پاورپوینت کامل حق‌الله و حق‌الناس (حقوق جزا) ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حق‌الله و حق‌الناس (حقوق جزا) ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حق‌الله و حق‌الناس (حقوق جزا) ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حق‌الله و حق‌الناس (حقوق جزا) ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل حق‌الله و حق‌الناس (حقوق جزا) ۹۸ اسلاید در PowerPoint

حق‌الله و حق‌الناس از مباحث مطرح در حقوق جزا بوده و به به معنای حقوق خداوند بر بندگان و حقوق مردم بر یکدیگر است. این مقاله به بررسی تعریف حق‌الله و حق‌الناس، حق‌الله و حق‌الناس در احادیث و منابع فقهی، حق‌الله و حق‌الناس در محاکم قضایی، مصادیق حق‌الله و حق‌الناس در حقوق کیفری، آثار مختلف بر تفکیک بین این دو حق در نظام قضایی اسلام، احکام حق‌الله محض و حق‌الناس محض و ضوابط تشخیص این دو حق از منظر فقها می‌پردازد.

فهرست مندرجات

۱ – تاریخچه
۲ – تعریف
۳ – حق‌الله و حق‌الناس در احادیث و منابع فقهی
۳.۱ – حق الله در حدیث نبوی
۳.۲ – دیدگاه برخی فقهای اهل سنّت
۳.۳ – دیدگاه برخی از فقهای امامی
۳.۴ – دیدگاه حنفی‌ها
۴ – حق‌الله و حق‌الناس در محاکم قضایی
۵ – مصادیق
۶ – آثار تفکیک دو حق در نظام قضایی اسلام
۷ – ضوابط تشخیص حق‌الله از حق‌الناس
۸ – احکام حق‌الله محض و حق‌الناس محض
۹ – منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

تاریخچه

مفهوم حق‌الله و حق‌الناس و آثار مترتب بر آن در فقه قضایی اسلام سابقه‌ای به طول تاریخ فقه دارد و در برخی از روایات نیز بدان اشاره شده است. این دو مفهوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تصویب ماده ۲۹۰ قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۶/۶/۱۳۶۱ که مقرر می‌داشت: «در جرایم و اموری که جنبه حق‌اللهی دارند محاکمه مرتکب، حتماً‌ بایستی با حضور متهم صورت گیرد.»

[۱] شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، سال ۱۳۷۲، ص۱۱۲.

و ماده ۱۵۹ قانون تعزیرات مصوب ۱۸/۵/۱۳۶۲ مبنی بر اینکه «در حقوق‌الناس تعقیب و مجازات مجرم، متوقف بر مطالبه صاحب حق یا قائم مقام قانونی اوست.»، وارد حقوق کیفری موضوعه گشت و پس از آن به‌طور گسترده‌ای در قوانین شکلی و ماهوی به‌کار رفت ولی قانونگذار هیچ‌گاه تعریفی از حق‌الله و حق‌الناس و ضابطه تفکیک بین آن دو ارائه نکرده است.

تعریف

برخی گفته‌اند: «هر آنچه که اولاً‌ و بالذات معصیت‌الله و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حق‌الله و هر چه که عکس آن باشد حق‌الناس است.»

[۲] آشوری، محمد، عدالت کیفری (مجموعه مقالات)، تهران، ‌ کتابخانه گنج دانش، ‌۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۱۴.

و نیز در تعریف حق‌الله آمده است: «حق‌الله سلطنت خداوند بر بازخواست بندگان است عموماً بر انجام یا ترک عملی که در مورد آن نهی یا امر شارع به مکلف متوجه شده است.»

[۳] آشوری، محمد، عدالت کیفری (مجموعه مقالات)، تهران، ‌ کتابخانه گنج دانش، ‌۱۳۷۶، چاپ اول، ص۲۱۴.

و عده‌ای این دو مفهوم را به آثارش تعریف کرده و گفته‌اند: «هر آنچه که بنده می‌تواند آن را ساقط کند حق‌الناس و هر آنچه که بنده حق اسقاط آن را ندارد حق‌الله است.»

[۴] موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه القضاء، قم، موسسه النشر لجامعه مفید، ۱۴۲۳ ق، الطبعه الثانیه، ج۲، ص۱۸۸.

و تکالیف را به سه دسته حق‌الله و حق‌الناس و حق مختلط تقسیم کرده‌اند: «برخی از محققان نیز تاسیس حقوق حق‌الله را مطابق با حقوق عمومی و حق‌الناس را معادل با حقوق خصوصی تلقی کرده‌اند.»

[۵] آشوری، عمر، آیین دادرسی کیفر، تهران، سمت، ۱۳۸۳، هشتم، ج۱، ص۱۶۹.

آیت‌الله اردبیلی پس از ذکر اقوال فقها و حقوق‌دانان می‌نویسد: «حق الله در دو معنا بکار می‌رود:
۱- حق ولایت مطلقه خداوند و آن امر و احکام خداوند و وجوب پیروی از آنهاست و این همان معنای سخن پیامبر است که فرمود: «حَقَّ اللهِ عَلَی العِبادِ اَنْ یَعْبُدوه ولایشرکوا به شیئاً» این معنا منظور بحث ما در اینجا (حکم غیابی) نیست.
۲- هر آنچه که ملاک حکم در آن مصالح عامه و خاصه‌ای است اختیارش به دست مکلف نیست اگرچه مصلحت متعلق به او باشد مثل حرمت خودکشی یا فرزندکشی و مقصود از حق‌الناس چیزی است که ملاک (حکم) در آن مصلحت شخصی است و اختیار آن به دست شخص است مثل وجوب قصاص و دیه که منوط به مطالبه ولی دم است و هر وقت عفو کند منتفی است.»

[۶] موسوی اردبیلی، عبدالکریم، فقه القضاء، قم، موسسه النشر لجامعه مفید، ۱۴۲۳ ق، الطبعه الثانیه، ص۱۹۱-۱۹۰.

از نظرکمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی «هر جرمی که موجب تضرر شخص یا اشخاص خاص بشود حق‌الناس و هر جرمی که باعث اخلال و اختلال در نظم گردد و موجب لطمه بر مصالح اجتماعی و حقوق عمومی باشد حق‌الله محسوب می‌شود.»

[۷] شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، سال ۱۳۷۲، ص۱۱۴.

اصطلاح حق الله در منابع فقهی معمولاً در برابر حق‌الناس و عمدتآ در ابواب مربوط به احکام قضایی و کیفری به کار می‌رود. حقوقی که از احکام شرعی ناشی می‌شود، گاه متضمن حق مالی یا غیرمالی به سود یک شخص برعهده شخصی دیگر است، مانند دیون و حق قصاص، که آن را حق‌الناس می‌نامند.
سایر حقوق، که در واقع حق خدا بر مکلفان است، حق‌الله نام دارد. به تعبیر دیگر، اوامر تکلیفیِ عبادی که صرفآ برای تقرب به خداوند امتثال می‌شود و آثار حقوقی برای دیگران ندارد و نیز حقوق ناشی از تکالیف اجتماعی که تشریع آن‌ها مبتنی بر نفع عموم مردم است (مانند اقامه حدود)، از مصادیق حق‌الله است و در برابر، حقوقی که برای حفظ مصالح خاص دنیوی اشخاص و برای تثبیت حقی برای آنان وضع شده، حق‌الناس است.

[۸] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه‌ الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۱۳ـ ۱۴، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

[۹] علی مشکینی، مصطلحات الفقه، ج۱، ص۲۱۵، قم ۱۳۷۹ش.

حق‌الله و حق‌الناس در احادیث و منابع فقهی

حق‌الله و حق‌الناس در احادیث و منابع فقهی امامی و اهل سنّت عبارت است از: در احادیث و منابع فقهی، گاه به‌جای حق‌الناس از تعابیری چون حق عبد، حق عباد، حق آدمی، حق آدمیین و حقوق مسلمین استفاده شده است.

[۱۰] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه‌ الامامیه، ج۸، ص۱۶۳، تهران:المکتبه المرتضویه، ۱۳۸۷۱۳۸۸.

[۱۱] محمد بن احمد شمس‌الائمه سرخسی، المبسوط، ج۹، ص۳۶، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.

[۱۲] ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۳، ص۴۹۵، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.

[۱۳] محمد نجیب مطیعی، التکمله الثانیه، ج۲۰، ص۳۰۱ـ۳۰۲، المجموع: شرح‌المُهَذّب، در یحیی‌ بن شرف نووی، المجموع: شرح المُهَذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر.

حق الله در حدیث نبوی

در حدیث نبوی، حق‌الله به معنای عبادت خدا و شرک نورزیدن به او تفسیر شده است. به تعبیر دیگر، حق‌الله شامل امتثال همه اوامر و نواهی الهی می‌شود و تمام احکام شرعی، از جمله احکام مربوط به حق‌الناس، را دربرمی‌گیرد. با این همه، در اصطلاحِ فقها (به‌ویژه هنگامی که این دو اصطلاح در برابر هم به‌کار می‌روند)، حق‌الله صرفآ بر مصادیقی از حق‌الله (به معنای عام) اطلاق می‌گردد که حق‌الناس نباشد و به تعبیر فقها از حقوقی به شمار رود که اشخاص نتوانند، به اراده خود، آن را اسقاط کنند.

[۱۴] ابن‌شاط، إدرار الشروق علی أنواء الفروق، ج۱، ص۲۵۸ـ۲۵۹، در احمد بن ادریس قرافی، الفروق، أو، أنوار البروق فی أنواءالفروق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

[۱۵] زین‌الدین‌ بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع‌الاسلام، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.

[۱۶] ابراهیم‌ بن موسی شاطبی، الموافقات، ج۲، ص۵۳۸۵۳۹.، چاپ مشهور بن حسن آل‌سلمان، خُبَر، عربستان سعودی، ۱۴۱۷/۱۹۹۷.

دیدگاه برخی فقهای اهل سنّت

شماری از حقوق، هم جنبه حق‌اللهی دارند و هم جنبه حق‌الناسی، مانند آزاد کردن برده و اجرای حد سرقت و قذف؛ از این‌رو، برخی فقهای اهل سنّت، حقوق را چهار نوع دانسته‌اند : حق‌الله، حق‌الناس، حق مشترک میان حق‌الله و حق‌الناس که جنبه حق‌اللهی آن غلبه دارد و حق مشترکی که جنبه حق الناسی در آن بیش ‌تر است.

[۱۷] علی‌ بن محمد بزدوی، اصول ‌البزدوی (کنزالوصول الی معرفه الاصول)، ج۱، ص۳۰۵، کراچی: نورمحمد کارخانه تجارت کتب.

[۱۸] محمدعلی‌ بن حسین مکی مالکی، تهذیب الفروق و القواعد السنیه فی الاسرار الفقهیه، ج۱، ص۲۵۷ـ۲۵۸.، در احمد بن ادریس قرافی، الفروق، أو، أنوار البروق فی أنواءالفروق، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

دیدگاه برخی از فقهای امامی

برخی فقهای امامی نیز از این حیث حقوق را سه نوع دانسته‌اند: حق‌الناس محض، حق‌الله محض، و حق‌اللهی که حق‌الناس هم به آن تعلق می‌گیرد.

[۱۹] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه‌الامامیه، ج۸، ص۱۶۳، تهران:المکتبهالمرتضویه، ۱۳۸۷۱۳۸۸.

[۲۰] ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی، ج۳، ص۴۹۵، قم ۱۴۱۰۱۴۱۱.

ابن‌ عبدالسلام، فقیه شافعی قرن هفتم،حقوق‌اللهی را چنین تقسیم کرده است:

[۲۱] ابن‌ عبدالسلام، قواعد الأحکام فی مصالح الأنام، ج۱، ص۱۱۱ـ۱۱۳، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.

۱) حقوق مختص به خدا، مانند ایمان به خدا و پیامبر و آخرت؛
۲) حقوقی‌که مرکّب از حق‌الله و حق‌الناس است، مانند زکات، کفارات، هدایا و اوقاف؛
۳) حقوقی‌که مرکّب از حق‌الله، حق پیامبر اکرم و حق‌الناس است، مانند اذان.

دیدگاه حنفی‌ها

شماری از فقهای اهل سنّت، به‌ویژه حنفیان، حق‌الله را هشت‌گونه دانسته‌اند:
۱) عبادات محض، مانند ایمان به خدا، نماز و روزه؛
۲) عباداتی که دارای جنبه مالی هم هستند، مانند زکات فطریه؛
۳) حقوق مالی که جنبه عبادی هم دارند، مانند پرداخت یک دهم محصول در زمین‌های عُشریه؛
۴) حقوق مالی که جنبه عقوبت دارند، مانند خراج؛
۵) حقوقی‌که هم جنبه عبادت دارند و هم عقوبت‌اند، مانند کفارات؛
۶) عقوبت‌های خالص، مانند حدود؛
۷) حقوقی که قائم به خود هستند و از چیز دیگری نشئت نگرفته‌اند، مانند خمس؛
۸) عقوبت‌هایی که موجب محرومیت می‌شوند، مانند محرومیت قاتل از میراث یا وصیت مقتول.

[۲۲] علی‌ بن محمد بزدوی، اصول ‌البزدوی (کنزالوصول الی معرفه الاصول)، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۷، کراچی: نورمحمد کارخانه تجارت کتب.

[۲۳] مسعود بن عمر تفتازانی، شرح التلویح علی التوضیح لمتن التنقیح فی اصول الفقه و بالهامش شرح ‌التوضیح للتنقیح‌المذکور، ج۲، ص۱۵۱ـ۱۵۵، (قاهره ۱۳۷۷/ ۱۹۵۷)، چاپ افست بیروت.

حق‌الله و حق‌الناس در محاکم قضایی

در منابع فقهی، حق‌الله و حق‌الناس، براساس تعداد شاهدان لازم برای اثبات جرائم مختلف، نیز به اقسام گوناگون تقسیم شده است.

[۲۴] محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه‌ الامامیه، ج۷، ص۲۴۸۲۴۹، تهران:المکتبهالمرتضویه، ۱۳۸۷۱۳۸۸.

[۲۵] ابن‌قدامه، المغنی، ج ۱۲، ص ۱۲۷ـ۱۲۸، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

[۲۶] جعفر بن حسن محقق حلّی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۱، ص۹۲۰۹۲۲، چاپ صادق شیرازی، تهران ۱۴۰۹.

در حقوقی که هم دارای جنبه حق‌اللهی است و هم حق‌الناسی، همواره این بحث وجود دارد که این حقوق مشمول کدام‌ یک از آن دو خواهد بود. اگر جنبه حق‌اللهی برتری داشته باشد، احکام حق‌الله اجرا می‌شود (مانند عده مطلَّقه) و برعکس، درصورت برتری جنبه حق‌الناسی، احکام حق‌الناس جریان می‌یابد (مانند قصاص).
اما در پاره‌ای موارد درباره جنبه غالبِ حق، اختلاف‌نظر وجود دارد، مانند حد قذف که بسیاری از فقها جنبه حق‌اللهیِ آن را مقدّم دانسته و برخی دیگر آن را مشمول احکام حق ‌الناس شمرده‌اند، که آثار متفاوتی در پی دارد.

[۲۷] احمد بن محمد مهدی نراقی، مستند الشیعه فی احکام الشریعه، ج۱۷، ص۲۰۳، قم ۱۴۱۹.

[۲۸] محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۴۱، ص ۱۰۸، ج۳۰، ص۲۱۵، بیروت ۱۹۸۱.

[۲۹] عبدالقادر عوده، التشریع الجنائی الاسلامی مقارنآ بالقانون الوضعی، ج۲، ص۴۸۴۴۸۷، قاهره:دارالتراث.

[۳۰] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه‌الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۱۵، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

[۳۱] محسن حکیم، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۱۰۰ـ۱۰۱، چاپ افست قم ۱۴۰۴.

[۳۲] محمدحسن‌ بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۰، ص۲۱۵، بیروت ۱۹۸۱.

برطبق نظر کمیسیون استفتائات شورای عالی قضایی ایران در مورد جرائم، همواره جنبه حق‌اللهی و عمومی بودن جرم بر جنبه حق‌الناسی آن ترجیح داده می‌شود، مگر آن‌که دیدگاه قانون یا شرع متفاوت باشد.

[۳۳] محمود آخوندی، آئین دادرسی کیفری، ج۱، ص۱۶۲، پانویس،(تهران) ۱۳۶۸ش.

مصادیق

مصادیق حق‌الله و حق‌الناس در حقوق کیفری که بر مبنای تقسیم‌بندی مجازات می‌توان گفت تمام جرایم مستوجب مجازات حدی به جز قذف و سرقت قبل از رفع الی‌الحاکم حق‌الله و همه دیات و قصاص حق‌الناس می‌باشند.

[۳۴] شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، سال ۱۳۷۲، ص۱۱۹.

جرایم تعزیری نیز با توجه به تعریف حق‌الله و حق‌الناس، برخی حق‌الله مثل روابط نامشروع مادون زنا و برخی مثل توهین حق‌الناس می‌باشند.

[۳۵] شیری، عباس، سقوط مجازات در حقوق کیفری اسلام و ایران، تهران، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی شهید بهشتی، سال ۱۳۷۲، ص۱۱۹-۱۲۰.

جرایم مستوجب مجازات بازدارنده هر چند که طبق تعریف‌های حقوق، حق‌الله محسوب می‌شوند در عین حال نظریه‌های مشورتی ۵۰۸۶/۷ – ۱۹/۷/۱۳۸۴ و ۴۴۵۶/۷- ۲۴/۸/۷۷ جرایم مذکور در قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب ۱۷/۸/۷۶ مجمع تشخیص مصلحت نظام که از مصادیق روشن جرایم بازدارنده می‌باشند را از شمول حق‌الله و حق‌الناس خارج دانسته و بیان داشته‌اند: «جرایم مذکور در قانون مبارزه با مواد مخدر نه جنبه حق‌اللهی دارد و نه جنبه حق الناسی.»

[۳۶] مجموعه جرائم و مجازات‌ها، تهران، معاونت پژوهش، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات، ۱۳۸۵، چاپ سوم، ویرایش دوم، ج۲، ص۶۰۵-۶۰۶.

آثار تفکیک دو حق در نظام قضایی اسلام

آثار مختلفی بر تفکیک بین این دو حق در نظام قضایی اسلام مترتب است که مؤلفین فقهی و حقوقی به احصار و بررسی آن پرداخته‌اند در بین کتب حقوقی می‌توان به کتاب «جرایم علیه اموال و مالکیت» دکتر میر صادقی و از بین کتب فقهی به کتاب «فقه القضاء» آیت‌الله اردبیلی اشاره کرد که در کتاب اخیر تعداد چهارده اثر مترتب بر این تفکیک، برشمرده شده است که برخی از آنها عیناً‌ درج می‌شود.
۱- حق‌الله مبتنی بر تخفیف است برخلاف حق‌الناس؛
۲- صدور حکم غیابی در حق‌الناس جایز است برخلاف حق‌الله؛
۳- شهادت بر شهادت در حق الناس پذیرفته برخلاف حق‌الله؛
۴- صدور حکم و اجرای آن در حق الناس منوط به مطالبه شاکی است برخلاف حق‌الله؛
۵- در حقوق‌الله در برخی موارد حاکم حق عفو دارد برخلاف حق‌الناس.

ضوابط تشخیص حق‌الله از حق‌الناس

فقها برای تشخیص موارد حق‌الله از حق‌الناس ضوابطی مطرح کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین این ضوابط آن است که حق‌الله جنبه عمومی و عام‌المنفعه و حق‌الناس جنبه اختصاصی دارد. همچنین حق‌الله (جز برخی حالات خاص، مانند توبه مجرم) قابل اسقاط نیست بنابراین، در جرائم حق‌اللهی (مانند زنا) رضایت دادن فردی که جرم بر او صورت گرفته است (مَجنیٌّ علیه) موجب سقوط مجازات نمی‌شود.
در حالی‌که برخی از مصادیق حق‌الناس قابل اسقاط یا انتقال‌اند. بنابر برخی مذاهب فقهی، در جرائمی که جنبه حق‌اللهی دارند، امکان تداخل مجازات‌ها (در صورت تکرار جرم) وجود دارد، اما در جرائم حق‌الناس چنین نیست.

[۳۷] زین‌الدین‌ بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع‌الاسلام، ج۱، ص۴۳ـ ۴۴، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.

[۳۸] عبدالقادر عوده، التشریع الجنائی الاسلامی مقارنآ بالقانون الوضعی، ج۲، ص۴۸۴۴۸۷، قاهره:دارالتراث.

[۳۹] وهبه مصطفی زحیلی، الفقه‌الاسلامی و ادلّته، ج۴، ص۱۴ـ ۱۵، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

احکام حق‌الله محض و حق‌الناس محض

احکام حق‌الله محض و حق‌الناس محض، به‌ویژه در ابوابِ قضا و شهادات، تفاوت‌های عمده‌ای دارند. بیش ‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.