پاورپوینت کامل ارزش و افتخارات طلبه ; نامه ای به برادرمحسین (قسمت دوم) ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ارزش و افتخارات طلبه ; نامه ای به برادرمحسین (قسمت دوم) ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارزش و افتخارات طلبه ; نامه ای به برادرمحسین (قسمت دوم) ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ارزش و افتخارات طلبه ; نامه ای به برادرمحسین (قسمت دوم) ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۰
من با دیدن این نیروهای پرشور و سربازان مخلص، آینده اسلام و حوزه های علمیه را بسیار امیدوار کننده می بینم. طلبه هایی که معنای طلبگی را دریافته اند و همت خود را برای رضای امام زمان(عج) و انجام وظایف صنفی متمرکز کرده اند، طلبه هایی که با تحمل همه سختی ها و ناملایمات، با استقامت در فهم و تبلیغ و تحقق دین و دفاع از ارزش های دینی و مبارزه با بدعت ها می کوشند و زمینه ساز ظهور حضرت مهدی(عج) می شوند، طلبه هایی که مشمول عنایات خاص خدا و امام عصر(عج) هستند: «اذا اراد الله بعبد خیرا فقهه فی الدین و ألهمه الیقین»؛ هرگاه خدا برای بنده ای خیر بخواهد او را با دین خود عمیقا آشنا می گرداند و به او یقین عنایت می کند.
من برای همه این دوستان عزیزم که با تمام وجود، در برداشتن بار مسئولیت سنگینی حوزه های علمی نقش ایفا می کند و هر یک گوشه ای از کار را بر عهده گرفته اند، از صمیم قلب دعا می کنم و از خدا می خواهم که در قیامت هم با آنان محشور باشم.
از توصیه های مکرر حاج آقا این بود که می گفت: در جبهه جنگ فرهنگی، همه نباید آرپی جی زن باشند، به همه نیروهای متخصص نیاز هست! البته نیرو باید کار آمد باشد، نه اینکه در حمله اول تلف شود.
هر کس که تجهیزات فعالیت فرهنگی، یعنی آشنایی با دین در حد کافی را در اختیار داشته باشد، متناسب با توان و ذوق خود، یک کار را عهده دار می شود؛ یکی نویسنده، یکی سخنران، یکی تحقیق و… اتفاقا اکنون پس از ۱۵ سال بافت عمومی دوستان ما الآن همین گونه است.
در جلسه ای که دو هفته یکبار داریم و تو گاهی در آن شرکت داشته ای، انواع و اقسام توانمندی ها مشاهده می شود. صمیمیت ما با هم، مرهون همین جلسه و توجه ویژه ای حاج آقا است. این قدر با هم صمیمی هستیم که اگر از خانه هم چیزی بر داریم، احتیاج به اجازه گرفتن نداریم و این قدر هوای هم دیگر را داریم که هیچ کس احساس نگرانی نمی کند.
حاج آقا مرتب سفارش می کرد که حقوق همدیگر را رعایت کنیم و صمیمیت باعث نشود که مراعات حال هم را نکنیم. می گفت: «اگر کتاب امانی را موقع تحویل ندادی، یک آسیب بزرگ به جمع وارد کرده ای! اعتماد را از بین برده ای و خود و دیگران را از مزایای این حسن اعتماد محروم کرده ای».
برادر عزیزم ۱۵ سال است که من در قم زندگی می کنم و طلبه هستم، ولی یک لحظه از طلبگی پشیمان یا ناراضی نبوده ام. من گرچه مثل تو صاحب امکانات رفاهی نیستم، ولی گمان می کنم که بسیار بیش از تو؛ از کاستی ها و کمبودهای زندگی لذت می برم. گرچه هنوز خانه مسکونی ندارم و اجاره نشینی می کنم، ولی افتخار شرکت در انجام وظیفه سربازی امام زمان(عج) را دارم و از شعف این سربازی در پوست خود نمی گنجم، وقتی شنیدم علامه طباطبایی هم تا اواخر عمر منزل شخصی نداشت، خیلی خیالم راحت شد. همسر من به اندازه هیچ یک از خواهرانش طلا ندارد؛ لباس و کفش چند ده هزار تومانی هم تا به حال نپوشیده است. ۱۰ سال در یک منزل کوچک اجاره ای زندگی کرده است. ماه هایی که به مسافرت تبلیغی رفته ام، بدون من با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کرده است، ولی ده ها برابر بیش از همه زن های اشراف زاده و پولدار، احساس عزت و غرور می کند. و شوهرداری و تربیت فرزند را برای خود افتخار می داند.
همسر من یک لحظه از ازدواج با من پشیمان نشده و یک بار هم گلایه نکرده است. من به داشتن چنین همسری که با تحمل انواع سرزنش ها، متلک ها و کاستی ها به زندگی طلبگی عشق می ورزد، افتخار می کنم و او از اینکه به قول خودش خادم سرباز امام زمان(عج) است، در پوست خود نمی گنجد.
روزی که این جمله را از او شنیدم مو بر اندام من راست شد، در مقابل او سر به زیر انداختم و شرمنده شدم، اما در خلوت اشک شوق ریختم و دعایش کردم و از آن تاریخ تا کنون، هزار بار به این همه معرفت و عظمت آفرین گفته ام.
بسیاری از سؤال های عقیدتی و ابهام های موجود در ذهن من به برکت همین طلبگی حل شده است و اکنون توان پاسخ گویی روان و قانع کننده به پرسش های جامعه را دارم. من افتخار می کنم که با ترجمه و تفسیر اجمالی قرآن، نهج البلاغه، و بسیاری از کتب حدیث آشنا هستم؛ با میزان الحکمه رفاقت خاص دارم؛ یک دوره آثار شهید مطهری را مطالعه کرده ام و آرای علمی علامه طباطبایی را درک می کنم.
من امروز از ارتباط فراوان با قرآن و حدیث و شخصیت های وارسته حوزوی که موجب برکات معنوی فراوان برای من شده، به خود می بالم. درست است که مسئولیت من بسیار سنگین است و به قول تو کمر آدم را می شکند، ولی به لطف خدا امیدوارم، زیرا خدا فرموده است: «ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم».
اگر من و تو هر روز صبح به قصد یاری دین خدا سرکار برویم، در هر کاری که باشیم، خداوند ما را یاری می کند و استوار می گرداند. امدادهای غیبی خدا شامل حال ما می شود. مگر فرشتگان خدا، فقط مأمور تأیید اصحاب بدر و اُحد بودند؟ همین الان هم مؤمنان را تایید می کنند و رعب در دل دشمنان می افکنند.
من معتقدم، همان گونه که برای آموزش فیزیک و ریاضی قواعد بهداشتی، هر ۳۰ نفر یک معلم می خواهند، برای تعلیم و تربیت دینی هم، هر ۳۰ نفر یک معلم دین شناس وارسته نیاز دارند. با این حساب فقط برای کشور خودمان چند صد هزار طلبه دیگر احتیاج داریم! تو ممکن است جمعیت فراوان طلاب را که در درس فلان عالم بزرگ شرکت می کنند، دیده باشید، ولی در کنار آن باید تقاضای فراوان بشریت را برای استفاده از روحانی ببینی. در کشور خودمان شهرها، روستاها، ادارات، مدارس، مساجد، هیئات، مراکز تحقیقاتی و دانشگاه ها و… همه طالب و متقاضی روحانی هستند… .
در کشورهای دیگر هم، دانشگاه های معتبر دنیا، متقاضی استاد اسلام شناسی یا شیعه شناسی هستند، مردم و مسلمان های سراسر جهان به مبلّغ نیاز دارند و این در حالی است که تعداد قابل توجهی از شخصیت های تراز اول حوزه ما در حوادث قبل و پس از انقلاب، یا به شهادت رسیدند و یا برحسب وظیفه به مشاغل دیگر روی آوردند.
استقبال از حوزه هم در میان جوانان بسیار کم است، هر سال بیش از ۵/۱ میلیون نفر متقاضی ورود به دانشگاه هستند که چند صد هزار نفر از آنان جذب می شوند، ولی اقبال نسبت به حوزه بسیار کم است و هر سال فقط چند هزار نفر در سراسر ایران جذب حوزه می شوند. نرخ ریزش همین تعداد اندک طلبه هم بسیار بالا است. خلاصه اینکه به نظر من نیاز به نیروی حوزوی بسیار زیاد است.
پیامبر اکرم(ص) به امیر مؤمنان فرمودند: «اگر یک نفر به دست تو هدایت شود، از آنچه خورشید بر آن می تابد، ارزنده تر است»؛ یعنی تأمین نیاز به حقیقت و هدایت برای انسان، از تأمین همه نیازهای مادی ارزشمندتر است. همه نیازهای مادی ما به جسم بازگشت دارد و در ترکیب وجودی ما، جسم به منزله الاغ و مرکب حمل روح است. اگر انسانیت ما ضعیف، نحیف و ناتوان باشد، چه فایده از پروار کردن آن مرکب؟
برادر عزیزم! نیاز به تربیت در جامعه امروز، بسیار روشن است و فقط کودکان و کوته فکران هستند که انسان را به خور و خواب و خشم و شهوت تفسیر می کنند. دستگاه عظیم آموزش و پرورش در همه کشورها ناظر به همین نیاز تشکیل شده و باید تقویت هم بشود. کار ما طلبه ها هم معلّمی است. چطور شخصیت یک معلم یا استاد دانشگاه موجه و محترم است؟ طلبه ها هم به دنبال تعلیم و تربیت هستند و سطح فکر و فرهنگ جامعه را بالا می برند. البته نه فرهنگ لذت طلبی مادی و تولید ۴۰۰ رقم پنیر یا صدها قلم شکلات و دسر و شیرینی و بستنی و محصول غذایی یا…
این تولیدات حاصل فرهنگ ماده گرا و لذت جویی بشر امروز در تمدن غربی است، منظور من از فرهنگ، فرهنگ استفاده از معرفت است و توجه به ابدیت و دریافت حقیقت و تجربه معنویت و رسیدن به انسانیت. منظور من از فرهنگ، فرهنگ اسلام است که به رشد نیمه پنهان وجود انسان اهمیتی بسیار بیش از بهره گیری جسم او می دهد و انسان را به کام گیری از لذایذ و غوطه وری در خوشی ها و غفلت ها معنی نمی کند.
برادر عزیز! استاد دانشگاه معمولاً نیاز علمی دانشجوی خود را و نیاز علمی اجتماع را در نظر می گیرد و در وجود خود برای رفع این نیاز احساس مسئولیت می کند. شاید تمام هم و غم او انتقال توده ای از اطلاعات به ذهن مخاطب است، اما روحانی علاوه بر آنکه وظیفه ارائه انبوهی از گزاره ها به فضای ذهن مخاطب را دارد، وظیفه تربیت را نیز بر دوش دارد؛ یعنی روحانی باید با دل و جان مخاطب هم ارتباط برقرار کند و تمایلات و انگیزه ها و حساسیت ها و اراده های او را هم باید تحت تأثیر قرار دهد. تعلیم و تربیت یا به قول قرآن تعلیم و تزکیه، دو وظیفه همدوش برای حوزویان است که دو دغدغه و دو مسئولیت برای آنها ایجاد می کند. معلم موفق در کلاس درس، معلمی است که بتواند بیشترین گزاره ها را با کمترین زحمت، به ذهن دانشجوی خود سرازیر کند، اما مربی موفق در مَسند تربیت، کسی است که بیشترین انگیزش را در جان مخاطب خود ایجاد کرده باشد.
لازم نیست یک واعظ بر سر منبر، حتما مطالب جدید بگوید، دغدغه اصلی او آموزش نیست. واعظ موفق کسی است که وقتی از منبر او استفاده کردیم، تصمیم قاطع گرفته باشیم که عوض شویم و خود را درست کنیم. تأثیر کلام واعظ در اراده و تصمیم گیری های ما است. البته گاهی مطالب نو و تازه هم می گوید. به این ترتیب، متوجه می شوی که از این جهت رسالت حوزه دو برابر رسالت دانشگاه است. شاید دانشجو یا استاد دانشگاه بتواند برای خود یک زندگی علمی تشکیل دهد، ولی طلبه یا استاد حوزه، باید یک زندگی گسترده دینی داشته باشد و در همه ابعاد رشد کند. ارتباط با توده مردم، اخلاق محمدی(ص)، تواضع، توجه به نیازهای عموم مردم، سر زدن به همسایه ها و خبرگیری از او، شرکت در غم و شادی دیگران، صله ارحام، سلام کردن به کودکان، پاسخ دادن به پرسش یک جوان، راهنمایی یک نیازمند، حتی تلاش برای رفع مشکلات مادی مردم و…، از وظایف یک طلبه است که باید برای انجام آن وقت بگذارد. روحانی با فرهنگ عمومی ارتباط برقرار می کند و نمی تواند در یک فضای علمی تخصصی باقی بماند، زیرا دو رسالت را با هم باید انجام دهد؛ تعلیم و تربیت.
راز موفقیّت پیامبر اکرم(ص) در تغییر فرهنگ جاهلیت نیز همین بود. اکنون در برخی از شهرستان ها و محله های کشور خود، به عیان شاهد هستیم که وجود یک روحانی وارسته عامل، چقدر در فرهنگ عمومی مردم تأثیر داشته، هر چند آن روحانی قدرت بیان فوق العاده ای نداشته باشد و از نظر علمی متوسط باشد! آیا تنها عامل جذب مردم و تأثیرگذاری بر آنها کرّ و فرّ علمی و قدرت بیان است؟ من اصلاً اینگونه فکر نمی کنم.
امام صادق(ع) فرمودند: «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم»؛ مردم را با غیر زبان (به راه خدا) دعوت کنید. معلوم می شود که تأثیرگذاری عمل در دعوت به سمت حقیقت بسیار بیشتر است. بنابراین، اگر من در ضمن کار علمی و فعالیت درسی و تحصیلی به کارهای دیگر هم می پردازم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 