پاورپوینت کامل جهانی شدن، جهانی سازی و جهان شمولی اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهانی شدن، جهانی سازی و جهان شمولی اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی شدن، جهانی سازی و جهان شمولی اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی شدن، جهانی سازی و جهان شمولی اسلام ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

در روز بیست وششم اسفندماه سال گذشته، از سلسله نشست های گفتمان مهدویت، جلسه ای با حضور دکتر منوچهر محمدی و جمعی از فضلای حوزه در مؤسسه انتظار نور برگزار گردید. در این نشست که با موضوع جهانی شدن جهانی سازی و جهان شمولی اسلام تشکیل شد، دکتر منوچهر محمدی طی سخنانی در مورد اهمیت تفکیک بین جهانی سازی و جهانی شدن، اظهار داشت: آن چه که اهمیت دارد این است که ما باید قطعاً و یقیناً بین جهانی سازی و جهانی شدن تفکیک قائل بشویم و اگر این تفکیک را قائل نشویم گمراه خواهیم شد. غربی ها و اندیشمندان غربی عمداً به این تفکیک قائل نیستند، چون می خواهند آن چه را که خودشان مایل هستند به عنوان جزیی از واقعیت های لایتغیر و محتوم به ما القاء بکنند، بنابراین نباید در این دام گرفتار شویم. ایشان در تعریف جهانی سازی و جهانی شدن گفت: در انگلیسی به جهانی شدن، گلوبالیزیشن و به جهانی سازی، گلوبالیزم می گویند. جهانی شدن یک فرایند و پورسه تاریخی است که بشر از بدو خلقت برای بهبود شرایط زندگی خود در جهت تقویت امکانات علمی، تکنولوژی و ارتباطات آغاز کرده است. این چیزی است که به امروز و دیروز مربوط نیست و در واقع پیشرفت های تکنولوژی و علمی و توسعه علم در میان جامعه بشر، مدیون و مرهون همین نظریه است.

اما جهانی سازی، یک پروژه است که عزم و اراده انسان ها در آن نقش دارد و سلطه و حاکمیت هرچه بیشتر استکبار بر جهان را موجب می شود که این هم یک مسئله تازه نبوده و قدیمی است. جهانی شدن یک فرایند غیرقابل برگشت است و جهانی سازی یک پروژه است. اگر چالش ها یا فرصت هایی وجود دارد، در پروژه جهانی سازی است نه در فرایند جهانی شدن. جهانی شدن را باید گشاده رویی؛ در عین حال با جهانی سازی یا غربی سازی یا آمریکایی سازی یا سلطه آمریکا، نیز مقابله کنیم که مقابله با این سلطه هم کار مشکلی نیست، چون در درون خودش تعارضاتی دارد که از این تعارضات به خوبی می شود بهره برداری کرد. سخنران جلسه در ادامه برخی از فوائد جهانی شدن را این چنین برشمرد. اولین چیزی که جهانی شدن به آن کمک می کند افزایش آگاهی هاست. هرچه جهانی شدن توسعه پیدا کند و جوامع به یک دیگر نزدیک تر بشوند، آگاهی های انسان ها افزایش پیدا می کند که از فواید آن، افزایش آگاهی به حقوق و امکانات انسان هاست و لذا این موضوع را ما شاهد هستیم که وقتی دولتی مثل دولت آمریکا می خواهد اقدام غلط و احمقانه ای را انجام بدهد و جنگ و خون ریزی راه بیندازد، همین جهانی شدن آن چنان اثر می گذارد که در یک لحظه همه جامعه جهانی و مردم، قیام، تظاهرات، مخالفت و مقاومت می کنند.

دومین اثری که خواهد داشت، انتقال تجربیات است. تجربیاتی که همه جوامع تک تک به دست می آورند به وسیله جهانی شدن به سرعت انتقال پیدا می کند؛ مانند سیستم اینترنت که به همه مردم جهان کمک می کند تا بتوانند تجربیاتشان را به سرعت به یک دیگر منتقل بکنند، چه چیزی بهتر از این؟ این طور نیست که یک جامعه ای از یک واقعه ای خبر داشته باشند و جامعه دیگر بی خبر باشند و لذا انتقال تجربه نقش مهمی را دارد. سومین اثری که خواهد داشت، تعاون و همدردی جوامع است. در گذشته القائات محدود در یک جامعه منجر به این می شد که حتی تقابل میان جوامع را به وجود بیاورند، یعنی آن چنان آن ها را شست وشوی مغزی بدهند که از انسان ها هیولاهایی ساخته شود، ولی امروز این امکان وجود ندارد. امروز جهانی شدن به آن جایی رسیده است که آمریکا که حامی صهیونیزم و اسرائیل است، مردمش آگاه شده و مردم مظلوم و مستضعف را کمک می کنند و این از آثار جهانی شدن است.

چهارمین اثری که وجود دارد، تقابل فزاینده ملت ها با سلطه و استکبار است. این تقابل قبلاً به این صورت وجود نداشت، امروز می بینیم که بر اثر جهانی شدن حتی زمانی که به مردم آمریکا می گویند جهانی سازی موجب خوشبختی و رفاه شما می شود، می گویند نمی خواهیم. هرکجا که سران دولت های غربی حضور پیدا می کنند، تظاهرات عظیمی برپا می شود و از همه جای دنیا، مردم و ملیت های مختلفی جمع می شوند و می گویند نمی خواهیم چون این جهانی شدن شما به قیمت استثمار ملت هاست اگرچه ممکن است برای ما هم یک نوع رفاهی را بیاورد. امروز شاهد هستیم در سراسر دنیا تظاهرات برپاست که چرا می خواهید به کشور عراق حمله کنید. در دنیا یک نفر نیست که بگوید جرج بوش که می خواهد سلاح های کشتار جمعی را جمع کند، راست می گوید؛ بلکه با دید بسیار بسیار مثبتی باید به آن نگاه کنیم و از آن استقبال بکنیم و آن را به عنوان یکی از برکات تلاش جهانی بشر بدانیم. البته این از برکات سلطه گران نیست، بلکه از برکات اندیشمندان و بشر است که هر روز سعی کرده دامنه گسترش علم را آن قدر پیش ببرد که ملت ها بیشتر از یک دیگر آگاه بشوند.

دکتر محمدی در مورد تاریخچه جهانی سازی گفت: اولین نظریه جهانی سازی در سال ۱۹۱۹ توسط ویلسون مطرح شد، اصلاً نظریه دولت فدرال جهانی را او مطرح کرد و گفته بود: اگر می خواهیم صلح برقرار شود، باید دولت فدرال جهانی به رهبری آمریکا به وجود آید. در جنگ جهانی دوم که آمریکا یک سری شریک داشت، نظریه خانواده جهانی را مطرح کرد و گفت: همه جهان یک خانواده هستند و برادران بزرگ تری دارند که این برادران بزرگ تر باید بر کل جهان سلطه داشته باشند، پنج عضو دایم شورای امنیت که حق وتو دارند در حقیقت زاییده همان نظریه برادران بزرگ تر است. در دوران دوقطبی، در حقیقت این دو بودند که دنیا را بین خودشان تقسیم می کردند و دو ایدئولوژی مارکسیسم- لنینیسم و لیبرالیسم مطرح بود که هردو دنبال سلطه بودند. بعد از فروپاشی نظام دوقطبی، آمریکا مجدداً مسئله جهانی شدن و سلطه جهانی را مطرح نموده، ابتدا نظام تک قطبی را مطرح کرد که در این نظام یک نوع سلسله مراتب حاکم است، گفت الان دنیا یک ابرقدرت دارد و نظام دنیا باید بر اساس میزان قدرت تنظیم بشود و هرکسی بر اساس قدرتی که دارد جایگاه خودش را در نظام سلسله مراتب پیدا بکند.

ایشان در مورد جهانی شدن موردنظر آمریکایی ها افزود: از زمانی که آمریکا یی ها در قرن بیستم به عنوان قدرت جدید مطرح شدند، به دنبال جهانی سازی بودند، ولی آن چه را که به عنوان جهانی شدن مطرح کردند، همین جهانی سازی بود، ولی نخواستند بگویند که این دو با هم متفاوت است. سیاست های سلطه گرانه آمریکا نشان داده تا به امروز ضرورتاً جهانی شدن به نفع شان نیست و بسیاری از جاها حرف خودشان را پس گرفته اند، به عنوان مثال در نظریه جهانی سازی که می گفتند عرق ملی و میهنی باید تحت الشعاع عضویت در جامعه جهانی باشد، بعد از یازده سپتامر دیدند آن چیزی که کم دارند عرق ملی و میهنی است و لذا یک وزارت خانه ایجاد کردند به نام وزارت خانه امنیت میهنی و کلمه ای که به عنوان وطن پرستی و میهن پرستی در جامعه آمریکا مطرح