پاورپوینت کامل زن سالاری یا مرد سالاری؟!؛ نگاهی به موانع حضور چشمگیر زنان در جامعه ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زن سالاری یا مرد سالاری؟!؛ نگاهی به موانع حضور چشمگیر زنان در جامعه ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زن سالاری یا مرد سالاری؟!؛ نگاهی به موانع حضور چشمگیر زنان در جامعه ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زن سالاری یا مرد سالاری؟!؛ نگاهی به موانع حضور چشمگیر زنان در جامعه ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

منبع: ویژه نامه زنان ایران، شنبه ۱۷ بهمن ۸۳

موضوع «جنس» و «جنسیت» به عنوان واقعیتی انکارناپذیر، در جوامع انسانی مد نظر بوده
و جامعه ها را در تقسیم بندی اولیه به دو گروه متمایز «زن» و «مرد» هدایت کرده است.

امروزه بسیاری از نظریه پردازان مسائل زنان اعتقاد دارند میان «جنس» و «جنسیت»،
تمایز آشکار وجود دارد و نمی توان عوارض و تبعات جنسیت را صرفاً به جنس نسبت داد؛
هرچند شرایط و ویژگی های فیزیولوژیکی و زیستی ویژه ای در مورد یک جنس خاص موجب شده
است که ضوابط و معیارهای اجتماعی و عرفی جنسیتی ویژه ای برای او در نظر گرفته شود.
«جنس»، تنها مفهومی زیست شناختی دارد؛ به این معنا که معلوم می کند شخص انسان از
نظر پیکرشناسی و اسلوب های فیزیکی، مرد است یا زن؛ اما «جنسیت»، مجموعه ای از صفات،
رفتارها و ویژگی های اجتماعی و فرهنگی خاص است که به زن یا مرد نسبت داده می شود و
اسناد این حالات ساخته و پرداخته جامعه است.

به هر حال، وجود تمایزهای جنسی موجب شد
که در جوامع بدوی، و به تبع آن،جوامع بعدی، قواعد و مقررات اجتماعی به گونه ای باشد
که با لحاظ کردن ویژگی ها و شرایط اعتباری و قرار دادی خاص، دو گروه همگون انسانی
از هم مجزا شوند و عضویت در گروه مردان یا گروه زنان معناهایی متفاوت از هم داشته
باشد و این گونه بود که جبهه گیری های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی انسانی این دو
گروه در مقابل هم آغاز شد.

نکته جالب توجه آن است که در دنیای به تکامل رسیده
امروزی نیز تبعیض آشکار بین زنان و مردان همچنان باقی است و میزان حضور و مشارکت
واقعی و کیفی زنان در بسیاری از کشورهای دنیا به مراتب کمتر از مردان است و به همین
دلیل، فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی و هدایت و رهبری جوامع برای تداوم حیات
اجتماعی انسان ها، به میزان بسیار بالایی در اختیار مردان قرار دارد.

نا گفته
پیداست که در خلقت زن و مرد و آفرینش هستی، حکمت بسیار بزرگی نهفته است و تداوم
هستی و حیات، بدون وجود هر یک از آنها، ناممکن و محال است. از نظر خداوند رحمان،
مرد و زن هر دو مخلوق ارزشمند اویند و تفاوت های فیزیکی و جسمانی آنان تنها به این
دلیل است که خلقت و اهداف آن و هستی و حیات آن، دوام و قوام یابد.لذا مردان و زنان
زمانی روی آرامش، اعتماد و خوشبختی را خواهند دید که وجود یکدیگر را باور کنند؛
نیازها و توقعات خود را از گروه مقابل ارزیابی منطقی و معقول نمایند و در یک کلام،
به این نکته ارزشمند واقف گردند که در آفرینش هستی، که عین کمال و زیبایی و نیکویی
است. هر انسان در جایگاه خود ثمر بخش است و جنس او در میزان ثمره و ارزشش تغییری
ایجاد نمی کند.

متأسفانه با وجود همه توجهات و عنایاتی که در عصر حاضر به حقوق زنان
و پویایی و مشارکت جدی آنان در جوامع صورت گرفته است، هنوز هم تفاوت های برتری
جویانه مردان نسبت به زنان، به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته، مشهود است و حتی در
بسیاری از جامعه های مترقی و توسعه یافته نیز، حقوق زنان به طور کامل رعایت نمی شود
و نارضایتی این جنس از اجتماع به طور آشکار و نهان وجود دارد. برای اثبات سخن به
ذکر پاره ای از آمارهای کمی و کیفی مرتبط با حضور و مشارکت زنان در موضوعات اساسی
جوامع مختلف می پردازیم. متوسط نرخ مشارکت زنان در کشور تونس، ۱/۲۰ در صد؛ عراق
۴/۱۷ درصد؛ سوریه ۸/۱۵ درصد؛ مراکش ۲/۱۵ درصد؛ کویت ۸/۱۲ درصد؛ مصر ۷/۱۱ درصد و
امارات متحده عربی ۳/۳ درصد گزارش شده است.

هر چند آمارهای فوق، بیشتر به کشورهای
توسعه نیافته و خاورمیانه ای مربوط می شود، ولی آمارهایی نیز وجود دارد که مؤید عدم
حضور چشمگیر زنان در بسیاری از عرصه های اساسی اجتماعی در جوامع رشد یافته است.
وضعیت مشارکت و پویایی زنان در دیگر جوامع اسلامی نیز کم و بیش به همین صورت است و
این امر به طور خاص، در مورد جوامع اسلامی به هیچ وجه بخشودنی نیست.

سؤال اساسی این
است که به راستی چرا با وجود آن که در تعالیم عالیه اسلامی رعایت حقوق و مصالح زنان
به گونه ای برجسته و بارز گنجانیده شده است، اما موجودیت اجتماعی و مشارکت واقعی
آنان در رهبری و هدایت جوامع اسلامی تا این اندازه پایین و کم است؟!

آنچه در ادامه
به آن خواهیم پرداخت عمده ترین موانع و مسائل حضور چشمگیر زنان در جوامع و به ویژه
جوامع اسلامی است.

الف) موانع تاریخی

آنچه تا به حال به ذکر آن پرداختیم، عمده ترین
دلایل انزوای اجتماعی و تاریخی زنان بود. اما جالب است بدانیم که در طول تاریخ، هر
گاه حکومت و حاکمیت نیز بنا به دلایلی در اختیار زنان قرار گرفته است، آنها آن چنان
لطافت و مهربانی زنانه خود را به فراموشی سپرده اند که خشونت، اقتدار و قهاریت
حکومتی شان زبانزد خاص و عام شده است. شاید یکی از مهم ترین دلایل بروز این رفتارها
در زنان حکومت گر تاریخ، تلاش همه جانبه آنان برای اثبات برابری با مردان بوده است.

ب) موانع فیزیکی و فیزیولوژیکی

مردان همواره از قدرت جسمانی خود برای تهاجم و سلطه
جویی بر زنان استفاده کرده اند. هر چند که این برتری جویی ممکن است در نگاه اول،
فردی و شخصی باشد، ولی در نگاهی عمیق تر، موجبات عدم رشد اجتماعی زنان را در میادین
مختلف فراهم ساخته است.

شاید باور کردنی نباشد، ولی بشر، تمدن خود را مدیون مردان
شکارچی در جوامع بدوی تاریخ می داند که با صیادی و شکار حیوانات، انسان ها را از
گرسنگی و اضمحلال نجات داده اند و به این ترتیب موجبات حفظ و تداوم هستی اجتماعی را
فراهم ساخته اند. با این تفکر، چون زنان نقش مهم و ارزنده ای در پیدایش تمدن
نداشته اند، پس نمی توانند در ادامه آن نیز فعال و صاحب حق باشند و باید همواره خود
را مدیون مردان بدانند که آنان را از نابودی و اضمحلال رهایی بخشیده اند! به نظر
می رسد یکی از عمده ترین تفاوت های جنسیتی مرد و زن به همین موضوع برتری های جسمانی
مردان بر زنان برمی گردد.

ج) موانع فرهنگی و خانوادگی

فرهنگ، در حقیقت مجموعه
عناصر اساسی نگرش، بینش، عمل و اعتقاد جامعه است و در باورداشت های فرهنگی، هر آنچه
که به گونه ای در جامعه به عنوان هنجارها یا ناهنجارها وجود دارد، جزو عناصر فرهنگی
است. بنابر آنچه بیان شد، مجموعه عوامل دیگر، موجبات نگرش فرودستانه جامعه به زنان
شده است که در این جا به ذکر مواردی از آن در جامعه خودمان می پردازیم.

۱ ـ قوّامیت
و قیمومیت مردان در خانواده و ضعیفه قلمداد شدن زنان در جامعه.

۲ ـ خواهندگی یک
طرفه مردان در ازدواج (سنت خواستگاری مردان از زنان که در بسیاری از جوامع متداول
است).

۳ ـ تعهد پرداخت مهریه به عنوان هدیه دوستی به زنان از سوی مردان در آغاز
زندگی زناشویی و حس مالکیتی که به تبع آن در طول زندگی خانوادگی در مردان ایجاد
می شود.

۴ ـ پدرسالاری، مردسالاری و ذکورسالاری تعریف شده ای که در طول زمان به
عنوان یک هنجار اجتماعی پذیرفته شده است (هر چند در حال حاضر مخالفت های آشکار و
پنهانی با این مسائل آغاز شده و جریان فکری فمینیسم، نمونه بارز آن است).

۵ ـ حق
طلاق یک طرفه از جانب مرد در خانواده.

۶ ـ لزوم رعایت حجاب از سوی زنان؛ در این
خصوص باید این نکته ذکر شود که علی رغم آنکه دستورات دین مبین اسلام در مورد حجاب
به گونه ای است که هم مردان و هم زنان را شامل می شود و زنان را وادار می کند تا با
رعایت پوشش مناسب، موجبات فساد و ناهنجاری های اجتماعی را از میان بردارند، ولی در
عرف جامعه چنین به نظر می آید که حجاب، فقط مختص زنان است و تنها آنان باید پوشش
مناسبی را بر تن داشته باشند تا مبادا موجبات تحریک شهوانی و نفسانی مردان را فراهم
آورند.

د) موانع مدیریتی و رهبری زنان در جامعه

علاوه بر آنکه حضور و مشارکت زنان
در مجامع قانون گذاری اندک است، در مواردی حتی امکان مشارت آنان در نقش های بالاتر
جامعه، مانند ریاست جمهوری و رهبری وجود ندارد.

ه) موانع حقوقی و قانونی حضور و
مشارکت زنان در جامعه

هر چند در قوانین بسیاری از کشورها برابری حقوقی مرد و زن به
عنوان یک اصل پذیرفته شده است و حتی در کنوانسیون بین المللی مجمع عمومی ملل متحد،
مصوب سال ۱۹۷۹ علاوه بر تأکید بر رفع تبعیض بین زنان و مردان، رعایت حقوق کاملاً
یکسان و برابر برای زنان پیشنهاد شده است، اما این، با آنچه در عمل مشاهده می شود،
متفاوت است.

در حقیقت آنچه تا به حال بیان شد، نگاهی نقد آمیز و حمایت گرانه از
زنان بود، اما از انصاف به دور خواهد بود اگر به آنچه در جامعه زنان ایران پس از
پیروزی انقلاب اسلامی رخ داده است، اشاره ای نشود. خوشبختانه در ایران بعد از
انقلاب، حضور زنان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیار چشمگیرتر از قبل از
انقلاب بوده و در مواردی حتی حضور آنان بیشتر از مردان به چشم می خورد. نمونه بارز
آن، میزان زنان خواستار تداوم تحصیلات عالیه دانشگاهی است؛ هر چند این حضور باید
کیفی تر و نهادینه تر شود.

راهکارهای تقویت حضور و مشارکت زنان در جامعه

۱ ـ ارتقای
بینش اجتماعی جامعه درباره زنان و حذف دیدگاه های مرد سالارانه.

۲ ـ توجه جدی به
آموزش زنان، به ویژه زنان خانه دار(در حال حاضر بیش از سیزده میلیون از جمعیت ایران
را زنان خانه دار تشکیل می دهند).

۳ ـ توجه جدی به تأمین اجتماعی و اقتصادی زنان،
به ویژه زنان خانه دار.

۴ ـ توجه جدی به موضوع بازنگری در بعضی از قوانین و قواعد
مرتبط با زنان نظیر عدم پرداخت حق عائله مندی به زنان در قانون استخدام کشوری و
سایر قانون های مختص زنان.

۵ ـ افزایش میزان حضور زنان در بخش های مدیریتی جامعه.

۶
ـ توجه جدی به حقوق کار زنان و مسائل و مشکلات زنان شاغل در محیطهای کار و تولید.

۷
ـ توجه جدی کارشناسانه به موضوع طلاق و حق حاکمیت مردان برای طلاق همسرانشان.

۸ ـ
توجه جدی به جایگاه رفیع مادری زنان.

۹ ـ ارتقای شرایط و ضوابطی که منجر به
رویارویی واقعی زنان با جامعه باشد و حذف تفکرات انزواطلبانه برای زنان.

۱۰ ـ توجه
جدی به این موضوع که زن موفق در جامعه زنی است که بتواند نقش انسانی زنانه خود را
به نحو احسن عهده ار شود و هیچ لزومی برای مرد گونه شدن زنان در فعالیت های اجتماعی
وجود ندارد.

در حاشیه

دغدغه اصلی نویسنده، توجه دادن مخاطبان به ضرورت تکریم شخصیت
زن، حمایت از حقوق انسانی وی و زمینه سازی برای رشد و اعتلای زنان است. این دغدغه،
حساسیتی مبارک است که باید پاس داشته شود؛ در عین حال نکات زیادی در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.