پاورپوینت کامل مقایسه مقولات ارسطوئی با مقولات کانتی و بررسی نقش مقولات در سیستم معرفتی آنها ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقایسه مقولات ارسطوئی با مقولات کانتی و بررسی نقش مقولات در سیستم معرفتی آنها ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقایسه مقولات ارسطوئی با مقولات کانتی و بررسی نقش مقولات در سیستم معرفتی آنها ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقایسه مقولات ارسطوئی با مقولات کانتی و بررسی نقش مقولات در سیستم معرفتی آنها ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

مقدمه:

جایگاه نخست از مقولات در فلسفه است یا منطق و یا هر دو

بحث از جایگاه مقولات، از جمله مباحثی است که همواره مورد گفتگو بین فیلسوفان بوده
است. عده ای آنها را در بخش فلسفه و عده ای در بخش منطق و بعضی در هر دو حوزه از
مقولات بحث کرده اند. ما در این قسمت نخست آراء و دلائل آنها را بیان می کنیم و بعد
از بررسی و تحلیل، نظر مختار را در این باب بیان خواهیم کرد.

ارسطو در رسائل گوناگونی از جمله متافیزیک، جدل، آنا لوطیقای دوم و مقولات، به ویژه
این رساله اخیر به بحث از مقولات می پردازد. ارسطو هم در رسائل منطقی همچون مقولات،
آنالوطیقای اول و دوم، باری ارمیناس، جدل و سوفسطیا وهم در رسائل فلسفی همچون کتاب
پنجم یعنی دلتا از مقولات بحث کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که جایگاه
مقولات از نظرارسطوهم در فلسفه است و هم در منطق، چرا که روش عملی او در آثارش این
را به ما نشان می دهد.

الف: مقولات ارسطوئی

ارسطو بحث مقولات را هم چنان که قبلاً اشاره کردیم هم درآثار منطقی و هم در آثار
فلسفی خود مطرح کرده است. مقولات یا قاطیغوراس یا کاته گوریا، تعبیری است که ارسطو
از بحث مقولات دارد. او در رساله مقولات، مقولات را از دیدگاه زبان شناختی و منطقی
مورد بحث و تحلیل قرار می دهد، زیرا باب تعریفات در منطق به مقولات نیازمند است و
ما برای تعریف اشیاء باید اجناس، فصول و نیز اعراض شیی را دقیقاً شناسائی کنیم و
اینکار مستلزم طرح مقولات می باشد، البته به اندازه نیاز در منطق. بنابراین، منظور
ارسطو از بحث زبانی مقولات، طبقه بندی اشیای خارجی و تعیین جنس و فصل و اعراض
آنهاست. ارسطو نمی خواهد صرفاً بحثی زبان شناسانه و منطقی ارائه دهد، بلکه مقولات
برای ارسطو هم کاربرد منطقی دارند و هم کاربرد فلسفی. کاربرد فلسفی مقولات در نظر
ارسطوعبارت است از اینکه مقولات حالات بالفعل وجود را در عالم خارج از ذهن نشان
می دهند. به عبارت دیگر مقولات ارسطوئی بیانگر چگونگی فعلیت وجود در عالم خارج
هستند. مقولات ارسطوئی صرفاً قالب های مفاهیم یا حالات تصور ذهنی، ما نیستند.

بر این مبنا می توان به مقولات ارسطوئی از دو منظر نگریست:

الف: منظر زبان شناختی یا منطقی

ب: منظر هستی شناختی یا فلسفی

مقولات به لحاظ منطقی و زبان شناختی، صور کلی و مفاهیم کلی اشیاء هستند که این
مفاهیم، همان صورت مستقیم اشیاء در ذهن هستند (معقولات اولی). این مفاهیم را ذهن از
اشیاء انتزاع می کند. زمانی که یک یا چند ادراک از طریق حس یا باطن برای انسان حاصل
می شود، عقل از آن ادراکات، یک مفهوم کلی را انتزاع می کند. به عبارت دیگر مقولات
برای تعریف حدی و رسمی و طبقه بندی اشیاء و تعیین جنس و فصل برای کاربرد زبان
شناختی و منطقی به کار گرفته می شوند. اما مقولات به لحاظ هستی شناسی و فلسفی البته
اگر موضوع هستی شناسی – را جوهر بدانیم – حالات بالفعل وجود را مشخص می کنند. زیرا
برای اینکه وجود موجود باشد نیازمند وجود جوهر است. به عبارت دیگر جوهر خاستگاه
وجود است. البته باید توجه داشته باشیم که جنبه هستی شناسی مقولات ارسطو، ظهور و
نمود بیشتری نسبت به جنبه زبان شناختی و منطقی دارند.

نکته دیگری که باید ذکر کنم تعداد و کمیت مقولات است. کمیت مقولات هم از جمله
مواردی است که باعث اختلاف بین فلاسفه شده است. ارسطو تعداد مقولات را قاطعانه
نکرده است. او در رساله های مقولات و جدل تعداد آنها را ده و در آنالوطیقای دوم
تعداد آنها را هشت تعیین کرده است و دو مقوله دیگر، یعنی مِلک و وضع را تحت سایر
مقولات رده بندی می کند. بنابراین او هیچ دلیلی برای انحصار مقولات در ده و یا هشت،
ارائه نکرده و به عبارت دیگر روش تحدید مقولات از نظر ارسطو استقرائی می باشد. کانت
بر این روش تحدید مقولات به ارسطو ایراد می کند و چنین می گوید:

«ولی چون او از اصلی پیروی نمی کرد، مرتجلاً مفهوم هائی را که بر سر راهش قرار
می گرفتند گرد می آورد. بدین سان او نخست ده تا از آنها را پیدا کرد که مقوله
نامید. سپس چنین باور داشت که باز پنج تا دیگر را کشف کرده است که تحت نام کلیات
خمس به آنها افزود، ولی با این همه جدول او هم چنان ناقص ماند. به علاوه چند وجه
حسی متی، این، وضع، تقدم، مقارن و هم چنین یک مقوله حرکت در میان آنها موجود است،
ولی هیچ یک از اینها به هیچ روی به فهرست تباری فهم تعلق ندارد. به علاوه در جدول
او مفهوم های اشتقاقی فعل و انفعال تحت مفهوم نخستین آورده شده اند، حال آنکه برخی
مفهوم های نخستین به کلی فراموش شده اند.»[i]

کاپلستون در پاسخ به این ایراد کانت چنین می گوید:

«بنابراین، نمی توان گفت که ارسطو استنتاج مقولات را قطعی تلقی کرده است. با وجود
این، حتی اگر ارسطو تقسیم مقولات را به ده مقوله تقسیم قطعی به شمار نیاورده باشد
دلیلی وجود ندارد که فرض کنیم که وی فهرست مقولات را به عنوان فهرستی اتفاقی و
تصادفی، عاری از نظم و ترتیب اساسی، تلقی می کرد. بر عکس، فهرست مقولات دارای
ترتیبی منظم است؛ یعنی طبقه بندی مفاهیم و انواع اساسی مفاهیمی است که بر معرفت
علمی ما حکومت می کنند.» [ii]

بنابراین ارسطو به روش استقراء هشت یا ده مفهوم را کلی ترین مفاهیم یعنی مقولات
به شمار آورد.

ب: جایگاه مقولات در دستگاه معرفتی ارسطو

هم چنان که قبلاً اشاره کردیم، مقولات ارسطوئی از دومنظر منطقی و فلسفی مورد بحث و
بررسی قرار گرفته اند ولی آن چه که نمود و ظهور بیشتری داشته، منظر فلسفی مقولات
ارسطوئی بوده است. در این بخش ما می خواهیم جایگاه مقولات در سیستم معرفتی ارسطو را
مشخص کنیم. برای این کار نیاز است که مفاهیم کلی و انتزاعی در علوم عقلی را مورد
بحث قرار دهیم و سپس به جایگاه مقولات برگردیم. بنابراین مفاهیم کلی و انتزاعی که
در علوم عقلی مورد بحث قرار می گیرد، به سه دسته مفاهیم کلی[iii] تقسیم می شوند:

الف: معقولات اولی

ب: معقولات ثانیه

۱- ب: معقولات ثانیه منطقی

۲- ب: معقولات ثانیه فلسفی

الف: معقولات اولی

معقولات اولی عبارت است از مفاهیم کلی که همان صورت مستقیم اشیاء در ذهن هستند که
قابل حمل بر امور عینی می باشند. مانند مفهوم انسان که بر مثلاً علی حمل می شود
یعنی علی انسان است، یعنی انسان صورت مستقیم علی در ذهن است و همین انسان می تواند
بر علی حمل شود. به این نوع از مفاهیم، مفاهیم ماهوی یا معقولات اولی گفته می شود
که ذهن به طور خودکار از موارد خاص انتزاع می کند. مقولات ارسطوئی در حقیقت منطبق
بر معقولات اولی هستند یعنی هم چنان که توضیح دادیم مقولات ارسطوئی صورت ذهنی اشیاء
است که به طور مستقیم از خارج انتزاع شده اند. بنابراین معقولات اولیه همان مقولات
ارسطوئی هستند ولی لازم به ذکر است که مقولات کانتی را اصلاً نمی توان جزء معقولات
اولیه قرار داد.

۱- ب: معقولات ثانیه منطقی

نوع دوم از معقولات یک سلسله عناصر معقول ذهنی اند که به طور قطع در ذهن هر انسانی
وجود داشته و در معرفت و شناخت هم دخالت دارند ولی این عناصر معقول، مسبوق به
محسوسات نیستند. این امور از خارج گرفته نشده اند و در خارج هم نمی توانیم مصداقی
برای آنها پیدا کنیم. ظرف این امور فقط ذهن است و ذهنی محض هستند. اما ذهنی اند نه
به این معنا که جدا از معقولات اولیه هستند بلکه به صورت یک سلسله حالات ذهنی برای
معقولات اولیه هستند؛ یعنی بعد از اینکه معقولات اولیه در ذهن آمده و وجود ذهنی
پیدا می کنند، در همان جا یک سلسله اوصاف ذهنی پیدا می کنند. این معقولات را که
اوصاف ذهنی معقولات اولیه هستند معقولات ثانیه می نامند. بنابراین معقولات ثانیه
دارای سه ویژگی هستند:

الف: برخلاف معقولات اولیه از خارج گرفته نشده اند.

ب: بر خلاف معقولات اولیه مصداق اینها در خارج نبوده و خارج مصداق ندارند بلکه
مصداقشان هم در ذهن است.

ج: اینها معقولاتی جدا و منفصل از معقولات اولیه نیستند؛ این امور معقولاتی هستند
که به صورت حالات معقولات اولیه در ذهن وجود دارند و ظرفشان هم فقط ذهن است.

نکته مهمی که در معقولات ثانیه منطقی وجود دارد و در مقایسه سیستم معرفتی کانت و
ارسطو هم به ما کمک خواهد کرد، نقش این امور در مساله شناخت است. این معانی و صفات
در عین اینکه معانی و صفاتی هستند برای معقولات اولیه که درظرف ذهن تحقق پیدا
می کنند، به هیچ وجه در ظرف خارج وجود ندارند ولی در عین حال همین امور سبب و
ابزار شناخت اشیاء در خارج می باشند. برای مثال، قضیه در ذهن است نه در خارج؛ ولی
همین واقع شدن قضیه در ذهن است که سبب و ابزار شناخت در خارج می باشد. صغری و کبری
و نتیجه در خارج نداریم، اینها همه در ذهن وجود دارند؛ ولی در عین حال اینها همه
سبب و ابزار شناخت هستند. به عبارت دیگر ما از طریق صغری در ذهن و کبری در ذهن به
یک نتیجه واقعی و عینی در خارج می رسیم. علت اصلی چنین امری ارتباط معقولات اولیه و
معقولات ثانویه منطقی است. یعنی اگر میان اینها هیچ ارتباطی وجود نداشت هم چنان که
کانت میان امور قبلی خودش و امور ذهنی هیچ ارتباطی را برقرار نمی کند، ما دیگر به
کمک این معانی نمی توانستیم عالم خارج را کشف کنیم. مهمترین مساله این است که این
معقولات ثانیه ای که برای ما ابزار معرفت و شناخت هستند حالات همان معقولات اولیه
در ذهن می باشند، نه اینکه یک اموری مستقل از آنها باشند. کوتاه سخن اینکه معقولات
ثانیه در عین اینکه کاملاً ذهنی اند، ابزار معرفت و شناخت محسوب می گردند.

۲- ب: معقولات ثانیه فلسفی

مفاهیمی هستند که نه مثل معقولات اولیه صور مستقیم اشیای خارجی در ذهن هستند و نه
از قبیل معقولات ثانیه منطقی که هیچ ارتباطی مستقیم با عالم خارج ندارند؛ به عبارت
دیگر، این گونه از مفاهیم نه مثل معقولات اولیه هستند که هم ظرف اتصاف و هم ظرف
عروضشان در خارج است، و نه مثل معقولات ثانیه منطقی هستند که هم ظرف اتصاف و هم ظرف
عروضشان در ذهن است، بلکه آنها مفاهیمی هستند با این که به طور مستقیم از راه حواس
به ذهن نیامده اند، ولی در عین حال ظرف اتصاف و صدق آنها خارجی است، مثل مفاهیم
ضرورت، امکان، امتناع، گرچه به طور مستقیم از راه حواس وارد ذهن نشده اند، ولی
اوصافی برای اشیای خارجی خواهند بود؛ یعنی، واقعا اشیاء در ظرف خارج یا متصف به صفت
ضرورت می شوند و یا متصف به امکان و امتناع؛ مثلاً نظام جهان ضروری است؛ یعنی اشیا
در خارج ضرورت دارند، نه در ذهن؛ بنابراین معقولات ثانیه فلسفی، مفاهیمی هستند که
به اصطلاح اتصافشان خارجی، ولی عروضشان ذهنی است. انتزاع مفاهیم فلسفی با تحلیل عقل
و مقایسه اشیاء با یکدیگر به دست می اید، مثلا عقل مفهوم علت و معلول را از مقایسه
آتش و حرارت به دست می آورد.

نتیجه اول

مقولات ارسطوئی دارای دو جنبه منطقی و فلسفی هستند و جنبه فلسفی مقولات ارسطوئی
نمود و ظهور بیشتری دارد. در نزد اروپائیان، مقولات ارسطو «مقولات وجود» اصطلاح شده
است.[iv] بنابراین مقولات ارسطوئی جنبه هستی شناسانه دارند. مقولات ارسطوئی همان
معقولات اولیه ای هستند که به طور مستقیم، عقل انسان از خارج دریافت می کند.
معقولات ثانویه به عنوان ابزار شناخت اشیاء در خارج است و مرتبط با معقولات اولیه
در هستند. به عبارت دیگر معقولات ثانویه حالات معقولات اولیه در ذهن هستند.
بنابراین مقولات ارسطوئی نقش و جایگاه مهمی در سیستم معرفتی ارسطوئی دارند.

ج: جایگاه به مقولات در سیستم معرفتی کانت

از نظر کانت قوای لازم برای حصول معرفت در انسان دو قوه حس و فاهمه است. به عبارت
دیگر، معرفت انسانی با همکاری حس و فاهمه تشکیل می شود. در مرحله نخست معرفت انسانی
با حس آغاز می شود. یعنی برای اینکه به یک شئ علم پیدا کنیم نخست باید آن شئ به
تصور ما دراید و این تصور اشیاء که به واسطه قوه حس صورت می گیرد، مبدأ شناخت انسان
است و انسان را از عالم خارج آگاه می کند. بنابراین انسان به وسیله قوه حس تصورات
را از اشیاء دریافت کرده و پس از آن، این ماده احساس را در چهار چوب ادراک مکان و
زمان، به فاهمه می فرستد، یعنی حس هر تصور حسی را در یک نسبت زمانی و مکانی، معین
می نماید. بعد از اینکه قوه حس کثرات اشیاء را تصور کرد، قوه فاهمه کار خود را شروع
می کند. فاهمه کارش اندیشیدن بر روی تصورات حسی است که از نیروی حس، تحویل گرفته
است و فاهمه پس از اندیشیدن بر روی آنها، باید درباره آنها حکم صادر کرده و آنها را
تصدیق و یا تکذیب کند. براساس اندیشیدن بر روی این شناخت های داده شده از حس،
بتواند احکامی در علوم تجربی، ریاضی و… صادر کند و قضایای کلی و ضروری علمی را
بیان دارد. این کار، دیگر از نیروی حس، به تنهائی ساخته نیست؛ زیرا این فاهمه است
که با دیدن و دریافت یک تصور حسی خاص، طبق مفهوم علیت (با ساختار مقولات) به آثار
آن چیز و یا به علل و عوامل (آنکه از دید حسی فعلاً پنهان است) پی می برد و با دیدن
یک محسوس که همیشه جزئی و یک فرد است یک قانون کلی علمی صادر می کند در حالی که
شناخت کلی از طریق حس ممکن نیست و فاهمه، احکامی را ضروری اعلان می کند. حس در تنها
به ما خبر می دهد چه شده و هرگز نمی گوید چه باید به شود و یا چه چیز در اینده
می شود؛ یعنی شناخت ضرورت از راه حس امکان پذیر نیست و حکم به کلیت، ضرورت، کشف
آثار و یا کشف عوامل محسوس، تنها کار فاهمه است که با اندیشیدن بر روی تصورات حسی،
با مفاهیم ما قبل تجربی علیت، کلیت، ضرورت و… که خود بدان می افزاید، احکامی را
صادر می کند که هرگز از حس ساخته نیست. بنابراین حس، تنها تصورات حسی را برای فاهمه
می فرستد و قادر به اندیشیدن بر روی آنها نیست، ولی فاهمه نیز تنها درباره تصوراتی
که حس فرستاده می اندیشد و حکم می کند و هرگز قادر به ایجاد تصورات حسی از پیش خود
نیست ولی فاهمه همان طور که اشاره شد، برای انجام این کار یک ساختار مخصوص می خواهد
که بدون آن امکان معرفت به اعیان حاصل نمی شود. به عبارت دیگر فاهمه دارای یک
ساختمان مقولات پیشینی یا مقولات است که معرفت به اعیان از طریق این مقولات حاصل
می شود. لذا مقولات فاهمه شرایط پیشینی معرفت هستند. یعنی شرایط پیشینی برای امکان
م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.