پاورپوینت کامل تعامل مطلوب نهاد دین و نهاد آموزش؛ در آموزش دینی جوانان(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تعامل مطلوب نهاد دین و نهاد آموزش؛ در آموزش دینی جوانان(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تعامل مطلوب نهاد دین و نهاد آموزش؛ در آموزش دینی جوانان(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تعامل مطلوب نهاد دین و نهاد آموزش؛ در آموزش دینی جوانان(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۸

اشاره

ارزیابی و بررسی پدیده های اجتماعی مستلزم ژرف کاوی در علل، دلایل و زمینه های خاص می باشند. زیرا مقوله های انسانی اجتماعی به نحو شگرفی با عواطف و ارزش های حیات جمعی در هم تنیده است. تا آنجا که پاره ای از آراء جامعه شناسان بر پایه این نگرش است که روابط زیست اجتماعی انسان ها تماما مبتنی بر عقلانیت صرف نیست بلکه حیات آدمیان و روابط اجتماعی آنها آمیزه ای از عواطف و عقلانیت با نسبت های گوناگون است و در نتیجه ما با طیفی از مدل های ترکیبی از انواع گرایش ها مواجه هستیم. بی گمان عناصر و مولفه های فرهنگی در «صورتبندی» اجتماعی تاثیر و دخالت قابل توجهی دارند و در نگاهی کلان، نظام فرهنگی جامعه محصول و فرآورده یک فرآیند پیچیده هویت «تاریخی» است.

دو مقوله «آموزش» و «دین» یکی از دغدغه های دائمی مهندسی اجتماعی است. این پرسش که آیا ترکیب و شرایط این دو مقوله به چه میزان ۱) مطلوب ۲) ممکن است؟، پرسش مدیران استراتژیک و سیاستگذاران کلان جامعه است. ماهیت شناسی و هستی شناسی ساخت جامعه اقتضاء می کند که نهاد آموزش و نهاد دین در تعامل منطقی و معقول قرار گیرند. مقوله دین دارای وجوه ۱) شناختی ۲) عاطفی – احساسی ۳) ارادی است که توجه به ماهیت «منشورگونه» آن، خود یک ضرورت تلقی می شود و نیز تاثیرگذار بر کارکرد اجتماعی دین در جامعه است. تقارن و تقاطع دو مقوله «آموزش و دین»، منتج به منظومه «آموزش دین» می شود. تلاقی این دو مفهوم حساس موجب و سازنده مقوله ای «حساس تر» می گردد که به واقع در نگاه ژرف مقوم اصلی «ساختار جامعه» دینی است.

جوامع پیشرفته و پویا در دنیای «پساصنعتی» کنونی برنامه ریزی ویژه ای برای امر آموزش دینی دارند که شاید با «ساختار سکولار» آنان چندان تناسبی نداشته باشد و این برای ما نیز غیرمنتظره است. زیرا براساس مفروضات و پنداشت های رایج چنین به نظر می رسد که جوامع سکولار هیچ گاه نسبت به موضوعات تربیت، آموزش، دین ورزی و مسائل اخلاقی توجه و حساسیت ندارند لیکن مجموعه گردآوری های اینترنتی و اطلاعات موجود حاکی است که دست کم جوامع پیش گفته در مرحله برنامه ریزی رسمی

نسبت به موضوعات مذکور دارای تأمل، تصمیم گیری و برنامه های(خرد و کلان) هستند.

بنابراین جامعه ای مذهبی همچون جامعه ایران به طریق اولی باید نسبت به امر آموزش دینی اهتمام ورزیده و دارای تعریف روشنی از «وضعیت موجود» و «مانیفستی از برنامه های راهبردی(خرد و کلان)» باشد. مفروض این است که راهبردهای آموزشی دین، موضوعی «دائمی»، «جامع» و «پویا» هستند و سهل انگاری و غفلت از هریک از ابعاد آن، به «کلیت» و نیز «اثربخشی» آن لطمه خواهد زد. مقوله دین در بستر زمان و به تبع تحولات در محیط اجتماعی، نیاز به «بازخوانی» و «بازاندیشی» دارد. از این رو موضوع «نواندیشی دینی» به دوره معاصر اختصاص ندارد بلکه یادآوری و مرور واژه «احیا» در فرهنگ و منابع اصیل اسلامی دارای جایگاه مهمی است و این بیانگر این نکته است که مصلحین دینی همواره با خود دغدغه احیاء (نظری و علمی) آموزه های دینی را زنده نگه داشته اند. پس ضرورت احیاء و بازاندیشی و بازسازی آموزه های دینی یک موضوع و مسئله تاریخی جوامع اسلامی بوده است و در عصر حاضر به دلیل ظهور و بروز گفتمان «مدرنیته» به عنوان رقیب «گفتمان دینی» و نیز به دلیل وجود فرآیند «جهانی شدن» به واسطه رشد فزاینده تکنولوژی ارتباطی مانند، ماهواره، اینترنت، نهضت ترجمه و …، ضرورت دارد با رویکرد نواندیشی در منابع و ذخایر گفتمان دینی، ظرفیت ها و قابلیت های(بالقوه و بالفعل) آن را «شناسایی» و «تدوین» کنیم تا در چالش موجود در عرصه جهانی دوباره گفتمان دینی به عنوان برجسته ترین موءلفه «سنت» به پویایی و پایایی خود تداوم دهد. فرهنگ و گفتمان مسلط و غالب در جهان جدید (پس از فروپاشی شوروی پیشین) گفتمان لیبرالیسم می باشد که با همه امکانات و منابع نرم افزاری و سخت افزاری خود قصد دارد گفتمان دینی (به ویژه گفتمان اسلامی) را نزد جهانیان حتی نخبگان و اندیشه ورزان در تنگنا قرار دهد. پیداست که میزان تولید علمی فرهنگی گفتمان لیبرال سکولار و میزان گسترش و جذب آن، مهمترین هشدار برای دین گرایان و منادیان گفتمان دینی است که ضرورت و فوریت بازتولید گفتمان دینی یک وظیفه اخلاقی در سطح جهانی است.

راز ماندگاری گفتمان دینی در جوامع انسانی اعم از سنتی، مدرن و پسامدرن، پاسخ گویی دین به نیازهای بنیادین و جاودانه انسانی است و بی شک نیاز آدمیان به جاودانگی، معنابخشی به زندگی و نیز گریز از پوچی و نیهیلیسم و اضطراب های وجودی (اگزیستانسیالیستی) ناشی از فضا و فرهنگ مدرنیته، همه چشم انداز و افق روشنی برای گفتمان دینی به شمار می آید. اما اینگونه نیست که به صرف داشتن نیازهای یادشده گفتمان دینی رسالت خود را انجام شده تلقی کند، بلکه مهمترین مرحله، مکانیسم پاسخگویی به آنهاست.

علاوه بر دو مسئله «گفتمان مدرنیته» و نیز «فرایند جهانی شدن»، مشکل عاجل و ضروری در سطح جامعه، ظهور «شکاف بین نسلی» است که در جامعه در حال گذار ما، ذهن متفکران و مدیران کشور را به خود مشغول کرده است. گرچه شکاف بین نسلی خود به نحوی از انحاء معلول دو مسئله فوق است ولی ماهیت و ابعاد آن به گونه ای است که غفلت و کم توجهی نسبت به آن ممکن است رشته ارتباطی میان دو نسل را از هم بگسلد و جامعه را دچار بحران هویت جمعی نماید.

شکاف بین نسلی ضرورتِ تبیین و تدوین برنامه های راهبردی کاربردی آموزش دین را، برای مدیران (ارشد) جامعه و حوزه های علمیه و نهاد روحانیت مضاعف می کند. و از آنجا که توجه به موضوع تکنولوژی آموزشی، در جوامع پیشرفته بسیار چشمگیر است، پس ضرورت دارد در برنامه ریزی آموزشی در حوزه دین به آن عنایت عمیق شود.

در آموزش دین، الزامات و مقتضیاتی است که آن را از آموزش موضوعات غیردینی متمایز می کند. چرا که امر دین کاملاً «قدسی» است و فرد نسبت به آن یک مواجهه «وجودی» و «هستی شناختی» دارد. پس در کار آموزش دینی صرفاً نمی توان به فرآیند «یادگیری» تکیه کرد، بلکه عنصر «عاطفه» و گرایش های روانی فرد بسیار تعیین کننده است. شرایط سنی در امر آموزش دینی به گواه تئوری های روانشناختی در دوره کودکی و نوجوانی بسیار مورد تأکید است. کودک و نوجوان در فرآیند آموزش دینی به صورت «ناخودآگاه» بسیاری از آموزه های دینی را «درونی» کرده و آن را در فضای«زیست جهان» خود وارد می سازد و به عبارت دیگر با آن «زندگی» می کند و به آن به منزله «منبع معنابخشی» می نگرد. پس لازم است نسبت به آموزش دینی نسل جدید اهتمام جدی ورزید، چرا که پدیده آسیب شناختی«شکاف بین نسلی » اگر با برنامه های راهبردی و کاربردی مشخص تدبیر نشود ممکن است در آینده نه چندان دور جامعه را دستخوش «انقطاع نسلی» سازد.

تعریف و تبیین جدید از ارزش های دینی و نیز تدوین و تقویت نگرش «نواندیشانه» نسبت به آموزه های دینی فقط نیاز مبرم جامعه ما نیست، بلکه جوامع بسیاری در مواجهه با پدیده «شکاف بین نسلی» نگران نسل جدید هستند. جامعه ایران در تئوری های دموگرافیک (جمعیت شناختی) یک جامعه جوان تعریف می شود و دارای قشر عظیم «انرژیک» است و این پدیده علیرغم این که می تواند مطلوبترین فرصت تلقی شود، دقیقاً به دلیل همین ساختار جوان، در معرض آسیب های اجتماعی و شکاف بین نسلی نیز می باشد. چه اینکه خط اتصال و انتقال «سنت» در جامعه جوان سریع دچار ضعف و پارگی می شود. پس ویژگی «انرژیک»بودن جامعه جوان می بایست در کنار آسیب پذیری «شکاف میان نسلی» ارزیابی شود. و از آنجا که نسل جدید نسبت به نسل پیشین، بیشتر با رویکرد «تفکر انتقادی» آشناست. لذا سریع تر از نسل های پیشین در موضع و موقعیت «نقد سنت» و «تفکر سنتی» قرار می گیرد. و این رویکرد انتقادی در نسل جدید از سوی دیگر به سبب آشنایی با فرهنگ های دیگر در سطح جهانی، موجب شده است موءلفه های سنت به آسانی مورد نقد قرار گیرد و فرد را در جایگاهی قرار دهد که از منظر بیرونی به سنت نگاه کند.

پدیده سنت همانند هواست که بدون آن پرنده اندیشه آدمی نمی تواند اوج گیرد و اندیشه ورزی کند، اما در عین حال لازم است سنت در بستر زمان به صورت معقول «پالایش» شود تا انسان نسل جدید با آن در موضع «بیگانگی» قرار نگیرد. سنت «امکان زیستن» است چرا که آدمیان هرگز در مدار صفر درجه تفکر نمی کنند و این لازمه تاریخمندی انسان هاست. پس مقوله «آموزش دینی » باید این امکان را فراهم کند تا نسل جدید بتواند با نگاهی نوین به سنتِ پایدار خود، در پویه تاریخ به حیاتی توأم با هویت اصیل نائل گردد.

آموزش دین علاوه بر اینکه به لحاظ علمی دارای هویت «میان رشته ای» است. در برنامه ریزی و مدیریت راهبردی(استراتژیک) نیز موضوعی «فرابخشی» است. بدین معنا که آموزش دینی مختص به یک نهاد و سازمان نیست، بلکه بسیاری از سازمانهای فرهنگی، رسانه ای و تبلیغی در حوزه آموزش دینی دارای نقش و کارکرد هستند. اما از همه مهمتر در آموزش دینی، کارکرد نهاد دین و سازمان روحانیت است، زیرا منبع اصلی برای تولید اندیشه دینی، نهاد دین و حوزه های علمیه می باشند و بایسته است به مثابه یک «سرمایه فرهنگی آموزشی» در اقشار متفاوت جامعه نگریسته شود. بی شک نهاد دینِ کارآمد و روزآمد در نسبت سنجی خود با تحولات «معیشتی» و «معرفتی» جامعه نیز همنشین و همزمان است. و هرگز در شناخت «دینامیسم» جامعه از «مکانیسم»های تأثیرگذار غافل نیست.

شایسته است نهاد حوزه های علمیه و سازمان روحانیت در بهره گیری از پتانسیل های تاریخی خود، در نگاه جامع، بر ابعاد «ایدئولوژیک» و «متدولوژیک»، به صورت متوازن و متناسب نظر کند، زیرا توجه به اصل تناسب «ظرف مظروف» یا توازن «فرم محتوا» در ارائه پیام دینی برای نسل جوان جدید نخستین شرط «مخاطب شناسی» است.

اکنون که از این کلیات گذر کردیم، بحث را در چند سرفصلِ مشخص پی می گیریم و در آغاز مروری خواهیم داشت بر پاره ای از نتایج تحقیقات انجام شده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۱۳۸۳ در سطح ملی و برخی پژوهش های سازمان ملی جوانان و موءسسات پژوهشی دیگر که در آن وضعیت دینی جوانان به این صورت توصیف شده است:

توصیف وضعیت اعتقادات دینی جوانان

۹۶% جوانان معتقدند ایمان به خدا موجب بهتر کنار آمدن انسان با مشکلات می شود

۳۴% جوانان معتقد به جدایی دین از سیاست هستند

۴۸% جوانان معتقدند فقط از طریق دین مشکلات اخلاقی فرهنگی حل نمی شود

۲۲% جوانان خود را در حد زیاد مذهبی می دانند و ۶۳% جوانان خود را تا حدی مذهبی می دانند

۷۸% جوانان معتقدند که مردم قبلاً بیشتر مقید به خواندن نماز بودند

۷۷% جوانان معتقدند مردم نسبت به ۵ سال قبل غیرمذهبی تر شده اند

۸۰% جوانان معتقدند در پنج سال آینده مردم غیرمذهبی تر می شوند

۸۹% جوانان اظهار داشته اند در امور مهم زندگی به خداوند توکل می کنند

۹۳% جوانان از خدا می خواهند که در زندگی به آنها کمک کند

۵۵% جوانان به خدا احساس نزدیکی می کنند

۹۵% جوانان معتقدند اعمال خوب و بد انسان در آخرت محاسبه می شود

۶۱% جوانان اعلام کردند که اکثر اوقات نماز می خوانند

۶۴% جوانان به ندرت در نمازجماعت شرکت می کنند

۸۲% جوانان به ندرت در نمازجمعه شرکت می کنند

۸۴% جوانان خود را مقیّد به روزه در ماه رمضان می دانند

۴۰% جوانان به ندرت قرآن تلاوت می کنند

۶۳% جوانان اکثر اوقات صدقه می دهند

۴۲% جوانان گاهی اوقات به زیارت اماکن متبرکه می روند

۴۰% جوانان به ندرت در هیأت های مذهبی شرکت می کنند

۷۸% جوانان اکثر اوقات در عزاداری تاسوعا و عاشورا شرکت می کنند

۹% جوانان به ندرت در عزاداری تاسوعا و عاشورا شرکت می کنند

۶۱% جوانان به ندرت در مراسم دعای کمیل شرکت می کنند

۵۳% جوانان به ندرت به مسجد می روند

۲۴% جوانان در مسائل و احکام دینی به تشخیص خود عمل می کنند

۴۴% جوانان معتقدند دینداری به قلب پاک است حتی اگر نماز نخوانند

۷۵% جوانان معتقدند با آدم هایی که نماز می خوانند باید معاشرت کرد

۵۰% جوانان مخالف جلوگیری از پخش کتاب یا فیلم هایی هستند که موجب ناراحتی مذهبی ها می گردد

۵۱% جوانان معتقدند در گزینشها نباید عقاید مذهبی افراد معیار باشد

۵۳% جوانان مخالف این هستند که نباید به افراد سکولار پست و مقام داد

و حدود یک سوم از مردم معتقد به جدایی دین از سیاست هستند و بیکاران بیش از شاغلین خواهان جدایی دین از سیاست هستند و تحصیلات عالی بیش از دوره های تحصیلی پایین تر در گرایش به جدایی دین از سیاست موءثر است.

بر پایه برخی پژوهشهای انجام شده در سطح شهر تهران؛

۹۹% جوانان به خدا اعتقاد دارند

۹۲% جوانان به دعا و نیایش اعتقاد دارند

۹۲% جوانان به گناه اعتقاد دارند

۹۱% جوانان به قیامت اعتقاد دارند

۹۰% جوانان به خیر و شر اعتقاد دارند

۸۹% جوانان به بهشت اعتقاد دارند

۸۷% جوانان به جهنم اعتقاد دارند

۸۶% جوانان معتقدند به اعمال ما در آخرت رسیدگی می شود

۸۲% جوانان به فرشتگان اعتقاد دارند

۷۴% جوانان به امداد غیبی اعتقاد دارند

۸۳% جوانان به ضرورت انجام مراسم مذهبی هنگام ازدواج معتقد هستند

۷۹% جوانان به اجرای مراسم مذهبی هنگام مرگ باور دارند

۲۳% جوانان به ندرت در مراسم مذهبی شرکت می کنند

۱۱% جوانان هرگز در مراسم مذهبی شرکت نمی کنند

۶۵% جوانان هر روز خدا را عبادت می کنند

۴۲% جوانان هر روز دعا و نیایش می کنند

۸۵% جوانان معتقدند دعا باعث آرامش و تسکین روح می شود

۶۵% جوانان معتقدند که در مدارس باید زمانی را برای عبادت اختصاص دهند

۲۶% جوانان خودشان را در حدّ زیاد مذهبی می دانند

۵۵% جوانان تا حدّی مذهبی می دانند

۹۴% جوانان به عاقبت به خیری به عنوان یک ارزش مهم اعتقاد دارند و

۹۲% جوانان به خداباوری به عنوان ارزش برتر اعتقاد دارند

نقاط قوت دینی جوانان

بر پایه داده پژوهش های پیش گفته، جوانان دارای گرایشهای دینی متفاوتی هستند که برخی از این الگوهای گرایشی را می توان تحت عنوان نقاط قوت دینی جوانان به حساب آورد، این موارد عبارتند از:

– باورهای دینی تعمیم یافته نزد جوانان،

– خداباوری،

– مذهبی دانستن نسبی خویش،

– پایبندی به احکام دینی و تقیّد به فرایض مذهبی در بسیاری از جوانان،

– باور به متکابودن دین به عنوان حمایتگر روانی،

– باور به دعا به عنوان یک منبع آرامش بخش و تسکین دهنده،

– باور به اجرای مراسم مذهبی در اتفاقات مهم زندگی مانند تولد، ازدواج، مرگ،

– تأمل جوانان نسبت به مفاهیم آفرینش، معنای هستی، منشأ هستی و هدف جهان،

– پایبندی دینی اکثریت خانواده ها،

– حساسیت خانواده ها نسبت به پایبندی دینی فرزندان خود،

– ابتناء ارزش های بنیادین جوانان به باورهای دینی،

– هویت بخش بودن دین برای اکثریت جوانان،

– ضد ارزشی بودن معاشرت با افراد لامذهب و بی دین در اکثریت مطلق جوانان،

– باور به ارزش های اخلاقی در روابط و مناسبات متقابل اجتماعی،

– باور و تأکید بر ارزش های دینی در امر همسرگزینی،

– ترجیح افراد مذهبی بر افراد لامذهب در امور همسایگی و هم محله بودن،

– باور به تأکید بر رعایت هنجارهای اخلاقی دینی در مناسبات اجتماعی،

– قابل اعتماد دانستن افراد دیندار،

– باور به دین به عنوان عامل پیشگیری از انحرافات و بزهکاری،

– باور به تأثیر دین در تنظیم روابط با دیگران،

– پایبندی به اصول اخلاقی در نزد اکثریت جوانان کشور

در کنار این نقطه های قوت، مواردی نیز وجود دارد که می توان به عنوان نقاط ضعف و کاستی های موجود در وضعیت دینی جوانان قلمداد کرد. این موارد عبارتند از:

نقاط ضعف دینی جوانان

– محدودبودن حضور جوانان در مساجد و در مراسم مذهبی مانند نمازجماعت و نمازجمعه، …،

– سست شدن پایگاه روحانیت به عنوان مرجع دینی در جوانان به ویژه در میان دانشجویان،

– جایگزین شدن مراجع روشنفکری به عنوان داعیه داران مرجعیت دینی بخشی از جوانان،

– رشد گرایش به خرده فرهنگ های دینی منحرفانه مانند: بودیسم، صوفی گری، درویش مسلکی، عرفانِ سرخ پوستی و …،

– تضعیف هنجارهای دینی در روابط جنسی در برخی از جوانان،

– تضعیف هنجارهای دینی در مصرف رسانه ای جوانان،

– رشد سکولاریسم در بخشی از جوانان،

– تشکیک در پاره ای از باورهای دینی در بخشی محدود از جوانان،

– خارج شدن انتخاب «سبک زندگی» از الگوها و هنجارهای دینی در بخشی از جوانان،

– کاهش پایبندی به نهادهای مذهبی در پوشش و آرایش ظاهری در بخشی از جوانان به ویژه در کلان شهرها،

– کاهش اعتماد نسبت به بخشی از دینداران سنتی،

– بروز شبهات جدی «هستی شناختی» و «معرفت شناختی» نسبت به مفاهیم دینی در بخشی از جوانان،

– افزایش سطح تظاهر و ریاکاری در رعایت و التزام به هنجارهای دینی، متناسب با محیط ها و ارزش های محیطی،

– نقد رادیکال نهادها و نمادهای دینی توسط بخشی از قشر جوان،

– تقدس زدایی از هنجارهای دینی و اغتشاش در مرزهای امر مقدس و غیرمقدس، در بخشی از جوانان،

– بروز چندگانگی در قرائت های دینی میان جوانان و تنوع در گرایش های دینی،

– رشد رویکرد «دین فردی شده» میان جوانان، و

– تقلیل درک عقلانی از دین، به رفتارهای احساسی و سطحی در میان بخشی از جوانان

گروه های مرجع دینی نزد جوانان

در شرایط کنونی نسبت به مرجعیت دینی جوانان تحولاتی به وقوع پیوسته است که از هر نظر نیازمند تأمل و تدقیق است. برخی از گزاره ها که می تواند شرایط کنونی مرجعیت یابی دینی نسل جدید را توصیف کند، عبارتند از:

۱. تنوع یابی در گروه های مرجع دینی،

۲. جابجایی در گروه های مرجع دینی،

۳. پیوند بخشی از مرجعیت دینی به خارج از کشور،

۴. تغییر در نگرش مرجع یابی دینی،

۵. تمایل بخشی از جوانان نسبت به ترجیح گروه های مرجع دینی جدید،

۶. جایگزینی گروه های مرجع جدید و نوظهور به جای گروه های مرجع بومی،

۷. بروز مرجعیت های جدید سنتی و بومی (مانند دراویش)

۸. گسترش گروه های مرجع برون دینی و اثربخشی آنان نسبت به گروه های مرجع درون دینی،

۹. تلاش فزاینده اپوزیسیون، ادیان و کشورهای خارجی، برای تغییر نگاه مرجعیت یابانه دینی جوانان

از منظر گونه شناسی از گروه های مرجع دینی، می توان چنین ادعا کرد که در حال حاضر در حوزه مسائل دینی مرجعیت های متفاوتی در بین جوانان قابل مشاهده است که در مجموع به دو گروهِ «درون دینی» و «برون دینی» قابل تقسیم می باشند:

۱. گروه مرجع درون دینی، مانند مراجع تقلید و روحانیت به طور عام، که نقش مرجعیت برای اکثریت جامعه را بر عهده دارند.

۲. گروه مرجع برون دینی شامل؛ روشنفکران دینی، دراویش، عرفان سرخ پوستی، بودیسم و …، که طیف های خاصی از جامعه جوان کشور را به سوی خود جلب کرده اند.

تأثیر تحولات اجتماعی بر گرایش های دینی:

تحولات اجتماعی متفاوتی در جامعه ما در حال وقوع است که کم و بیش تمامی حوزه ها و نهادهای اجتماعی را متأثر ساخته است. این تحولات هم از جهت اثباتی و هم سلبی آثاری را نیز در حوزه دین بر جای گذاشته است که برخی از آنها به این شرح گزارش می شود:

الف- جنبه های آسیب شناختی تحولات

– کاهش گرایش های مناسک گرایانه نسبت به دین،

– رشد عقلانیت در نگرش های دینی،

– کاهش اثربخشی دینی در عرصه روابط عقلانی مانند: اقتصاد، سیاست، آموزش،

– تعریف و تعیین هنجارهای اجتماعی، بی ارتباط با قواعد و احکام دینی،

– افزایش انواع قرائت های دینی در سطح جامعه،

– رشد «دین فردی شده و سکولاریزم» به ویژه نزد برخی نخبگان و تحصیلکردگان دانشگاهی،

– چندگانگی در آبشخورهای دینی،

– رشد فرقه های دینی مذهبی و خرده فرهنگ های شبه دینی،

– تشدید تکثرگرایی دینی و افزایش سطح اثرپذیری جریانات دینی از یکدیگر،

– تفکیک آموزش دینی از حوزه آموزش های رسمی،

– رشد فزاینده بنیادگرایی دین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.