پاورپوینت کامل تدوین متون درسی حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تدوین متون درسی حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تدوین متون درسی حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تدوین متون درسی حوزه در گفت و گو با حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

باتشکر از حضرت عالی به خاطر فرصتی که در اختیار مجله پگاه قرار دادید. به عنوان اولین سؤال بفرمایید که تدوین متون درسی حوزه با چه مشکلات و نواقصی روبروست؟

قبل از پاسخ به سؤال شما، چند نکته را به عنوان مقدمه عرض می کنم، که به نوعی به بحث ما مربوط می شود:

مطلب اول اینکه چون بحث نظام آموزشی و متون درسی، به لحاظ تأثیر و اهمیت بسیار زیادی که در امور حوزه، امور جامعه و نیز در پیشرفت علم و شئون مختلف حوزه دارد، طبعا باید خیلی زودتر و پیش از اینها به این امور می پرداختیم، مثلا باید ۵۰ یا ۱۰۰ سال پیش تشکیلاتی را برای همین اموری که الان به فکر آن افتادیم، تأسیس و دایر می کردیم؛ یعنی بررسی نظام آموزشی، بررسی محاسن، معایب و آیا روشی که داریم بهترین روش است، کتابهایی که داریم بهترین کتابهاست؟ عیب و نقص آن چیست؟ مطابق با مقتضیات زمان چه کارهایی باید انجام دهیم و… خلاصه اینکه ما خیلی دیر به فکر این کار افتادیم. به هر حال هر وقت و از هر جا جلوی ضرر را بگیریم، نفع است و اگر به صورت جدی به آن پرداخته شود، باز هم مغتنم است و اثر خود را خواهد گذاشت.

نکته دوم اینکه: علما و فضلای حوزه را می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته کسانی هستند که به شدت طرفدار وضع موجودند (وضع موجود که می گوییم؛ یعنی ۱۰ سال پیش، تا پیش از پیروزی انقلاب). لذا اینها معتقدند همان سبک، نظام و کتاب هایی که تا ۱۰، ۲۰ سال پیش از انقلاب وجود داشت را باید به شدت حفظ کرد و هیچ تغییری نداد. در عوض عده زیادی که شاید اکثریت هم باشند، طرفدار بهسازی نظام آموزشی، اصلاح متون درسی و تغییر و تحول در متون درسی حوزه اند.

لازم به ذکر است که آنچه مسلم به نظر می رسد، این است که هر دو گروه قصدشان، قصد خیر، تقویت حوزه و نیز بهسازی حوزه است، منتها تشخیص شان این است و ما باید ببینیم دلایل طرفین چیست؟ وقتی ما دلایل را بررسی کنیم چه بسا آنهایی که مخالف تغییرند وقتی دلایل را ببینند قانع شوند.

نکته سوم این است که چند سالی است، قبل از اینکه متون درسی جدید، جایگزین متون درسی قدیم شود، از این طرف و آن طرف بر ضدّ بعضی از متون صحبت هایی می شود و بعد طلبه ها می بینند که متن جدیدی هم جایگزین نشده مثلا کتاب سیوطی، دارای اشکالاتی است، که در ادامه بحث اشکالات آن را خواهم گفت، که چند اشکالاتی دارد، طلبه ها می بینند که کتاب بهتری جایگزین این کتاب نشد و این کتاب هم اشکالات زیادی دارد و همه می گویند که به درد کتاب درسی بودن نمی خورد، لذا این امر باعث می شود که طلبه ها نه کتاب بهتری بخوانند و نه این کتاب را درست و محکم و متقن و با جدیت پی گیری کنند. در نتیجه بنیه علمی شان ضعیف می شود. بنابراین همان طور که قبلا یکی از بزرگان فرموده بودند: تا قبل از این که ما یک کتاب معتبر و معتنا به، اعم از اینکه کتاب قدیمی یا جدید را جایگزین یک کتاب درسی کنیم، آن کتاب فعلی را تضعیف نکنیم، تا با این مشکل روبرو نشویم که به نظر رسد نکته خوب و درستی است.

نکته دیگری که باید بدان اشاره کنم این است که کسانی که معتقدند وضع موجود نباید تغییر کند و همه امور باید به همان شکل سنتی پیش برود، دغدغه آنها این است که مبادا وضع موجود از آنچه که هست بدتر شود. آنها می گویند: ما قبول داریم که مشکلاتی هست، منتها می ترسیم اگر دست به این ترکیب بزنیم، به جای اینکه وضع بهتر شود، بدتر شده، و بنیه علمی طلبه ها ضعیف تر شود و برای گفته خودشان دلیل و شاهد می آورند و می گویند: ببینید این مسلّم است که کتابهای موجود بالاخره در یک برهه ای از زمان امتحان خود را پس داده اند و از تحصیل و تدریس این کتاب ها، بزرگان و نخبه گان زیادی تربیت شده اند؛ مثل امام خمینی (ره)، مراجع و فضلای دیگر، مثل شهید مطهری و شهید بهشتی که با همین کتاب ها و با همین نظام آموزشی تربیت و بزرگ شدند. لذا ما نمی دانیم که اگر وضع موجود را تغییر دهیم. آیا همین تعداد معدود افراد نخبه هم پرورش پیدا می کنند یا نه؟ یعنی نظام موجود، به نحو موجبه جزئیه، تجربه شده و امتحان خودش را پس داده، ولی عاقبت نظام آموزشی جدید را نمی دانیم. چه بسا نظام آموزشی را تغییر بدهیم و بعدها متوجه شویم که نخبه هایی که از نظام قبلی تولید و تربیت می شدند، دیگر به وجود نمی آیند و ما ضرر کردیم.

با توجه به نکاتی که عرض کردم و نیز اضافه کردن این نکته که باید ۵۰ سال یا ۱۰۰ سال پیش به این امر می پرداختیم، معنای این سخن این نیست که ما باید از ۵۰، ۱۰۰ سال پیش کتاب ها را تند تند عوض می کردیم، و یا باید دارای تشکیلات یا نهادی می شدیم که دائما به این امور رسیدگی می کردند؛ زیرا چه بسا بررسی آن تشکیلات و نتایج حاصل از آن این می شد که باید همان وضع موجود حفظ شود. بنابراین مقصودم این است که امر به این مهمی نباید رها می شد و تنها بزرگانی به شکل فردی و نه در غالب یک نهاد، یک مؤسسه و یا یک مرکز این کار را ادامه می دادند، زیرا کارهایی که قائم به شخص است وقتی که شخص از دنیا برود یا از کار بیفتد، به یقین آن کار هم تعطیل می شود. مثلا مرحوم مظفر(ره) المنطق و اصول فقه را به جای کتاب های منطق و اصول فقه های قبلی نوشت، بدون اینکه آئین نامه و دستور العملی برای این کار داشته باشد، لذا اینها را جایگزین کرد و چون کتاب های خوبی بودند، جایگاه خوبی پیدا کردند و فکر نکنم در آن زمان کسی مخالفتی جدی با جایگزینی این کتاب ها کرده باشد، اگر هم بوده تأثیری نداشته. همان طور که ملاحظه می کنید این کار به صورت فردی انجام شد و بعد از اینکه ایشان از دنیا رفت پیگیری نشد. یا شهید صدر که کتاب حلقات را به منظور کتاب درسی اصول تألیف کردند و بعد از اینکه ایشان شهید شدند، این کار دیگر ادامه پیدا نکرد و پیگیری نشد. بنابراین، این نوع کارها یک نوع استمرار و ادامه حیات می خواهد؛ یعنی گرفتن باز خورد کتاب باید هر روز و سال به سال بهتر و اصلاح شود، باید یک کسی بالای سر کتاب باشد تا کتاب را اصلاح نماید و اشکالات و نقاط ضعف آن را بر طرف نماید. لذا برای این گونه کارها یک نهادی نیاز است تا کارها استمرار پیدا کند.

قبل از اینکه به پاسخ سؤال بپردازم باید این سؤال و جواب را مطرح کنیم که حوزه علمیه دارای چه اهدافی است؟ هدف از تأسیس، اداره و تدریس حوزه علمیه چیست؟ وقتی اهداف مشخص باشد، نیاز به برنامه ریزی دارد، که برای رسیدن به این اهداف چه کار باید کرد؟ لذا بعد از معلوم شدن اینکه برای رسیدن به این اهداف چه کار باید کرد، آنوقت می گوییم: آیا کتب درسی موجود متناسب با اهداف ما هست یا خیر؟ و الا اگر ما برای رسیدن به مقصود، اهداف مشخص و برنامه ریزی درست نداشته باشیم، تقریبا بی معناست که بگوییم این کتاب خوب است یا بد.

حال جواب سؤال شما را که کتابهای موجود با چه مشکلات و نواقصی مواجه هستند، با یک مثال عرض می کنم: هدف ما از آموزش ادبیات عرب؛ یعنی صرف، نحو، معانی بیان و مقداری لغت و علوم بلاغت چیست؟ و به معنای عام، چرا ما در حوزه، ادبیات عرب می خوانیم؟ جواب این سؤال تقریبا برای نوع طلبه ها روشن است؛ زیرا ما ادبیات می خوانیم برای اینکه اولاً بتوانیم قرآن را به خوبی بفهمیم، سنت را بفهمیم و بتوانیم کتاب های علمی که علمای ما از حدیث، فقه، کلام و فلسفه و تفسیر نوشته اند و عمدتا به زبان عربی است، معنا کنیم و اگر در یک جایی معنایی از یک آیه یا حدیث متوقف بر استدلال شد، آن استدلال را بفهمیم و اگر دیگران استدلال کردند آن را بفهمیم و لو خودمان نتوانیم استدلال کنیم. و یا شاید بعضی ها بگویند هدف این است که ما متون عربی را؛ اعم از کتاب و سنت و متون دینی را خوب بفهمیم و بعد هم بتوانیم خوب بنویسم. اگر هدف این است، ما باید ببینیم که آیا کتاب های ادبی موجود، این هدف را تأمین می کند یا خیر؟ آیا در این جهت مؤثر هست، یا نیست؟ بنابراین اگر دیدیم مؤثر نیست و مقصود ما را تأمین نمی کند باید ببینیم که اشکال کار از کجاست؟ چون عمری از طلبه ها در دوره جوانی صرف خواندن ادبیات و صرف می شود. مثلاً ما می خواهیم در کتاب سیوطی و کتاب های ادبی به طلبه یاد بدهیم که بعضی از کلمات «مبنی» است و بعضی ها «معرب» است، بعد هم مبنی و معرب را معنا می کنیم، بدین صورت که مبنی آن است که آخرش بر اثر عوامل تغییر نمی کند و همیشه یکسان است و معرب آن است که تغییر می کند. برای فهمیدن معرب و مبنی همین که گفتیم به اضافه، برایش فهرست کنیم و دقیقا بگوییم: کلماتی که در زبان عربی تغییر نمی کنند عبارتند از مثلا ضمائر، اسم اشاره، موصولات، امس، حیث و… که می شود در یک یا دو درس برای طلبه ها جا انداخت، که کلماتی که مبنی هستند و آخرشان تغییر پیدا نمی کند این چند نوع کلمه است و… ولی ما در متون درسی مان به علت مبنی یا معرب بودن می پردازیم و یک مقداری از این علت ها ساختگی است و اگر ساختگی هم نباشد به درد زبان شناسی می خورد، نه به درد طلبه که می خواهد کتاب و سنت را بخواند. مثلا سیوطی می گوید: الاسم معرب و مبنی، بعد می گوید: چرا این اسم معرب شده و چرا مبنی شده؟ چرا، امس، هو، حیث و… مبنی شده و چرا زید، ضرب عمرو و… معرب شده، اینها چه ربطی به هدف ما دارند؟! می گوید: و الاسم منه معرب و مبنی، لشبه من الحروف مدن، باید حتما شباهت داشته باشد به حروف، بعضی می گویند: این شباهت باید مدنی باشد، اگر شباهت مدنی نبود، فایده ندارد، بعضی کلمات را تحریف می کنند و می گویند: اینها شباهت دارند، ولی مدنی نیستند، بعد برای هر کدام از اقسام مبنی یک شباهتی می تراشند، «کالشبه الوضعی فی الاسم جئتنا»، «و المعنوی فی متی»…و سخت ترین قسمت های سیوطی همین جا است و هیچ ربطی هم به هدف ما ندارد، مگر ما می خواهیم زبان شناس باشیم که دنبال علت مبنی و معرب باشیم، ما باید بفهمیم که این لیست، این ۱۰۰ کلمه این ۲۰۰ کلمه، مبنی هستند و بقیه معرب.

یا در مثل کتاب های معانی بیان، مثل مطول و مختصر، ما دریایی از مثال های بلاغی از قرآن و نهج البلاغه داریم، اما در این کتاب ها از هر جایی شاهد مثال آورده اند، غیر از نهج البلاغه و یا کلام سایر ائمه(ع).

من نمی گویم که تمام شاهد مثالها باید حدیثی باشد و از ادبیات جاهلی هیچ نباشد، نه، مثلا در مختصر و مطول آمده: و اذا المنیه انشبت اظفارها/ الفیت کل تمیه لاتنفعوا؛ آنگاه که مرگ ناخونش را فرو کند، هیچ دارویی نفعی نخواهد داشت. این یک تشبیه، وجه بلاغت و سخن است و یکی هم در کلام امیر المؤمنین(ع) هست که تفاوت بین زمین و آسمان است. در کلام امیر المؤمنین(ع) آمده است: «مخالب المنیه؛ چنگال های مرگ»، حال چنگال های مرگ گلوی طرف را بفشارد، بلاغی تر است یا ناخن های مرگ. این یک تشبیه در کلام امیر المؤمنین(ع) و مثال عادی است.

بنابراین اختلاف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.