پاورپوینت کامل آیهالله العظمی حاج سیدمحمود شاهرودی ۲۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیهالله العظمی حاج سیدمحمود شاهرودی ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیهالله العظمی حاج سیدمحمود شاهرودی ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آیهالله العظمی حاج سیدمحمود شاهرودی ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

تولد: ۱۳۰۱ قمری

محل دفن: حرم مطهر امیرالمؤمنین

وفات: ۱۳۹۵ قمری عمر: ۹۴ سال

اساتید: حضرات آیات عظام: آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، میرزا محمدحسین نایینی، آقاضیاءالدین عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی.

شاگردان: حضرات آیات سیدعلی شاهرودی، شهید سیدمصطفی خمینی، سیدعلی خامنه ای، شهید حیدری ایلامی و…

آثار: تقریرات اصول میرزا حسین نایینی، حاشیه بر وسیلهالنجاه، ذخیرهالمؤمنین، رساله هایی در فقه و اصول و رجال.

ولادت: فقیه وارسته مرحوم آیهالله العظمی سیدمحمود شاهرودی در سال ۱۳۰۱ قمری در خانواده ای متدین و کشاورز دیده به جهان گشود. از دوران کودکی آثار بزرگی در سیمای سیدمحمود هویدا بود و آینده ای درخشان را نوید می داد.

تحصیل: پدرش سیدعلی با وجود اشتغال به کار کشاورزی، در سر، هوای کامیابی فرزندش را داشت. از این رو، سیدمحمود را برای آموزش قرآن و علوم مقدماتی راهی «بسطام» نمود و تا در خدمت استاد مهربان و کهنسال بسطام که با مشکلاتی نیز توأم بود به تلمذ پردازد. پشتکار سیدمحمود در امر تحصیل، او را واداشت تا چندی بعد، عازم شاهرود شده و ادامه تحصیل دهد. گرچه رحلت پدر، وی را که در سنین نوجوانی به سر می برد سخت تکان داده و متأثر نمود، اما هرگز از ادامه تحصیل باز نماند.

سوی خراسان: سرزمین خراسان و تحصیل در سایه عنایت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام برای نوجوان شاهرودی آرزویی بس بزرگ بود که با عنایت حضرت حق این آرزو محقق شد و ایشان با جدیت تمام به کسب دانش پرداخت. نبوغ سرشار ایشان باعث شد تا به سرعت در شمار دانشوران فاضل حوزه قرار گرفته و مورد اعجاب اساتید خود قرار گیرد. توان بالای او در بیان ساده مطالب دقیق علمی، بتدریج بسیاری از دانشجویان را پیرامونش گرد آورد و او هم زمان با آموختن «کفایهالاصول» آن را تدریس می کرد.

فصل شکفتن: سال ۱۳۲۸ قمری برای حضرت آیهالله سیدمحمود شاهرودی سالی سرنوشت ساز و پراهمیت بود. ایشان که حافظ یکی از دشوارترین متون اصولی حوزه بود حال با کوله باری از عشق و امید به حریم ملکوتی جد مکرمشان حضرت امیرالمؤمنین مشرف شد تا از نزدیک خود را در برابر تابش مستقیم خورشید آسمان علم و تقوا، آیهالله العظمی آخوند ملامحمدکاظم خراسانی قرار داده و از دریای دانش و معرفت آن استاد وارسته به فراخور حال خود بهره گیرد. اما دریغ که فقط مدت هجده ماه محضر مرحوم آخوند را درک کرد و در حالی که هنوز خود را تشنه دریای معارفش می دید، آن مرجع عالی قدر به سرای باقی شتافت.

پس از ارتحال آیهالله العظمی آخوند خراسانی، حضرت آیهالله شاهرودی در حلقه درس آیات عظام حاج آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نایینی در آمده و با استعداد شگرف و پشتکار توانست پلکان ترقی را طی کرده و اعتماد استادان خود را جلب نماید. اعتماد مرحوم نایینی به سیدمحمود چنان بود که شاگردانش را برای آزمون اجتهاد نزد او می فرستاد.

ذوالشهادتین: به تدریج دانش و پرهیزگاری حضرت آیهالله سیدمحمود شاهرودی زبانزد حوزه علمیه نجف و دانشوران آن گردید و شهرتش چنان اوج گرفت که بزرگان حوزه چون آیات عظام: سیدابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی او را «ذوالشهادتین» خوانده و مشتاقان اجازه اجتهاد را برای آزمون، نزد ایشان می فرستادند.

فقر و تهیدستی: هرچند مرحوم آیهالله العظمی شاهرودی در شمار دانشوران پرهیزکار نجف قرار داشت و در نزد مراجع وقت، از اعتباری شایسته برخوردار بود، اما از لحاظ معیشتی در فشار بوده و هماره با فقر و تهیدستی زندگی را سر می-کرد تا جایی که تصمیم بازگشت به وطن را گرفت، اما استاد گوهرشناسش مرحوم نایینی، وی را از این کار بازداشت. البته همسر فداکارش نیز که قدر دانش و مجاورت بارگاه ولایت را خوب می دانست، در این امر مهم بی تأثیر نبود. این خانم وقتی از تصمیم همسر گرانقدرش آگاه شد، گفت: ما با نان خشک روزگار می گذرانیم، شما دانش را به خاطر بهبودی زندگی ما رها نکنید. فرزند برومندش از آن روزهای سخت چنین می گوید: «… درست یادم هست یک بار هفته ای گذشت و ما جز نان و خرما که ارزان ترین غذا بود نخوردیم… گاه اجاره بهای منزل، ماه ها به تأخیر می افتاد و هرگاه دشواری از حدی گذشت و فشار فزونی می یافت، آقا می فرمود: محمد، برو زیارت عاشورا بخوان و دعا کن. من بر بام-خانه می رفتم، زیارت عاشورا می خواندم، در پی این دعا دو دینار می رسید و گشایش فراوان در زندگی پدید می آمد…»