پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت چهارم; روی کرد پدیدارشناختی نبرد برای امر مقدس ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت چهارم; روی کرد پدیدارشناختی نبرد برای امر مقدس ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت چهارم; روی کرد پدیدارشناختی نبرد برای امر مقدس ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان شناسی جنگ ;قسمت چهارم; روی کرد پدیدارشناختی نبرد برای امر مقدس ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

۸

kashfi@habil-mag.com

موضوع این نوشتار که چند شماره ای به درازا کشید بحث در انگیزه های کسانی است که داوطلبانه به جنگ رفته اند. تأکید بر داوطلبی از این جهت است که فرض کرده ایم برای سایرین، نظیر سربازان وظیفه، نیروهای نظامی ارتش و هر کسی که حرفه ی نظامی گری را انتخاب کرده است، جنگیدن اقتضای موقعیت و نقش ویژه ی اجتماعی آنان است. پیش تر دو روی کرد از روی کردهای عمده ی جامعه شناسی کلاسیک برای این منظور مورد بررسی قرار گرفت و چنان که دیدیم هیچ کدام مناسب بررسی موقعیت ویژه ی جنگ (به طور عام) نبودند. در این قسمت برای رسیدن به روی کرد مناسب بحث خواهیم کرد و در ادامه سعی خواهیم کرد با منطق این روی کرد جنگ هشت ساله ی خودمان را بررسی کنیم.

قبل از هر چیز باید این نکته مشخص گردد که چرا ما مدعی هستیم کسانی که به جنگ رفته اند این کار را از روی نوعی آگاهی (و اختیار) انجام داده اند و نه متأثر از شرایط ساختاری و الزام آور؟

برای این کار لازم است که به موقعیت خاص جامعه ی ایران پیش از انقلاب و پس از آن بپردازیم. روی این نکته باید تأکید کرد که موقعیت انقلاب یک موقعیت «متزلزل» است. یعنی در انقلاب ها از آن جا که قرار است نظمی جای گزین نظم دیگر شود، با یک موقعیت باثبات و مستحکم روبه رو نیستیم، لذا نمی توان انتظار داشت که مردم بر اساس ساختارهایی عمل کنندکه نظم پیشاانقلابی و یا نظم پساانقلابی ایجاد می کند. مردم در چنین موقعیت هایی یا باید بر اساس ساختارهایی (در صورت وجود چنین ساختارهایی) عمل کنند که انقلاب نتوانسته یا نمی خواهد این ساختارها را بشکند و یا باید آگاهانه و مختارانه تکلیف خود را با انقلاب و رژیمی که علیه آن انقلاب شده است مشخص کنند. مخصوصاً اگر احتمال پیروزی انقلاب اندک باشد. آن گاه پیوستن به انقلابیون مسلماً یک حرکت آگاهانه است. زیرا هزینه ی انقلاب یک هزینه ی وجودی است و هم آن طور که در قسمت قبل هم اشاره کردیم، در موقعیت های وجودی، جایی که هستی فرد در خطر است، هستی را به قمار گذاشتن، مستلزم نحوه ای از آگاهی است که متضمن و مشیر به فایده ای وجودی باشد.

چنان که می دانیم موقعیت رژیم پهلوی تا سال ۵۷ یک موقعیت باثبات بود. چنان چه احتمال وقوع یک انقلاب و تغییر رژیم یک گزینه ی محال می نمود. (ن.ک. شاهی ۱۳۸۵) حتا پس از آن هم احتمال پیروزی انقلاب بسیار اندک بود. تنها در روزهای پایانی حیات رژیم و فرار شاه از کشور بود که کار رژیم تمام شده به نظر می رسید. در چنین وضعیتی پیوستن به جرگه ی انقلابیون شامل هم آن منطقی بود که در بالا اشاره کردیم. هیچ ضمانت عینی وجود نداشت که حرکت سیاسی و انقلابی منجر به پیروزی گردد و ورود به چنین بازی ای نوعی قمار هستی بود. تنها ضمانت نوعی« ایمان و اعتقاد راسخ به پیروزی» یا نوعی «اعتقاد به رستگاری در صورت عدم پیروزی» که ناشی از تلقی حقانی نسبت به آرمان های انقلاب بود. این البته خود متضمن نحوه ای از آگاهی است.

پس از انقلاب هم هنوز نظم جدید استقرار نیافته بود. هر لحظه امکان سرنگونی حکومت انقلابیون می رفت. منطقاً در چنین وضعیتی، عقل ابزاری حکم می کرد که نسبت به حرکت انقلاب موضعی محتاطانه و تا اندازه ای بی تفاوت باید داشت (هم آن طور که بسیاری داشتند) و حداکثر باید با انقلابیون هم دلی کرد تا آتش خشم آنان دامن زنده گی را نگیرد (چنان که بسیاری چنین کردند). در چنین وضعیتی درحالی که هنوز دو سال هم از انقلاب نگذشته بود و انواع تهدیدهای خارجی و داخلی علیه انقلابیون وجود داشت، جنگ آغاز شد. مسلماً وقوع چنین جنگی آن هم با کشوری که توان نظامی بالایی دارد چنان که در جنگ قبلی با رژیم پهلوی، علی رغم توان بالای این رژیم، موجب ترس و هراس شده بود پآیه های حکومت انقلابی را بیش تر لرزان می کرد. همه ی این عوامل می تواند شرایطی را برای فرد فراهم کند، که در برابر گزینه های متعددی قرار گیرد. زیرا حکومت، به عنوان یک ساختار، فاقد قدرتی است که بتواند او را مجبور به انتخاب یک گزینه ی خاص کند. در چونین وضعیتی است که می گوییم هم راهی با انقلاب و شرکت در جنگ، یک عمل آگاهانه و اختیاری است. اما این که این آگاهی شامل چه چیزی است و چه گونه حاصل شده است، بحث دیگری است. برای این بحث لازم است مشخص کنیم که چه گونه باید این آگاهی را مطالعه کرد.

پدیدارشناسی، پدیدارشناسی دین

شاید هیچ روی کردی به اندازه ای که پدیدارشناسی ما را برمی انگیزاند، درباره ی آگاهی بحث نکرده باشد. درباره ی این که پدیدارشناسی دقیقاً چیست و متضمن چه ره یافتی است بحث های فراوان، متفاوت و گاه متضادی شده است. به نظر می رسد احصای مفهوم پدیدارشناسی غیرممکن باشد آن قدر که این مفهوم فرّار و غیرقابل اشراف می نمایاند. این فرّاربودن شاید ناشی از آن است که فلاسفه و اندیش مندان مختلفی اصطلاح پدیدارشناسی را به کار برده اند. به طور عام پدیدارشناسی یا Phenomenology از اصطلاح یونانی Phainomen به معنای چیزی که خود را می نمایاند یا پدیدار می شود، گرفته شده است.

به رغم همه ی تفاوت هایی که در بالا اشاره شد، احتمالاً اولین و مهم ترین نامی که با اصطلاح پدیدارشناسی به یاد می اید، ادوموند هوسرل باشد. تلقی او از پدیدارشناسی متضمن شروط مختلفی است که در این میان ما بر روی سه اصل آن تأکید می کنیم:

۱- روی کرد توصیفی

پدیدارشناسی می خواهد یک ره یافت توصیفی دقیق باشد. پدیدارشناسی مدعی «اعراض از نظریه ها و مفاهیم فلسفی» و «روی آوردن به شهود و توصیف مستقیم پدیدارها»ست. بدین ترتیب پدیدارشناسی می خواهد شیوه هایی که نمودها خود را آشکار می سازند (پدیدار می گردند) و ساختارهای ماهوی آنان را «در عمق تجربه ی انسانی» توصیف کند. در ضمن پدیدارشناسی برخلاف بسیاری از مکتب های فلسفی که فقط امر معقول را بررسی می کنند و تعلق به تحلیل مفهومی دارند، درصدد توصیف دقیق پدیدارها، هرچه که باشند، در تجربه ی آدمی است. از این جهت است که با فروکاستن تجربه ی انسانی به دیگر عوامل به شدت مخالفت می کند. تأکید بر تجربه و شهود بی واسطه گرچه در بادی امر جذاب می نماید، اما مشکلات و انتقاداتی را نیز برای پدیدارشناسی فراهم کرده است.

۲- التفات یا روی آورندگی (Intention)

این اصل متضمن این معناست که اساساً آگاهی هم واره به سوی یک عین (چه مادی چه اجتماعی چه روانی و چه حتا خودآگاهی) سو و جهت یافته است. به عبارت دیگر آگاهی هم واره «آگاهی از» یک عین است و نمی توان آگاهی صرف را به شکل یک گوی خالی در نظر گرفت. از نظر هوسرل التفات شیوه ای است برای توصیف این که چه گونه آگاهی پدیدار را برمی سازد.

۳- «درپرانتزگذاردن» یا« اصل تعلیق پدیدارشناختی» (اپوخه)

تأکید بر ضدتحویلی بودن پدیدارشناسی ما را به سمت این اصل جدید می کشاند. اپوخه به معنای پرهیز و خودداری است و در این جا به عنوان روش درپرانتزنهادن تعریف می شود. پدیدارشناسان این گونه در پرانتزنهادن را ناظر به «آزادسازی پدیدارشناس از پیش فرض های بررسی نشده» درنظر می گیرند. گرچه لزوماً پدیدارشناس نمی تواند وجود این پیش فرض ها را کاملاً منکر گردد.

در این میان پدیدارشناسی دین با تأکید بر غیرقابل تحویل بودن تجربه ی دینی مدعی آن است که برای نفوذ به تجربه ی دینی باید به نمادهایی پرداخت که واقعیت دینی در آن ها نمود و بیان شده اند. به عبارت دیگر یکی از راه های پدیدارشناسی دین برای بررسی تجربه ی دینی مطالعه ی نمادهای دینی است.

ما برای بررسی انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله ی پس از آن هم این روی کرد و این روش را پیش رو می گیریم.

انقلاب: استقرار نظم جدید

در طول تاریخ حیات ایرانیان دست کم از آن جایی که تاریخ اطلاعاتی به دست ما می دهد، هم واره نمادهای دینی در عرصه ی حیات اجتماعی ایرانیان حضور جدی و پررنگی داشته اند. از این جهت حیات ایرانیان هم واره یک حیات دینی بوده است. در تاریخ معاصر، خاصه در حکومت پهلوی، علی رغم مخالفت با حضور نمادهای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.