پاورپوینت کامل علوم عقلی و حکمت عملی در حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علوم عقلی و حکمت عملی در حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علوم عقلی و حکمت عملی در حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علوم عقلی و حکمت عملی در حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
۲۹
با تشکر و قدردانی از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما قرار دادید. در راستای مباحث مطرح شده در جلسه نخبگان حوزه علمیه با مقام معظم رهبری، حضرتعالی نیز مباحثی را مطرح فرمودید، از این رو به عنوان اولین سوءال بفرمایید وضعیت علوم عقلی در حوزه را چگونه ارزیابی می کنید و حوزه علمیه در این زمینه چه پیشرفت هایی داشته است؟
درباره اهمیت و ضرورت علوم عقلی در حوزه (علمیه) در آن جلسه خدمت مقام معظم رهبری هم عرض کردم، مهم ترین ویژگی حوزه های شیعه در برابر دیگر حوزه ها، عقل گرایی است. در عین احترام و ارزشی که به علوم نقلی قائل هستیم، ولی اساساً تفکر عقلی، همیشه مخصوص شیعه بوده است، لذا هر چه فیلسوف شیعی و عرفای شیعه سراغ داریم، همه پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام و با تفکر عقلی بوده اند.
بنابراین نقطه قوت حوزه های شیعی عقل گرایی بوده و آنها آثار عقلی زیادی در علوم عقلی مانند منطق، کلام، فلسفه، عرفان، اخلاق، سیر و سلوک و حکمت عملی پدید آورده اند.
البته علوم عقلی منحصر در علوم ذکر شده نیست، و حوزه های دیگری هم چون فلسفه های مضاف، از قبیل فلسفه حقوق، فلسفه هنر، فلسفه سیاست، فلسفه اخلاق و فلسفه علم را هم شامل می شود که این مسئله نقطه قوت شیعه بوده است. به هر حال بزرگان ما در عین اینکه فقیه بودند، فیلسوف هم بودند؛ حضرت امام خمینی(ره) سر آمد همه آنها است و علامه طباطبایی هم همین طور است. لذا افرادی همچون ملاصدر، در عین اینکه یک فیلسوف بسیار بزرگ بودند، یک محدث بسیار بزرگ و یک مجتهد تمام معنا بوده، که این امر از شرح اصول کافی ایشان مشخص است. سهروردی شیخ اشراق یک فیلسوف اشراقی است در عین اینکه کتاب های فقه استدلالی دارد. میر داماد هم همین طور. به هر حال بزرگان حوزه هم چون خواجه نصیر و… اینها کسانی هستند که جامع بین همه علوم بودند و این نقطه قوت شیعه در طول
تاریخ بوده است. به هر حال در حال حاضر نیز به خاطر مبارزه با برخی تفکرات اشعری گری و تفکرات سلفی یا تفکرهای ظاهر گرایی جمود فکری و مقدس بودن ظاهری باید در وحله اول با همین تحجر مبارزه بکنیم مبارزه با تحجر این است که عقل گرایی در حوزه رشد بکند. بنابراین اگر وظیفه علمای دین مبارزه با خرافات یا اساطیر است، کسی می تواند با خرافات مبارزه کند که عقل گرا باشد و با دلیل نقلی صرف نمی شود تشخیص داد چه چیزی خرافه و چه چیزی واقعیت است.
این چند جمله را عرض کردم به خاطر اهمیت و ضرورت پرداختن به علوم عقلی، ولی اینکه جایگاه علوم عقلی الان در حوزه چگونه است و در چه شرایطی است.
تصور من این است همانطور در فلسفه یک بحث تشکیک وجود دارد؛ تشکیک اینکه هر شی ء مشککی، دارای مراتبی است مرتبه پایین و مرتبه بالا و اعلاء دارد، لذا اگر بخواهیم علوم عقلی و جایگاه آن را در حوزه بیان کنیم، باید بگوییم که این علوم در حوزه نیز به صورت مشکک و تشکیک است؛ یعنی اگر شما مثلاً خواندن کتاب بدایه الحکمه و نهایه الحکمه را خواندن فلسفه در حوزه بدانید بحمدالله طلبه های زیادی هستند که مشغول فلسفه هستند اما این دو کتاب در واقع و شاید حتی فهرست فلسفه هم نباشد؛ زیرا قدما فلسفه را تعریف می کردند به «معرفه الانسان نفسه»، آدم خودش را بشناسد. اصلاً تعریف فلسفه یعنی معرفت نفس؛ در حالی کتاب بدایه و نهایه، درباره معرفت نفس هیچ بحثی ندارد. پس اگر کسی به این کتاب ها فلسفه بگوید، سطح بسیار پایین و ابتدایی فلسفه است. بله، جایگاه اش در حوزه بسیار خوب است، اما اگر کسی فلسفه را به مثل کتاب هایی همچون اسفار، حکمت متعالیه، قبسات و شفا بگوید، خواندن این طور متون محکم و استوار فلسفی در حوزه بسیار کم است و اگر فلسفه را آنگونه معنا کنیم که یک زمانی شخصی مثل حضرت امام خمینی درس می گفته که در واقع خارج فلسفه بوده و نه متن خوانی و یا مرحوم آقای آشتیانی که در فیضیه درس خارج فلسفه می گفته، که اصلاً کاری به هیچ متنی نداشته، اگر فلسفه را این بدانیم، باید بگوییم اصلاً درس فلسفه در حوزه وجود ندارد. به هر حال باید به فلسفه و علوم عقلوی به صورت تشکیکی نگاه کرد که مرتبه های پایین آن جایگاه وسیعی در حوزه دارد، اما مراتب بالای آن بسیار کم است و باید یک فکری برای این مسئله کرد. به هر حال این نقطه قوت حوزه است و نباید از حوزه گرفته شود.
مقام معظم رهبری هم در دیدار قبلی خود فرموده بودند که مرجعیت قم نسبت به فلسفه باید حفظ شود؛ یعنی افراد باید همیشه احساس بکنند که اگر می خواهند فلسفه یاد بگیرند، باید به قم بروند و از زبان فیلسوفان قم بیاموزند و لذا جایگاه افرادی مانند مرحوم آقای رفیعی قزوینی در حوزه خالی است و ضرورت دارد که فلسفه در حوزه جایگاه بهتری پیدا بکند. البته کارها و قدم هایی در این زمینه برداشته شده مثل بسیاری از موءسساتی که در حوزه هستند یا رشته های تخصصی که در حوزه وجود دارد و به طور مختصری به فلسفه می پردازند، اما اینها در همین حد آشنایی با الفبای فلسفه است؛ یعنی اگر واقعاً کسی بخواهد نقد بکند، تحلیل و بررسی بکند این چیزها متأسفانه الان در حوزه کم است و لازم است گفته شود که ما جمود فکری نداریم و اگر کسی بخواهد که در حوزه درس ضد فلسفه هم گفته شود ما از آن استقبال می کنیم؛ یعنی این طور نیست که ما جمود در فلسفه داشته باشیم، اما به هر حال اگر کسی بخواهد چیزی را نفهمیده نقد بکند این واقعاً اشتباه است مرحوم حاجی سبزواری در اسرارالحکم فرموده: «هنر فهمیدن حرف مردم است نه رد کردن حرف مردم». متأسفانه الان در حوزه افرادی فلسفه را نقد می کنند، که توان خواندن و معنا کردن فلسفه را ندارند و این واقعاً خیلی ضرر دارد و خلاف دین است؛ زیرا دین فرموده: «الناس اعداء ما جهلوا؛ مردم چیزی را که ندانند با آن دشمن هستند». بنابراین اگر کسی واقعاً فلسفه را خوب بخواند و آن را نقد بکند، هیچ اشکالی ندارد. مرحوم آیت الله سید عبدالاعلی سبزواری که از مراجع بعد از مرحوم آیت الله خویی بود نقدی نوشته بر فلسفه، یا نقدی بر شرح منظومه نوشته، این هیچ اشکالی ندارد و کار بسیار خوبی است؛ زیرا ایشان فلسفه را خوانده بود، فهمیده بود و نقد نوشته بود و هیچ عیبی ندارد، اما اگر کسی فلسفه را نخواند، فلسفه را نقد بکند، این نادرست است که متأسفانه بعضی ها این کار را می کنند و بعضی ها مثلاً در حوزه فلسفه می خوانند یا تدریس می کنند، اما در واقع ترجمه یک متن فلسفی است. مثلاً گاهی یک وقت کسی اسفار را می خواند و آن را ترجمه می کند؛ یعنی کان یکون معنا کردن اسفار، این را درس فلسفه نمی گویند. بنابراین اگر کسی بتواند کتاب را ببندد و بعد تحلیل بکند که این بحث از فلسفه چه می گوید، یا یک کسی بتواند عقلانی فکر بکند، این را می گویند تفکر فلسفی که این مسئله یک مقدار در حوزه کم رنگ است. البته بعضی کارها در حوزه شروع شده، اما واقعاً این کارها اندک است، گر چه در حال حاضر زمینه ها ظرفیت های زیادی در حوزه هست، چون من یادم است یک زمانی در این حوزه حتی یک شرح فصوص پیدا نمی شد یا مثلاً فرض کنید همین الان در بعضی از استان های کشور در کل استان یک کتاب اسفار پیدا نمی شود، در حالی که الان بحمدالله در قم این همه منابع فلسفی وجود دارد و یا چاپ می شود و کتابخانه های فلسفی متعددی در قم وجود دارد. به هر حال زمینه و بستر برای کار فلسفی و عقلی در حوزه زیاد است، ولی به آن اندازه که باید روی فلسفه کار شود، تاکنون کاری صورت نگرفته است.
گسترش و رونق فلسفه در حوزه به چه عواملی بستگی دارد؟
عامل اول و نیز نکته مهم کلیدی و اساسی این است که ما فلسفه، کلام و عرفان به عنوان یک درس جنبی نگاه نکنیم؛ زیرا منطق مقدمه کلام است، کلام مقدمه فلسفه است، فلسفه مقدمه عرفان و عرفان نیز مقدمه برای تهذیب نفس و برای سیر و سلوک است. لذا هیچ وقت این گونه نیست که ما به تهذیب نفس، اخلاق و یا سیر و سلوک به صورت جنبی نگاه کنیم. پس این یک نکته مهم است که ما واقعاً این علوم را به عنوان یک علوم اصلی نگاه کنیم و نه علوم جنبی در کنار دیگر علوم. فلسفه را صرفاً در اصاله الوجود و تشکیک مثلاً اشتراک معنوی وجود جستجو نکنیم؛ زیرا عقلانی فکر کردن، استدلالی فکر کردن و نیز گرایش عقلانی داشتن بسیار مهم است.
دومین عامل این است که باید دید چه کسانی به فلسفه رونق دادند و اینها چه کسانی بودند، افرادی مثل حضرت امام، علامه طباطبایی و شهید مطهری، افرادی که واقعاً خودشان در اوج قله اخلاق و تهذیب نفس بودند، یعنی اگر بخواهیم در حال حاضر ترویج علوم عقلی بکنیم، باید افرادی مثل آیت الله انصاری شیرازی که واقعاً انسان بزرگ و وارسته ای است وارد میدان درس شوند و اینها مدرس فلسفه باشند، که در این صورت فلسفه جایگاه خودش را پیدا می کند، اما اگر کسی که شایسته این کار نیست و یا مثلاً آن طور که خود فلسفه می خواهد، که دو بال عقل نظری و عقل عملی قوی داشته باشد، نداشت این خودش بهترین عامل برای طرد افراد و طلاب از درس فلسفه است.
عامل دیگر برای رونق بخشی فلسفه در حوزه این است که مدرسان فلسفه خودشان فلسفه را خوب بفهمند؛ یعنی فرد واقعاً فلسفه را هضم کرده باشد و خوب فهمیده باشد، نه اینکه با اصطلاحات بازی بکند. مثالی عرض کنم از مرحوم آقای مدرس افغانی، ایشان می فرمود: «اگر شما در درس کسی شرکت کردی و استاد چیزی را گفت و شما نفهمیدید به استاد بگویید یکبار دیگر بگوید، اگر استاد دفعه دوم گفت و شما نفهمیدید، بگویید، یکبار دیگر بگوید، اگر دفعه سوم استاد گفت و شما نفهمیدید، به استاد بگویید که استاد شما نیز خودتان این مطلب را نفهمیده اید». این فرمایش آقای مدرس بود و ایشان واقعاً پخته حرف می زد. استاد فلسفه باید یک همچین کسی باشد؛ یعنی اگر شما دیدید که استاد سه بار گفت و شما نفهمیدید، معلوم می شود که خودش هم نفهمیده است. واقعاً فیلسوف کسی است که خودش مطلب را بفهمد، هضم کند و بعد آن مطلب هضم شده را بیان کند، ولی اگر کسی که خودش خوب نفهمیده بخواهد فلسفه بیان بکند، طبیعی است که مردم یا طلبه ها از فلسفه متنفر می شوند.
عوامل دیگری نیز در این امور دخیل هستند، مثلاً فرض کنید که الان بسیاری از طلبه ها می بینند که اگر فلسفه نخوانند، خود فلسفه مقدمه عرفان است، در حالی که درس عرفان در حوزه بسیار کم است یا مثلاً فرض کنید، افرادی هستند یا متأسفانه پیدا می شوند که فلاسفه را اذیت می کنند، تکفیر می کنند، توهین و جسارت می کنند که به هر حال زیبنده روحانی و زیبنده حوزه نیست، چون در حوزه ها همیشه افرادی بودند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 