است که دیگران را به سوی او می‌کشانده تا نزد او درس بخوانند و چیزهایی را که تنها او می‌دانسته است، از وی بیاموزند. هر یک از شاگردان او، خود از قاضیان، ادیبان و راویان برجست روزگار خویش بوده‌اند.

ابن‌ عدیم ۴۹ تن از اینان را نام می‌برد. از برجسته‌ترین این شاگردان، ابوزکریا یحیی‌ بن علی خطیب تبریزی (د ۵۰۲ ق / ۱۱۰۹ م)، مؤلف کتاب تهذیب اصلاح ‌المنطق و ابوالمکارم عبدالوارث بن محمد بن عبدالمنعم ابهری بوده‌اند. ابن عدیم نقل می‌کند که این دو از برجستگان ادب و متبحر در علوم عرب و از وابستگان به ابوالعلاء بوده و چندی را به بهره‌گیری از او گذرانده‌‌‌‌‌‌‌اند.

کاتبان ویژ ابوالعلاء ۴ تن بوده‌اند که نامه‌های وی و نیز آثار نظم و نثر او را می‌نوشته‌اند: ۱. برادرزاده‌اش ابومحمد عبدالله بن محمد، که به عمویش شفقت داشته، به او خدمت و در بیماری از او پرستاری می‌کرده است. خود او نیز دیوان شعر داشته و در۴۴۳ ق قاضی معره ‌النعمان بوده است. ابوالعلاء در چند بیت او را ستوده و از خدمات او سپاسگزاری کرده است. ۲. برادرزاد دیگرش ابوالحسن علی بن محمد، که او نیز در ۴۵۱ ق منصب قضای معره ‌النعمان را داشته است. وی هم آثار ابوالعلاء را از او شنیده و آن‌ها را نوشته است. ۳. جعفر بن احمد بن صالح، که از خویشاوندان سببی وی بوده و خطی خوش و استوار داشته و بسیاری از کتاب‌های ادبی را بر ابوالعلاء می‌خوانده و آثار وی را می‌نوشته است. ۴. ابوالحسن علی بن عبدالله، متولی اوقاف جامع معره ‌النعمان، که هم آثار ابوالعلاء و هر یک را در چندین نسخه با خطی خوش می‌نوشته است. چند تن دیگر از شخصیت‌های معره ‌النعمان نیز کاتبان ابوالعلاء بوده‌اند.

آثار

ابوالعلاء آثار بسیار دارد که گاه شمار آن‌ها را بالغ بر ۱۰۰ عنوان تخمین می‌زنند، این آثار که در موضوعات گوناگون نقد، ادب و لغت گرد آمده، عموماً همراه با التزام صنایع ادبی، مراعات ترتیب الفبایی و نوعی تقید در نگارش است. در بسیاری از کتب وی به شیوه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.