پاورپوینت کامل نشست فلسفه اسلامی در جهان معاصر ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نشست فلسفه اسلامی در جهان معاصر ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نشست فلسفه اسلامی در جهان معاصر ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نشست فلسفه اسلامی در جهان معاصر ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل نشست فلسفه اسلامی در جهان معاصر ۵۸ اسلاید در PowerPoint چندی پیش در جامعت العلوم الاسلامیت برگزار شد. دکتر محمد فنایی اشکوری عضو هئیت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره در این نشست به تاریخچه مناسبات فلسفی جهان اسلام و غرب اشاره و تصریح کرد: با ورود فلسفه غربی به جهان اسلام و شرح و تفسیر و نقد آن، فلسفه اسلامی با استفاده از میراث اسلامی و تجربه یونانی تأسیس شد. مسلمانان در این دوره نقش خوبی در ترجمه و شرح و استفاده بهینه از آثار یونانیان داشتند به طوری که فلسفه وارداتی، زمینه تشکیل فلسفه اسلامی شد و از آن به عنوان ماده ای برای این صورت جدید-فلسفه اسلامی- استفاده گردید. وی به اثرپذیری فلسفه غرب از فلسفه اسلامی هم اشاره نمود و افزود: بعد از ظهور فلاسفه ای مثل فارابی و ابن رشد در جهان اسلام و نفوذ اسلام در بعضی از قسمت های اروپا و مبادله فکری و فرهنگی بین اسلام و جهان غرب، فلسفه اسلامی به جهان غرب وارد شد و آثار فلاسفه اسلامی ترجمه و به جهان غرب منتقل شد. تأثیر ورود فلسفه اسلامی در غرب چشم گیر بود؛ به عنوان نمونه اگر فلسفه توماس آکویناس را با فلسفه آگوستین که با فلسفه اسلامی آشنایی نداشت، مقایسه کنید، به اهمیت این تأثیر پی می برید. تجربه غرب از فلسفه اسلامی این بود که می توان باورهای دینی را با فلسفه ارسطویی عقلانی کرد. عضو گروه فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره درباره تأثیر ورود تفکر اسلامی به غرب یادآور شد: آثار تفکر اسلامی در غرب تا حدودی بومی شد و در فلسفه غرب رسوخ یافت. در فلسفه های جدید هم هم چنان که از فلسفه قرون وسطی تأثیر پذیرفته اند، رگه هایی از فلسفه اسلامی هم دارند. از آن دوره به بعد ارتباط آشکاری بین اسلام و غرب نمی بینیم و مسئله اندلسی پایان یافت و روابط فرهنگی و علمی اسلام و اروپا نیز به پایان رسید. دکتر فنایی در ادامه به نقش منفی استعمار در روابط مسلمانان و غرب پرداخت و گفت: با اتمام روابط فرهنگی اسلام و غرب، جنگ های صلیبی و مسئله استعمار پیش آمد. البته کم و بیش آثاری از جهان اسلام به اروپا می رسید و ترجمه می شد. به ویژه در زمینه تصوف و عرفان، آثار خیام، عطار، سعدی و حافظ به زبان های اروپایی ترجمه شد و تأثیرگذار بود و با شکل گیری نهضت رمانتیک، این تأثیر شکل غیر قابل انکاری گرفت. وی در همین زمینه افزود: در دوره استعمار، غربی ها برای مطالعه اسلام و جهان اسلام مشغول به کار شدند، منتهی این مطالعه با خلوص نیت همراه نبوده، زیرا فلاسفه، محققین و پژوهشگران از خادمین استعمار بودند تا بر کشورهای اسلامی بیشتر مسلط شوند. دولت ها نیز از نتیجه مطالعات همین ها استفاده می کردند. البته برخی آدم های حق جو هم در میان آن ها پیدا می شد ولی قصد کلی حاکم بر این جریان، حقیقت گویی نبود. سخنران این نشست علمی، با بیان این مطلب که هنوز فلسفه اسلامی وارد تفکر غرب نشده است گفت: می توان گفت هنوز فلسفه اسلامی وارد مدار تفکر فلسفی غرب نشده، چون این مطالعات در دپارتمان مطالعات شرقی و خاورمیانه توسط خاورشناسان -و نه فیلسوفان- انجام می شد؛ و لذا کارهای انجام شده جذب تفکر غرب نمی شد. وی به دیدگاه خاورشناسان مبنی بر عدم اصالت فلسفه اسلامی اشاره کرد و اظهار داشت: به دلیل این که خاورشناسان برای فلسفه اسلامی اصالتی قائل نبودند؛ ما از نتیجه کار آنها در زمینه فلسفه اسلامی تأثیری در تفکر فلسفی غرب نمی بینیم. آن ها فلسفه اسلامی را واسطه ای بین دو دوره فلسفه غربی یعنی فلسفه یونانی و فلسفه اروپایی می دانستند که این دو دوره را به هم پیوند می داد. آثار یونانی توسط مسلمانان ترجمه شده بود. لذا خاورشناسان مسلمانان را حافظ میراث فلسفه یونانی می دانستند و از نظر آن ها مسلمانان فلسفه ای نداشتند تا در غرب مطرح شود. عضو گروه فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس سره ادامه داد: خاورشناسان با تفکرات استعماری که داشتند، تئوری هایی ساختند و عرب بودن را معادل مسلمان بودن گرفتند و گفتند، اصلا عرب ذهن فلسفی ندارد تا فلسفه داشته باشد! مبنای این مسئله، تفکر نژاد پرستی یا اروپایی محوری بود که مغز اروپایی را مغز فلسفی و یونان را مرکز فلسفه می دانست و ریشه داشتن فلسفه یونان در فرهنگ های دیگر را نفی می کرد. برخی محققین غربی معتقدند که اندیشه های مصری و ایرانی در فلسفه تأثیر داشته ولی بسیاری از آن ها اصرار دارند فلسفه یونانی، بالذات یونانی است. دکتر فنایی در بیان دلایل عدم مطالعه فلسفه اسلامی در غرب در دوره معاصر متذکر شد: مهد فلسفه اسلامی به ویژه در دوران جدید، ایران بوده و غربی ها نیز با ایران کمتر ارتباط داشتند. در کشورهای اسلامی هم که مستعمره غربی ها بودند، فلسفه نیرومندی حضور نداشت. تشیع هم به همین دلیل در دپارتمان مطالعات اسلامی ناشناخته است؛ حتی در جلسه تفسیری که در کانادا شرکت می کردم، مفسر جلسه که عمر خود را در مطالعات قرآنی گذرانده بوده، اسم تفسیر«المیزان» را هم نشنیده بود! از تفاسیر جدید مفسران غرب اطلاع داشت ولی از تفاسیر اندیشمندان شیعی ایرانی خبر نداشت. سخنران این نشست علمی، توجه گسترده غرب به مکاتب شرقی به جای اسلام را یادآور شد و افزود: توجه این ها به اسلام بیشتر به عنوان جریانی تروریستی است تا علم و تمدنی! الآن در غرب، هندوییسم، بودیسم، مکاتب شرقی و چینی بیشتر مورد توجه است تا فلسفه اسلامی؛ هرچند به دنبال کارهای آقای هانری کربن و چند نفر دیگر، توجهی به فلسفه اسلامی شد اما خیلی ناچیز بود و فلسفه اسلامی هنوز در متن فلسفه غربی مطرح نشده است. گاهی هم که فلسفه اسلامی را مطالعه کرده اند، کارهای کربن و دکتر سیدحسین نصر مورد توجه آن ها بوده است. به عنوان نمونه در همایش جهانی ملاصدرا، مقاله ای توسط آقای «کارل ارنست» ارائه شده بود که او در آن مقاله بحث کرده بود که در غرب بین مترجمین فلسفه اسلامی بحث است که ملاصدرا فیلسوف بود یا صوفی؟ عده ای او را عارف می دانند و عده ای فیلسوف. از این گونه بحث کردن، معلوم است که وی حکمت متعالیه را متوجه نشده و چطور می تواند که منبع تحقیقی دیگران باشد؟! چون ملاصدرا آمده که به این دعواها پایان دهد. او هم فیلسوف است هم عارف. نظام جدیدی آورده که واجد الهیات، فلسفه و عرفان است. معرفت شناسی او این است که فلسفه عقلی محض در وصول به حقیقت کافی نیست و تا کسی از اشراق و نور الهی بهره نبرد، به حقیقت راه پیدا نمی کند و هر جا هم نکته ای یافت، می گوید: از اشراق خدا بود که به بحث اصالت وجود، اتحاد عاقل و معقول می توان اشاره کرد. سخنران این نشست در همین زمینه ادامه داد: ملاصدرا عرفان بدون فلسفه را قبول ندارد و می گوید شهود و کشف بدون استدلال عقلی قابل اطمینان نیست و ممکن است با اوهام آمیخته شود. یک راه تشخیص اشراق ربانی، همراه بودن آن با مؤید عقلانی است. تازه با وجود این دو هم ما اطمینان نداریم، چون هر دو محصول عقل بشری است. یکی محصول شهود انسانی و دیگری محصول تفکر عقلانی است، که هر دو غیرمصون از خطا هستند. لذا نیاز به هدایت وحیانی وجود دارد و ما نمی توانیم ادعای حقیقت کنیم مگر این که مؤید به وحی باشیم. تمسک به وحی به تنهایی کافی نیست و لذا ملاصدرا متکلمین و محدثینی را که تنها بر طبق قرآن و حدیث می اندیشند مقلد می داند، چون این ها در حد نقل به حقیقت رسیده اند. عضو گروه فلسفه موسسه امام خمینی در ادامه تبیین سطحی نگری های جامعه علمی غرب نسبت به فلسفه اسلامی افزود: آقای کارل ارنست وقتی می بیند که ملاصدرا از طرفی وحدت شخصیه وجود را ثابت می کند، این را علامت عارف بودن او می داند. از طرف دیگر وقتی ملاصدرا کتاب «کسر اصنام الجاهلیت » را می نویسد، این را هم علامت عدم علاقه او به تصوف می داند. یک جا می گوید آن جا که صدرا از وحدت شخصیه وجود سخن می گوید تصوف نظری را قبول دارد؛ اما آن جا که صوفی ها را رد می کند عرفان عملی را رد می کند. این در حالی است که ملاصدرا صوفی نماها را رد می کند که بهره ای از تصوف ندارند. تصوف و عرفان را از لحاظ تعبیر جدا نمی کند و می گوید یک نوع معرفت شهودی و یک نوع تربیت درونی است که صوفیان زمان ما نه از معرفت بهره دارند و نه از تهذیب نفس. دکتر فنایی اشکوری عدم معرفی فلسفه اسلامی را یکی از دلایل فهم سطحی غرب از این فلسفه دانست و تصریح کرد: سوء فهم از فلسفه اسلامی همیشه بوده؛ مثلاً وقتی فلسفه ابن رشد ترجمه شد، مکتب ابن رشدی تأسیس شد ولی آن ها تفکر ابن رشد را هم درست نفهمیدند. مثلا ابن رشد می گوید: «بین عقل و شرع اختلافی نیست، هر دو حق اند»، ولی غربی ها از آن تفسیر به حقیقت دوگانه کردند و گفتند: ابن رشد معتقد است که «عقل حق است و لو خلاف شرع باشد. شرع حق است و لو خلاف عقل باشد». این تهمت را به ابن رشد نسبت دادند و هیچ کس آن را رد نکرد. فلسفه اسلامی آن مقداری هم که معرفی شد، بد فهمیده شد، چون هم غربی ها زبان عربی و فارسی یاد نگرفتند و هم ما نخواستیم فلسفه اسلامی را به زبان آن ها ترجمه کنیم. سخنران این نشست، گفت وگوی فلسفه اسلامی و غربی را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.