پاورپوینت کامل بصیرت طلبگی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بصیرت طلبگی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بصیرت طلبگی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بصیرت طلبگی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :
۷۱
ضرورت بحث:
اگر بخواهیم دو مورد از کلید واژه های طلایی و بسیار اساسی مقام معظم رهبری را مورد توجه قرار بدهیم، یکی «بصیرت» است و دیگری «تبیین»، که ایشان بارها و بارها این دو را جهت رشد و بالندگی انقلاب توصیه و بدان تأکید فرمودند، از این رو در این مقاله تلاش می شود با یکی از این دو واژه؛ یعنی «بصیرت» آشنا شویم.
وضعیت فعلی روحانیت نسبت به قبل یک تغییر اساسی پیدا کرده و غفلت از این تغییر جایگاه، موجب خواهد شد که روحانیت نتواند نقش تاریخی خود را در شرایط فعلی به درستی ایفا کند. این تغییر نقش، ناشی از رشد و هدایتی است که توسط خود روحانیت شکل گرفته و آن تشکیل انقلاب اسلامی و سپس نظام اسلامی است. بنابراین، انقلاب و نظامی که داعیه شکل دهی یک جریان جهانی را دارد و زمینه سازی یک انقلاب عظیم را در سر می پروراند، قطعاً بسنده کردن به دغدغه های قبلی روحانیت، این جریان عظیم را با یک خلأ بزرگ مواجه خواهد کرد، چنان که این اتفاق بارها و بارها از جانب رهبر انقلاب به دستگاه روحانیت و همه جامعه گوشزد شده است. عجیب است که بیشتر دستورات رهبری درباره مسؤولیت هایی است که بار اصلی آن باید بر دوش حوزه باشد؛ مسؤولیت هایی مثل مهندسی فرهنگی، جبهه متحد فرهنگی ، انسجام ملی و وحدت اسلامی ، نهضت آزاداندیشی و تولید دانش و… البته بسیار روشن است که وقتی انقلاب اسلامی با داعیه یک جامعه اسلامی و بلکه یک جامعه بین الملل اسلامی و تمدن اسلامی شکل گرفت، این صنف روحانیت و نهاد حوزه علمیه است که باید بیش از همه بخش های جامعه احساس مسؤولیت کند و تلاش نماید. با این حساب روشن است که داشتن بصیرت حوزویان چه اندازه می تواند در این زمینه رهگشا باشد. بصیرت واژه ای است که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد؛ هم چیستی آن و هم اینکه چگونه می تواند به دست آید. در جریان ها و حوادثی در همین انقلاب و حتی در همین اواخر، احساس نیاز به بصیرت نکته ای بود که بیش از هر چیز احساس می شد. رهبر انقلاب جنگ امروز را جنگ نرم می داند و سلاح مبارزه در آن را بصیرت می داند. بصیرت چیست؟ چگونه بدست می آید؟ چگونه از بین می رود؟ چه شد که بزرگانی از فضلا و اندیشمندان حوزوی که جزو طبقه خاص جامعه و بلکه حوزه شمرده می شدند متناسب با شعارهایی که خود سال ها سر می دادند و اصولی که از امام دریافت کرده بودند و خود بارها و بارها گوشزد کرده بودند بدان عمل نکردند و این زنگ خطری اساسی برای طلاب است. مشکل کجاست؟ این بزرگواران به چه چیزی توجه نکردند که ما باید از همین الآن بدان توجه کنیم که سر بزنگاه ها چنین به ضرر حرکت انقلابی قدم بر نداریم؟ چه نکته ای را باید از همین ابتدای مسیر نشانه بگیریم؟ تشخیص این مسأله مشکل است، اما به نظر می رسد با توجه به رهنمودهای رهبری بتوان به واژه ارزشمند بصیرت رهنمون شد. با این توضیحات اکنون می توان تا اندازه ای به ارزش این واژه پی برد.
بررسی مفهوم بصیرت
روشن است که این واژه یک مفهوم عمیق و ریشه دار در منابع دینی است، لذا باید سعی کنیم تا با توجه به آیات و روایات، عناصر اصلی آن را شناسایی کنیم، که من عناصر ذاتی و درونی آن را با دو منبع «المیزان» علامه طباطبایی و «التحقیق» علامه مصطفوی مورد توجه قرار می دهم:
«کلماتی که در قرآن کریم در باره انواع ادراکات انسانی آمده، بسیار زیاد است و چه بسا به بیست نوع لفظ برسد؛ مانند ظن، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت، یقین، فکر، رأی، زعم، حفظ، حکمت، خبرت، شهادت، و عقل، که کلماتی نظیر فتوی و بصیرت نیز ملحق به آنهاست و بد نیست در اینجا معنای این کلمات را بدانیم………..
…………و کلمه فکر به معنای نوعی سیر و مرور بر معلومات موجود حاضر در ذهن است، تا شاید از مرور در آن، و یک بار دیگر در نظر گرفتن آن، مجهولاتی برای انسان کشف شود.
و کلمه رأی به معنای تصدیقی است که از همان فکر و تجدید نظر در مطالب حاضر در ذهن پیدا می شود، چیزی که هست بیشتر در علوم عملی که پیرامون آنچه باید کرد و آنچه نباید کرد، بحث می کند و استعمال می شود، نه در علوم نظری که مربوط به امور تکوینی است. کلمات سه گانه قول و بصیرت، افتاء هم نزدیک به همین معنا را می دهد،»(۱)
از مطالب پیش گفته می توان به دو نکته در این جا اشاره کرد:
۱. بصیرت امری است درونی و قوه و قدرتی است در درون انسان؛
۲. بصیرت به علوم عملی و به خوب و بد یا حق و باطل تعلق می گیرد.
در قرآن کریم آمده است: «وَ اللَّهُ یُوءَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ.
کلمهتایید که مصدر یوءیّد است، از ماده اید است، که به معنای قوت است، و مراد از کلمه أبصار به قولی همان چشم ظاهری است، چون در آیه شریفه سخن از تصرف در چشم ها بود، و به قول بعضی دیگر، مراد از آن، بصیرت های قلبی است، چون عبرت گرفتن کار بصیرت است، نه کار چشم ولی به هر حال فرق چندانی ندارد، برای اینکه خدای تعالی در کلامش کسانی را که از عبرت ها عبرت نمی گیرند کور نامیده و فرموده است: وظیفه چشم این است که هم ببیند و هم حق را از باطل تمیز دهد. معلوم است که در این گونه تعبیرات، ادعایی به کار رفته، و آن این است که دینِ حقّی که من، شما انسان ها را به سوی آن می خوانم، آن قدر ظاهر و روشن است، که گویی محسوس و ملموس است، به طوری که چشم ظاهری هم باید آن را درک کند.
بنابراین، کلمه بصر و کلمه بصیرت در مورد معارف الهی به نوعی از استعاره، یک معنا را می دهد. و نهایت درجه ظهور و روشنی آن معارف را می رساند، و آیات کریمه قرآن در این باب بسیار زیاد است، و آیه ای که از همه بهتر به گفته ما دلالت دارد، آیه شریفه: «فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ». است، که به ما می فهماند دیدگان در دل ها قرار دارند، نه در سرها، و نیز آیه شریفه «وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها» است که با لحن شگفت انگیزی، می فرماید: ایشان دیدگانی دارند که با آن نمی بینند و باز آیه شریفه: وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَهً و آیاتی دیگر از این قبیل است.
پس مراد از کلمه أبصار در آیه مورد بحث، همان دیدگان ظاهری است، اما با این ادعا که چشم عبرت بین، همین چشم ظاهری است، و در نتیجه تعبیر آیه شریفه از باب «استعاره» به کنایه است. حال چرا این طور تعبیر کرد؟ بدین جهت بود که بفهماند معنا آن قدر روشن است که می توان آن را دید و لمس کرد، و خصوصیت مورد، که سخن از تصرف در چشم ها دارد لطف این کنایه را بیشتر می سازد.(۳)
دو نکته را از این جا نیز می توان به دست آورد:
۱. بصیرت دانشی است که ظهور روشنی از ویژگی های آن می باشد؛
۲. عبرت گرفتن کار بصیرت است.
«کلمه «بصیرت» به معنای روءیت قلبی و ادراک باطنی است، و اطلاق این بصیرت بر خود انسان یا از باب «زید عدل است» می باشد، و یا تقدیر آن «الانسان علی نفسه ذو بصیره» است.
بعضی از مفسرین گفته اند: مراد از بصیرت حجت است، هم چنان که در آیه «ما أَنْزَلَ هوءُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ» به این معنا آمده، و انسان هم خودش حجتی است علیه خودش………
و معنای آیه این است که انسان صاحب بصیرت بر نفس خویش است، و خود را بهتر از هر کس می شناسد، و با ذکر عذرها از خود دفاع می کند، »(۳)
نکته ای که از این جا استفاده می شود همان روشنی و ظهور است، که در معنای بصیرت وجود دارد.
«کلمه بصائر جمع بصیرت است که به معنای وسیله دیدن است، و گویا مراد از بصائر حجت ها و ادله روشنی است که به وسیله آنها حق دیده می شود، و میان حق و باطل تمیز داده می شود، و جمله بَصائِرَ لِلنَّاسِ حال از کتاب است، و بعضی گفته اند: مفعول له است. (که در معنا بصائر الناس خواهد بود).
و کلمه هدی به معنای هادی یا هر چیزی است که مایه هدایت باشد، و همچنین کلمه رحمه به معنای مایه رحمت است، و این دو کلمه حال از کتاب اند، مانند بصائر، که آن نیز حال بوده و همان مفسری که بصائر را مفعول له گرفته بود، این دو کلمه را هم مفعول له گرفته است.
[معنای اینکه فرمود: شریعت (یا قرآن) بصائر برای مردم و هدی و رحمت برای موءمنین است]
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ اشاره کردن با کلمه «هذا» یا به شریعت است که قبلا از آن گفت وگو کرد، و یا اشاره به قرآنی است که مشتمل بر شریعت است. و کلمه بصائر جمع بصیرت است، و بصیرت، عبارت است از درک اشخاصی که به واقع اصابت می کنند، و مراد از بصیرت وسیله بصیرت است، و اگر شریعت را بصیرت ها خوانده، به دلیل اینکه شریعت متضمن احکام و قوانینی است که یک یک آنها، راهنمای سعادت آدمی است؛ پس شریعت عبارت است از بصیرت هایی چند، نه یک بصیرت.
و معنای آیه این است که: این شریعتی که تشریع شده، و یا این قرآنی که مشتمل بر شریعت است، وظائف عملیه ای است که اگر مردم به آن عمل کنند یک یک آنها مردم را بینا می سازد، و مردم به وسیله آن به راه حق هدایت می شوند؛ راه حقی که همان راه خدا و راه سعادت است.
پس اینکه بعد از ذکر تشریع شریعت فرمود هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ در حقیقت نظیر جمله هذا هُدیً وَ الَّذِینَ کَفَرُوا… است، که در اول سوره بعد از ذکر آیات توحید قرار گرفته است.(۴)
نکات مورد استفاده از این بخش:
۱. بصیرت، ابزار تشخیص حق از باطل است؛
۲. بصیرت، حجت و دلیل آشکار است؛
۳. بصیرت، مطابق واقعیت است؛
۴. بصیرت، راهنمای سعادت بشر است؛ راهنمای عملیه.
اما نکاتی هم از کتاب شریف التحقیق استفاده می شود که من به اختصار به آنها اشاره می کنم.
والتحقیق: أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّه: هو العلم بنظر العین أو بنظر القلب، کما أنّ الروءیه و النظر مطلق غیر مقیّد بقید العلم. و العلم مطلق غیر مقیّد بقید النظر: «وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ».
– فالبَصیر من له البصاره، أی النظر و العلم. و تستعمل البصیره فی التأنیث، فیقال: نفس بصیره و قوّه بصیره و جمع ها بصائر کصحیفه و صحائف و ظریفه و ظرائف، و البصر یستعمل مصدرا، و اسما باعتبار کونه بمعنی الفاعل أی الباصره، و اطلاق المصدر علی الفاعل للإشاره الی أنّ النظر الی جهه الحدث و الفعل لا الذات، و جمعه أبصار. و الفرق بین الإبصار و التبصیر هو ما ذکرنا فی فرق صیغتی إفعال و تفعیل من جهه الصدور و الوقوع.
– و أمّا معنی الثّخن و الغلظ: فاعتبار کونه أوّل ما یتراءی من الجسم فبصر الثوب ما یبصر منه، و قریب منه معنی الجانب.
– و أمّا معنی الدم المستدار علی الأرض: فباعتبار ثبوته و بقائه حتّی یبصر و یستدلّ به علی الرّمیّه، فهو ما یبصر من أثر الرمیّه. فکذلک معنی الترس: فان الجنّه اوّل ما یبصر من السلاح بل ممّن یحارب و یبارز.
– و أمّا البرهان: فهو ما یقدّم و یری فی مقام الاحتجاج.
– و أمّا الحجاره الرخوه: فباعتبار ما فیها من البیاض.
……… أنّ البصیر هو فعیل یدلّ علی ثبوت الصفه(۵)
چند نکته نیز از این عبارات به دست می آید که عبارتند از:
۱. علمی است که به وسیله نظر به دست می آید. رؤیت و نظر از یک سو و علم بودن از سوی دیگر از عناصر آن است؛
۲. ویژگی آن، روشنی و وضوح است.
۳. بصیرت، مشبهه است و دلالت بر ثبوت صفت می کند.
جمع بندی
بصیرت مربوط به فضای ادراکی انسان است؛ قوه ای است که به ویژگی های روحی انسان مرتبط است. قدرت تشخیص حق و باطل است و ربطی وثیق با قلب دارد. ارتباط با عینیت و واقعیت دارد. تشخیص سر صحنه است و رابطه با بایدها و نبایدهای عملی و حرکت انسان دارد.
شبکه مفاهیم مرتبط با بصیرت
روشی که در این جا دنبال می کنیم بدین صورت است که ابتدا سعی می کنیم تا اندازه ای با شبکه مفاهیم مرتبط با این مفهوم آشنا شویم، که این کار را در محضر آیات و روایات انجام خواهیم داد و در نهایت سعی خواهیم کرد تا مجموعه این مفاهیم را با تحلیلی عمیق تر بفهمیم و درک کنیم تا بتوانیم به روش های کاربردی تر برای کسب بصیرت دست پیدا کنیم.
۱. أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع): الْعَامِلُ عَلَی غَیْرِ بَصِیرَهٍ کَالسَّائِرِ عَلَی غَیْرِ الطَّرِیقِ لَا یَزِیدُهُ سُرْعَهُ السَّیْرِ إِلَّا بُعْداً (۶)
نکته: ارتباط بصیرت با عمل، کاربرد بصیرت برای عامل است. و نقش بصیرت نقش جهت دهی و تعیین مسیر به سمت هدف است.
۲. وَ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنِ الْبَاقِرِ (ع) فِی حَدِیثٍ، أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّ الْمُوءْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَهِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَی هَوَاهَا فَمَرَّهً یُقِیمُ أَوَدَهَا وَ یُخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّهِ اللَّهِ وَ مَرَّهً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَیَتَّبِعُ هَوَاهَا فَیَنْعَشُهُ اللَّهُ فَیَنْتَعِشُ وَ یُقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَیَتَذَکَّرُ وَ یَفْزَعُ إِلَی التَّوْبَهِ وَ الْمَخَافَهِ فَیَزْدَادُ بَصِیرَهً وَ مَعْرِفَهً لِمَا زِیدَ فِیهِ مِنَ الْخَوْفِ إِلَی أَنْ قَالَ وَ لَا فَضِیلَهَ کَالْجِهَادِ وَ لَا جِهَادَ کَمُجَاهَدَهِ الْهَوَی(۷)
نکته: رابطه بصیرت با فضای حرکت و جهاد را می توان در این روایت مورد توجه قرار داد. همین طور توجه به این نکته که بصیرت بعد از این است که انسان محدودیت و ناتوانی خود را می بیند و دچار خوف می شود آن گاه بعد از این فرایند برای او بصیرت شکل می گیرد.
۳. عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) وَ بِأَسَانِیدَ مُخْتَلِفَهٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَهَ قَالَ: «خَطَبَنَا أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ (ع) فِی دَارِهِ أَوْ قَالَ فِی الْقَصْرِ وَ نَحْنُ مُجْتَمِعُونَ ثُمَّ أَمَرَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَکُتِبَ فِی کِتَابٍ وَ قُرِئَ عَلَی النَّاسِ وَ رَوَی غَیْرُهُ أَنَّ ابْنَ الْکَوَّاءِ سَأَلَ أَمِیرَ الْمُوءْمِنِینَ (ع) عَنْ صِفَهِ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ وَ الْکُفْرِ وَ النِّفَاقِ، فَقَالَ: أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ وَ أَعَزَّ أَرْکَانَهُ لِمَنْ حَارَبَهُ وَ جَعَلَهُ عِزّاً لِمَنْ تَوَلَّاهُ وَ سِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ….. یَقِیناً لِمَنْ عَقَلَ وَ بَصِیرَهً لِمَنْ عَزَمَ …(۸)
نکته: در این روایت نسبت بصیرت و عزم را می توان به روشنی دید. باز هم روشن است که بصیرت ارتباطی وثیق با حرکت و عزم و اراده دارد.
۴. قَالَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَدْعُو عِنْدَ قِرَاءَهِ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ أَنْتَ الْمُتَوَحِّدُ بِالْقُدْرَهِ وَ السُّلْطَانِ الْمَتِینِ…….اللَّهُمَّ فَحَبِّبْ إِلَیْنَا حُسْنَ تِلَاوَتِهِ وَ حِفْظَ آیَاتِهِ وَ إِیمَاناً بِمُتَشَابِهِهِ وَ عَمَلًا بِمُحْکَمِهِ وَ سَبَباً فِی تَأْوِیلِهِ وَ هُدًی فِی تَدْبِیرِهِ وَ بَصِیرَهً بِنُورِهِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا أَنْزَلْتَهُ شِفَاءً لِأَوْلِیَائِکَ وَ شَقَاءً عَلَی أَعْدَائِکَ وَ عَمًی عَلَی أَهْلِ مَعْصِیَتِکَ وَ نُوراً لِأَهْلِ طَاعَتِکَ. اللَّهُمَّ فَاجْعَلْهُ لَنَا حِصْناً مِنْ عَذَابِکَ وَ حِرْزاً مِنْ غَضَبِکَ وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِکَ…(۹).
نکته: رابطه بصیرت با نور روشن است. بنابراین، یکی از واژه های مرتبط با بصیرت نور است. منابع نور همه می توانند بصیرت افزایی کنند، از جمله قرآن. هم چنین ارتباط دو مفهوم نور و طاعت هم روشن می شود، که این ویژگی قرآن نیز به یک ویژگی درونی به نام طاعت وابستگی دارد.
۵. قالَتْ فاطِمَهُ (س) فِی دُعائِها یَوْمَ الْاثْنَیْنِ: «اللّهُمَّ انّی اسْئَلُکَ قُوَّهً فِی عِبادَتِکَ وَ تَبَصُّراً فِی کِتابِکَ وَ فَهْماً فِی حُکْمِکَ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لاتَجْعَلِ الْقُرْآنَ بِنا ماحِلًا وَ الصِّراطَ زائِلًا وَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیاً». (۱۰)
نکته: در این روایت می توان به ارتباط عبادت و بصیرت اشاره کرد، گویا قوت در عبادت با بصیرت در کتاب ارتباط دارد، همان طور که در روایت قبلی نسبت نور، قرآن و طاعت بیان شد.
۶. عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَیْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَی نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَی فِی قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَی لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَی نَفْسِهِ الْبَعِیدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ…. یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ لَایَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَهً إِلَّا أَمَّهَا وَ لامَظِنَّهً إِلَّا قَصَدَهَا….وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّی عَالِماً وَ لَیْسَ بِهِ…… عَطَفَ الْحَقَّ عَلَی أَهْوَائِهِ یُوءْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ یَقُولُ أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ وَ فِیهَا وَقَعَ وَ یَقُولُ أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ فَالصُّورَهُ صُورَهُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لایَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 