پاورپوینت کامل آموزش مختلط در انگلستان ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آموزش مختلط در انگلستان ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آموزش مختلط در انگلستان ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آموزش مختلط در انگلستان ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

۳۳

منبع: ژورنال بریتانیایی مطالعات آموزشی، دوره۳۳، شماره دوم، ژوئن ۱۹۸۵، صص ۱۵۵-۱۶۳

خانم مارگارت ساترلند، استاد و پژوهشگر دانشکده ی آموزش دانشگاه گلاسکو است. وی عضو انجمن جهانی کودکان باهوش و نیز انجمن اروپایی استعدادهای درخشان است و تحقیقاتی در زمینه ی آموزش ابتدایی، آموزش در کشورهای در حال توسعه و آموزش کودکان با استعداد انجام داده است.

یکی از تغییرات اصلی در سیستم آموزشی انگلستان پس از مصوبه سال ۱۹۴۴، حرکت به سوی نظام آموزشی مختلط بوده است. ولی در اکثر موارد به نظر می رسد چه در سطح حکومت مرکزی و چه در سطح مراجع محلی، این تغییر بدون بحث جدی درباره خط مشی آن صورت گرفته باشد. نمونه های اندکی وجود دارد که چنین تحول بنیادینی در آموزش با روشی این چنین بی فکرانه انجام شده باشد. آموزش مختلط اساساً پدیده ای است که از تغییرات اصلی دیگری حاصل شده است، اما اکنون خودش بر مسائل مختلف مهمی تاثیر می گذارد و البته پیامدهایی را نیز به همراه دارد. چرا و چه طور آموزش مختلط شکل گرفت؟ حالا که به وجود آمده است، آیا می خواهیم بپذیریم که این وضعیت فقط «پیش آمده است» و نباید در مورد آن کاری کرد؟

البته باید اذعان کرد که بخش های مختلف انگلستان در این زمینه وضعیت متفاوتی داشته اند. بعد از دوره اصلاحات، اسکاتلند گونه ای از مدارس مختلط را داشته است: در سال ۱۹۷۴ اعلام شد[۱] که تنها ۸/۴ درصد از دانش آموزان در مدارس تک جنسیتی حاضر می شوند (اگر چه از اقلیت کوچک حاضر در مدارس دولتی، ۸/۷۶ درصد از آن ها از آموزش تک جنسیتی برخوردار بودند). ویلز موقعیتی شبیه به اسکاتلند داشت، اما تا همین اواخر در نظام دوگانه ایرلند شمالی، اعمال سلیقه کلیسای کاتولیک روم به نفع مؤسسات تک جنسیتی سبب تأسیس چنین مدارسی به میزان قابل ملاحظه شده بود. در انگلستان در طی چهار دهه گذشته متوجه برجسته ترین تحول می شویم.

پاورپوینت کامل آموزش مختلط در انگلستان ۸۳ اسلاید در PowerPoint بخشی از طرح تشکیل مدارس جامع بوده است. در شرایطی که مراجع قانونی در حال ادغام مدارس موجود بودند و هدفشان ایجاد «مدرسه ای برای همگان» بود، اشتباه منطقی ظاهراً این بود که جمعیت مدرسه از نظر جنسی جدا باقی بماند. مهم تر از آن، مسائلی درباره هزینه های ساختمانی و تجهیزات بودند و گرنه واقعاً چرا مدیر مدرسه باید نگران ارتکاب خطایی منطقی باشد؟ اگر قرار باشد ساختمان های جدیدی احداث شوند، بنای دو ساختمان، دو برابر شدن اقلام گوناگون تجهیزات گران، هزینه های ساختمانی و امکانات رفاهی و نیز دو برابر شدن افراد کادر آموزشی با مصالح مالی مغایر هستند. بنابراین به نظر می رسید که بحث های مالی مدارس و جامعیت بخشی آن ها به نفع آموزش مختلط باشد. در همان حال که این سبک از آموزش گسترش می یافت، فرض ضمنی این بود که آموزش مختلط زیانی نخواهد داشت، «دموکراتیک» است و در واقع ممکن است تا حدی هم مفید باشد. به نظر می رسد فقط پس از این که گذار از آموزش تک جنسیتی به آموزش مختلط کاملاً تاثیر خود را بر جای گذاشت، مسائل دیگری این فرضیه ظاهراً روشن را زیر سؤال برده باشد.

اما شاید برخی از این فرضیات حتی در طول بخش ابتدایی دوره مورد نظر ما بر توسعه آموزش اثر گذاشته باشد. از سال ۱۹۴۴ به بعد تحول مدارس چگونه به نظر می رسند؟ مدارس ابتدایی به نحو چشم گیری مختلط بودند و روش آن ها به همین شکل ادامه پیدا کرد (در سال ۱۹۴۷ تعداد ۲۱۲۴۳ مدرسه ابتدایی مختلط و ۲۳۵۹ مدرسه تک جنسیتی بودند.[۲]). همان طور که مدارس مقدماتی پیشین یا مدارس دیگر به مدارس فنی و حرفه ای تبدیل می شدند -یا شعبه جدیدی از آن ها ساخته می شد- در ابتدا مدارس تک جنسیتی به مدارس مختلط ترجیح داده می شدند. در سال ۱۹۴۷ تعداد ۱۳۱۲ مدرسه مختلط، ۸۴۸ مدرسه برای پسرها و ۸۵۹ مدرسه برای دخترها بود (یعنی ۱۳۱۲ به ۱۷۰۷).[۳] اما آموزش به سبک مختلط بسیار بیشتر از آموزش به شیوه تک جنسیتی افزایش یافت، طوری که تا سال ۱۹۵۷ تقریباً توازن هم اندازه ای میان تعداد دانش آموزان در سیستم آموزش مختلط و مدارس فنی و حرفه ای تک جنسیتی به وجود آمد. تعداد مدارس مختلط در سال های بعد افزایش یافت. تا سال ۱۹۶۰ اکثر دانش آموزان فنی و حرفه ای در کلاس های مختلط بودند و این فزونیِ سبک مختلط ادامه داشت و حتی وقتی که از سال ۱۹۶۵ به این طرف تعداد کل مدارس فنی و حرفه ای کم شدند، این شیوه افزایش یافت.

مدارس جامع از ابتدایی ترین روزهای تشکیلشان فزونیِ نوع مختلط را نشان دادند. در سال ۱۹۶۲ در مدارس جامع، ۹۵ مدرسه مختلط و ۵۷ مدرسه تک جنسیتی وجود داشت. همان طور که تعداد این مدارس افزایش پیدا کرد، مدارس مختلط نیز زیادتر شدند: در سال ۱۹۶۷، تعداد ۳۶۷ مدرسه جامع مختلط و ۱۴۰ مدرسه تک جنسیتی، در سال ۱۹۷۷ تعداد ۲۶۳۴ مدرسه مختلط و ۴۴۹ مدرسه تک جنسیتی، و در سال ۱۹۸۲ تعداد ۲۸۸۵ مدرسه مختلط و ۴۷۳ مدرسه تک جنسیتی وجود داشت.

اما شگفت آن است که به نظر نمی رسد شیوه آموزش مختلط بر روی دبیرستان هایی اثر گذاشته باشد که به سبک قدیمی نگه داشته می شدند. در سال ۱۹۴۷ با ۸۰۱ دبیرستان تک جنسیتی و ۴۰۶ دبیرستان مختلط، تأکید بیشتر بر جدایی نوجوانان در آموزش متوسطه بود و این شیوه هم چنان باقی ماند. در سال ۱۹۶۵ تعداد ۸۳۴ دبیرستان تک جنسیتی و ۴۵۱ دبیرستان مختلط وجود داشت و حتی همان طور که تعداد دبیرستان ها به تدریج کم می شدند، تأکید بر تک جنسیتی بودن آن ها ادامه می یافت. در سال ۱۹۶۷ تعداد ۸۰۳ دبیرستان تک جنسیتی و ۴۳۳ دبیرستان مختلط، در سال ۱۹۷۷ تعداد ۳۰۹ دبیرستان تک جنسیتی و ۹۸ دبیرستان مختلط، در سال ۱۹۸۲ تعداد ۱۴۰ دبیرستان تک جنسیتی و ۶۱ دبیرستان مختلط. البته این مسئله را هم باید در نظر گرفت که احتمالاً برخی از دبیرستان های «ناپدید شده» جذب مدارس جامع مختلط شدند. اما جالب این است که جاهایی که مقامات محلی، سبک قدیمی دبیرستان ها را حفظ کرده اند، به سمت اداره آن ها با شکل تک جنسیتی گرایش داشته اند. (قطعاً بخش مستقل نیز این نوع از فزونیِ مدارس تک جنسیتی را نشان می دهد. حتی اگر در سال های اخیر، مدارس مستقلی که اکثراً در گذشته تک جنسیتی بودند به سوی «مختلط شدن» پیش رفته باشند، آیا احتمالاً در سال های پایانی دبیرستان، یعنی شاید در زمانی که از دانش آموزان ثبات شخصیت و مقاومت بیشتری در مقابل حواس پرتی انتظار می رود چنین اتفاقی می افتد؟) آیا این شیوه دبیرستان ها صرفاً تصدیق تاریخچه مدارس خصوصی بوده است؟ یا اعتقاد ضعیفی به ارتباط میان استانداردهای عالی آکادمیک و مطالعه در فضاهای تک جنسیتی وجود داشته است؟ آیا پرسشی همیشگی در ذهن برخی والدین مبنی بر این که اختلاط دو جنس در نوجوانی مغایر با موفقیت جدی تحصیلی است وجود دارد؟ (جالب آن که با فرض کم شدن تدریجی دبیرستان ها، اکنون در میان مدارس جامع تعداد بیشتری از مدارس تک جنسیتی مشاهده می شوند).

اگر حکومت یا دولت در خصوص آموزش مختلط، برای مشاوره نگاهی به نظریه آموزش افکنده بودند، اکنون چه دیدگاه هایی به عنوان مرحله گذار آغاز می شد؟ همان طور که اشاره کردیم عقیده محکم کاتولیکی به نفع مدارس تک جنسیتی وجود داشته است. میشل دو گراند پر، در نظرسنجی از ۴۵ کشور در سال ۱۹۶۸ ارتباط میان نظام آموزش تک جنسیتی با دیدگاه کلیسای کاتولیک را به طور مستند نشان داد.[۴] وی همچنین توضیح داد که آموزه های کاتولیک در مورد این موضوع کم کم متحول شده اند. در سال ۱۹۲۹ پاپ پیوس یازدهم طی حکمی، زیان باریِ آموزش به سبک مختلط را متذکر شده بود: چنین رویه ای بر فهم غلط از طبیعت بشری بنا می گردد. این دیدگاهِ مخالفت با آموزش مختلط در دستورالعمل پیوس دوازدهم در سال ۱۹۵۷ هم تأیید شد. ولی شورای دوم واتیکان، در حالی که باز بر خطرات آموزش مختلط در نوجوانی و نیاز به آموزش سازگار با تفاوت های اساسی بین دو جنس صحه می گذاشت، تشخیص داد که ضرورت ممکن است آموزش مختلط را تحمیل نماید و بنابراین مسئولیت آموزگاران است که مراقب خطرات آن باشند. علاوه بر این دو گراند پر می گفت که به محض آن که در سال ۱۹۵۷ امکان آموزش مختلط با اکراه در مدارس ابتدایی پذیرفته شد، بحث های اقتصادی به نحو فزاینده ای در آموزش متوسطه نیز لحاظ شدند و به نظر می رسید که بحث های اقتصادی قدرتی بیش از استدلالات اجتماعی، ایدئولوژیکی یا حتی تربیتی مربوطه داشته باشند.

دیدگاه های دیگر دهه شصت بیشتر به نفع آموزش مختلط بود که تا حدی دموکراتیک به نظر می رسید و هر دو نمونه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نشان می داد که آموزش مختلط، طبیعی، بهنجار و موفقیت آمیز به شمار می آید (حتی با این که شوروی در ابتدای دهه پنجاه اندک افت و اخیزی از این خط مشی داشت). به همین صورت نمونه ای از مدارس «پیشرو» نیز از آموزش مختلط حمایت می کردند. باید اذعان کرد که تعداد کمی از پژوهش هایی که در مورد موفقیت این دو نوع از مدرسه انجام شد، می گفتند که احتمالاً آموزش مختلط برای پسرها، خوب و برای دخترها بد است.[۵] اما این تناقض تأسف برانگیز، پیچیده بود، چون مدارس دخترانه به این گرایش داشتند که دختران را تا اندازه ای دیرتر در امتحانات خارجی ثبت نام کنند و شاید آنان را در موضوعات درسی کمتری بپذیرند (احتمالاً در پی توصیه های کمیته مشورتی گزارش ۱۹۲۳ که بایستی از فشار بر دختران نوجوان در مدارس اجتناب شود[۶]). یقیناً آر.آر.دیل که یک هوادار سرسخت آموزش مختلط بود، چنین ملاحظاتی را در کتاب پرخواننده اش[۷]: «مختلط یا تک جنسیتی» (۱۹۶۹) نادیده گرفته باشد، چون او اساساً به دلیل فضای اجتماعی مدارس مختلط بود که با اشتیاق از آن ها حمایت می کرد. دیل همچنین ادعا کرد معلمانی که تجربه تدریس در هر دو نوع مدرسه را دارنده آموزش در فضای مختلط را ترجیح می دهند: گر چه او امکان نارضایتی معلمان زن از پذیرش سیستمی را یادآور شد که در آن مدیریت مدارس پس از ادغام احتمالاً به مردان سپرده می شود.

در این جا به یکی از آثار جانبی پیش بینی نشده جنبش آموزش مختلط پی می بریم: آموزش مختلط به زودی در تعارض با گرایش اصلی اجتماعی دهه هفتاد، یعنی دغدغه فرصت های برابر برای زنان و مردان، قرار گرفت. زنان از سال ها پیش و در کل، قبل از فراگیری گسترده آموزش مختلط به موقعیت های قدرت در مدارس متوسطه دخترانه و کالج های آموزشی زنان و مدارس ابتدایی دخترانه دسترسی داشتند، اگرچه چنان که دیدیم در شروع دوره مورد نظر ما، آموزش مختلط در سطح ابتدایی عمومی تر بود (و در طول دوره بین جنگ جهانی اول و دوم، اندکی نارضایتی از واگذاری مدیریت مدارس ابتدایی مختلط به زنان وجود داشت[۸]).

در سال ۱۹۷۳ «کمیته آموزشی شورای معلم یاران» از نگرانی در مورد این موضوع گزارش داد که زنان در پست های مسئولیتی، آشکارا در اقلیت هستند[۹]: در نمونه مورد مطالعه آنان، هیچ یک از مدیران مدارس مختلط، زن نبودند. آن ها به عوامل دیگری در نظام مدارس مختلط اشاره کردند که با توجه به آن ها توسعه برابری که طرفداران آموزش مختلط وعده داده بودند بعید به نظر می رسید. توصیه آن ها این بود که بایستی حق انتخاب میان مدارس تک جنسیتی و مختلط وجود داشته باشد. در سال ۱۹۷۶، یادداشت اجرایی کنفرانس سالانهNUT[10]، برای ناکامی زنان در ارتقای شغلی آن ها این دلیل را ارائه کرد: «سازماندهی دوباره مدارس متوسطه، فرصت های زنان را کم کرده است طوری که مدیریت سابق احتمالاً با عنوان مدیریت مدارس ادغام شده به مردان واگذار می شود.» از این رو پیشنهاد شد که تحقیق در موقعیت عمومی تری انجام شود. در سال ۱۹۸۳ گروه تحقیق کمیسیون ملی زنان اعلام کرد[۱۱]: «در دو دهه گذشته هم به طور نسبی و هم به طور مطلق، تعداد مدیران زن مدارس متوسطه به نحو قابل ملاحظه ای کاهش یافته است (از حدود یک چهارم به شانزده درصد). البته کاهش تعداد مدارس تک جنسیتی عامل مهمی بوده است.» به همین شکل آمار DES برای کالج های تربیت معلم در سال ۱۹۶۵ وجود ۹۴ مدیر زن و ۵۵ مدیر مرد را نشان داد (و ۱۰۱ زن و ۴۷ مرد به عنوان جانشین مدیر). در سال ۱۹۷۵ آمار مشابه ۹۲ مدیر مرد و ۵۹ مدیر زن را نشان داد (و در میان نایب رئیسان، ۹۲ مرد و ۵۱ زن). باید به درستی تصدیق کرد که در طول آن دهه، کل کارکنان کالج ها افزایش یافته بودند و تعداد کارکنان مرد و زن از توازنی کمابیش مساوی به اکثریتی آشکارا مرد تغییر کرده بودند. (ادغام بعدی کالج ها با دانشکده های فنی مقایسه را دشوارتر می کند.)

سال ۱۹۷۵ نه فقط شاهد بیان عمومی نگرانی برای برابریِ مورد نظر در قانون فرصت های برابر بود بلکه انتشار نظرسنجی های HMI برای مدارس انگلیسی و اسکاتلندی را نیز به همراه داشت.[۱۲] این نظرسنجی ها نشان می داد که آموزش مختلط ضرورتاً به معنای برنامه درسی و فرصت های درسی یکسان نیست. آن ها به پیامد دیگر آموزش مختلط اشاره می کردند که پیش بینی نشده بود: این که تعصب جنسی در انتخاب موضوعات درسی احتمالاً در مدرسه مختلط افزایش می یابد. (البته ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.