پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری مستند و علمی از استاد مهدی پیشوایی (بخش دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری مستند و علمی از استاد مهدی پیشوایی (بخش دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری مستند و علمی از استاد مهدی پیشوایی (بخش دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مقتل شناسی گفتاری مستند و علمی از استاد مهدی پیشوایی (بخش دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

سابقه طرح تدوین مقتل جامع و مرجع

سؤال دیگری که مطرح می کنند این است که با این اوصافی که می گویید حالا ما به چه مقاتلی مراجعه کنیم و از کدام منابع نقل کنیم که قابل اعتماد و حجت باشد و وقتی مطلبی را نقل کردیم به ما اشکال گرفته نشود؟

این سؤال خوبی است و باید بپذیریم که ارائه یک مقتل معتبر امری لازم و یک ضرورت است. کسانی در گذشته در این زمینه تلاش کردند. مثلاً مرحوم حاج میرزاحسین نوری، لؤلؤ و مرجان را نوشت و مرحوم سیدمحسن امین لواجع الاشجان را و بعدها استاد شهید مطهری حماسه حسینی را نوشت. حضرت آیه الله آقای محمد یزدی سال ها پیش از انقلاب، کتاب «حسین بن علی را بهتر بشناسیم» را نوشتند که همه این ها برای تحریف زدایی از حادثه عاشورا نوشته شده، ولی می بینیم که امثال این کارها افاقه نکرده و هنوز در مجالس عزاداری مطالب غیرمعتبر نقل می شود. بنده از سال ها پیش به ذهنم آمد که به جای این قبیل کارها باید مقتلی نوشته شود که مرجع باشد و در واقع برای مقاتل موجود جایگزین معرفی کنیم تا افراد به جای مراجعه به مقاتل ضعیف به این مقتل مرجع مراجعه کنند و دیگر سراغ منابع ضعیف و تحریف شده نروند، شبیه همان کاری که مرحوم شیخ عباس قمی در مورد کتاب «مفتاح الجنان» انجام داده است. در زمان حاج شیخ عباس قمی کتاب دعایی بوده به نام مفتاح الجنان که دعاهای مجعول داشته و باعث انحراف فکری و اباحه گری در جامعه می شده است. مرحوم شیخ عباس قمی در دو جا در مفاتیح الجنان به آن اشاره می کند. شیخ عباس فکر می کند من تا کی روی منبرها بروم و به مردم بگویم این کتاب را نخوانید، تا کی به مردم بگویم این مزخرفات باعث انحراف شما می شود، صدای من به کجا می رسد؟ بنابراین برای چاره کار می نشیند و کتاب شریف مفاتیح الجنان را می نویسد و عمداً اسمش را هم مشابه همان کتاب انتخاب می کند و پس از مدتی عملاً آن کتاب متروک می ماند تا جایی که انگار چنین کتابی نبوده و حالا بسیاری اصلاً نمی دانند که چنین کتابی هم وجود داشته است. البته بر حسب اعتبار مرحوم حاج شیخ عباس قمی و عظمت علمی و مقبولیت عامش، کتابش رواج پیدا می کند و آن کتاب از گردونه خارج می شود.

به ذهن بنده رسید که ما بیاییم تأسّی کنیم به ایشان و روش مؤثر مرحوم شیخ عباس قمی را در پیش بگیریم و تلاش کنیم مقتلی بنویسیم که مرجع و جامع باشد. مقتلی که امروز نوشته می شود باید به نیازهای امروز جواب بدهد، سؤالاتی که امروز هست، دیروز نبود. مطالبی که امروز می پرسند در هیچ یک از کتاب های مقتلی که تا حالا بوده وجود ندارد. باید مقتلی جامع و معتبر باشد و پاسخ سؤالات امروز هم در آن باشد. البته می دانستم که این کار، کار یک نفر دو نفر نیست، کار، یک کار جمعی است و باید پشتوانه مالی هم داشته باشد. تا این که خداوند متعال مقدماتش را فراهم کرد و در سال ۱۳۸۰ بنده را دعوت کردند به مدیریت پژوهشی گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی زیر نظر حضرت استاد آیهالله مصباح یزدی تا کارهای پژوهشی تاریخی آن جا را اداره کنم. از ما طرح پژوهشی خواستند که گروه تاریخ انجام بدهد (هر گروه پژوهشی، باید کار پژوهشی انجام بدهد). من چون آرزوی دیرینه ام بود، طرح مقتل جامع را دادم، طرح رفت در شورای علمی آن جا به سرعت تصویب شد و از سال ۸۰ با گروهی از دوستان جوانمان که دوره تاریخ دیده اند و الان همه شان دکترای تاریخ دارند، دور هم جمع شدیم و طرح مقتل جامع را ریختیم، یعنی فصولش را طراحی کردیم، مباحث را طراحی کردیم، خطوط اصلی را طراحی کردیم، و تدوین شروع شد. حدود ۸ الی ۹ سال طول کشید و به فضل خدا در دو جلد تألیف و منتشر شد به نام «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلام.»

اسمش را به این دلیل تاریخ قیام گذاشتیم که تنها مقتل نیست، بلکه تاریخ جامع قیام امام حسین علیه السلاماست. مباحث کتاب از سال های پیش از حادثه عاشورا، پیش از سال ۶۱-۶۰ شروع می شود. از ولایت عهدی یزید شروع می شود و حادثه تا شهادت شهدا و دفن شهدا در جلد اول ادامه پیدا می کند. در جلد دوم انتقال اهل بیت (ع)به کوفه و دوران اسیری و انتقالشان به شام و اقامت در شام، بازگشت به مدینه و قضیه اربعین و رهبری شیعه به وسیله امام سجاد علیه السلام، بازتاب قیام امام حسین علیه السلام، آثار اجتماعی و آثار انقلابی قیام امام حسین علیه السلامو این جور بحث ها آمده است، به اضافه فصل زندگی نامه یاران امام حسین علیه السلام، نام این فصل را به این دلیل یاران امام حسین علیه السلامگذاشتیم، تا اختصاص به شهدای کربلا نداشته باشد، بلکه عموم یاران امام حسین علیه السلامرا شامل شود، حتی کسانی که پیش از امام حسین علیه السلامدر کوفه شهید شدند مثل هانی بن عروه، مثل حضرت مسلم علیه السلامو امثال این ها.

در مورد یاران امام حسین علیه السلامکتاب های متعددی نوشته شده، ولی معمولاً با معیارهای علمی نوشته نشده است، ما سعی کردیم با معیارهای علمی بنویسیم. در جلد دوم حدود ۲۰-۳۰ تا سؤال عاشورایی که امروزه مطرح می شود و یک ذاکر، یک واعظ، یک گوینده هرجا برود معمولاً با این سؤال ها روبرو می شود، پاسخ داده شده است. مثلاً محل دفن رأس مطهر امام حسین علیه السلامکه نهایتاً کجا دفن شد؟ یا سؤال می کنند چرا محمدبن حنفیه در کربلا نبود؟ چرا عبدالله بن عباس نبود؟ چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حضور نداشت؟ آیا صحیح است که حضرت زینبموقع ازدواج با عبدالله بن جعفر شرط کرد که من باید با برادرم به کربلا بروم؟ بعضی رجزها و اشعاری که به امام حسین علیه السلامنسبت می دهند آیا این ها سخنان امام حسین علیه السلاماست؟ و امثال این ها که سؤالات خیلی رایجی است. هر واعظی، هر گوینده ای، هر خطیبی هرجا برود با این سؤالات روبه رو می شود، این قبیل سؤال ها را در جلد دوم جواب داده ایم. بنابراین اگر از بنده سؤال بشود چه کتابی را مطالعه کنیم؟ مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلامرا توصیه می کنم که تهیه و مطالعه بفرمایند. مرکز نشر این کتاب در قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است. کتاب توسط یک گروه دوازده نفری که عمرشان را در تاریخ گذاشتند با نظارت و مدیریت بنده، با ملاک های تاریخی برای همین منظور نوشته شده و جامع نوشته شده تا یک مبلغ، یک ذاکر وقتی این کتاب را در اختیار داشته باشد دیگر نیازی به کتاب های دیگر نداشته باشد.

اما گاهی از کتاب های دیگر می پرسند مثل منتهی الآمال مرحوم حاج شیخ عباس قمی، آن قسمتی که مربوط به امام حسین علیه السلاماست. باید بگوییم غیر از چند مورد جزئی که ایشان توجه نداشتند و آوردند و مطلب ضعیفی است، مجموعاً قابل قبول است. نفس المهموم مرحوم حاج شیخ عباس قمی که قبل از منتهی الآمال نوشته شده هم غیر از چند مورد محدود، مطالبش قابل قبول است. لهوف مرحوم سیدبن طاووس قابل قبول است. در مؤسسه دارالحدیث و زیر نظر جناب آقای ری شهری دانشنامه امام حسین علیه السلامنوشته شد که بعدها خلاصه اش به صورت مقتل امام حسین علیه السلامچاپ شد قابل قبول است، همچنان که خود دانشنامه قابل قبول است. در نظر است که خلاصه مقتل جامع سیدالشهداء علیه السلامیعنی قسمت مقتلش و آن چه به حادثه عاشورا و یک کمی پیش از حادثه عاشورا مربوط است، در نظر است جداگانه چاپ شود.

کانال های اطلاعاتی ما به حادثه عاشورا

سؤال دیگری که مطرح است و اتفاقاً سؤال اساسی و بسیار مهمی است، این است که با توجه به این که بسیاری از کتاب ها چندصد سال پس از حادثه عاشورا نوشته شده، این همه مطالب از کجا گرفته شده و چه کسانی این ها را نقل کرده اند؟ در آن گیرودار جنگ چه کسی توجه داشت، این جزئیات چگونه اتفاق می افتد تا آن ها را نقل کرده باشد. آیا این نقل ها قابل اعتماد است، به ویژه شاخ و برگ هایی که به حوادث داده شده و جزئیاتی که نقل شده است؟

در پاسخ به این سؤال باید بگوییم که عمده مطالب از سه کانال نقل شده و در کتاب ها آمده است:

اولین کانال، شهود حادثه است. توجه داریم که تعدادی از شاهدان حوادث کربلا به هر طریقی بوده، زنده مانده اند و هر کدام از آن ها گوشه هایی را که خودشان حاضر بوده اند و ناظر صحنه ها بوده اند نقل کرده اند. این مطالب سینه به سینه نقل شده و وارد تاریخ شده و ثبت شده است. معلوم است که شهود حادثه خیلی معتبر تلقی می شوند. اصولاً امروزه در دنیا تاریخ شفاهی راه افتاده و می روند سراغ کسانی که در یک حادثه حضور داشته اند، خاطرات آن ها را می گیرند و آن را منبع بسیار مهمی به شمار می آورند.

شاهدان حادثه عاشورا که خود حاضر در صحنه بوده اند، بعضی هایشان از خود اهل بیت (ع)بودند، خواهران و فرزندان امام حسین علیه السلامحوادثی را نقل کرده اند. مثلاً وارد شدن اهل بیت (ع)به مجلس یزید از امام محمدباقر علیه السلامبا جزئیاتش نقل شده است. آن حضرت که در آن زمان چهار – پنج ساله بوده اند می فرمایند هنگام ورود به کاخ یزید، ما پسر بچه ها را، بازویمان را با یک طناب به هم بسته بودند. این جزئیات از آن حضرت نقل شده و چه چیزی از این بالاتر؟

مثال دیگر عُقْبهبن سِمعان غلام رباب همسر امام حسین علیه السلاماست. او می گوید مرا روز عاشورا اسیر کردند خواستند بکشند، من گفتم غلام هستم. گفتند غلام چه کسی؟ گفتم غلام رباب. مرا بردند پیش عمرسعد، او پرسید تو واقعاً غلام هستی؟ گفتم بلی، گفت او را رها کنید. عُقْبهبن سِمعان زنده ماند و بخشی از حوادث کربلا را نقل کرده و یا بخشی از مطالبی را که دشمنان نقل کرده اند، او تکذیب کرده است. به عنوان مثال در گزارشی که عمرسعد برای عبیدالله نوشته، سخن از پیشنهاد امام حسین علیه السلامبرای بیعت با یزید به میان آورده که ادعا کرده در گفت وگوی او با امام علیه السلاممطرح شده، عُقْبهبن سِمعان این را انکار و تکذیب کرده و می گوید از زمان حرکت امام حسین علیه السلاماز مکه تا آخر من کنار حضرت بودم و هرگز چنین مطلبی از امام علیه السلامصادر نشده است.

نمونه دیگر ضحاک بن عبدالله مِشرقی است. او کسی است که در راه کوفه به اردوی امام حسین علیه السلامپیوست. چند نفر بودند که آمدند محضر امام علیه السلامو حضرت آن ها را دعوت به همراهی کرد، دیگران عذرهایی آوردند و جدا شدند، ولی او با یک شرط در کنار امام حسین علیه السلامماند. خودش می گوید با امام علیه السلامشرط کردم که امام علیه السلامرا یاری می کنم و در کنارش می مانم تا وقتی که بودن من فایده ای داشته باشد و امام علیه السلامهم این شرط را پذیرفت. می گوید روز عاشورا که جنگ شروع شد من اسبم را در یکی از خیمه ها بستم و جنگیدیم و یاران امام حسین علیه السلامکشته شدند و من ماندم و حسین بن علی علیه السلام؛ به حضرت علیه السلامگفتم که آقا یادتان می آید که چه شرط و شروطی با هم داشتیم، چه گفتیم، چه شنیدیم؟ می گوید حضرت علیه السلامدر آن گرما گرم جنگ یاد آورد که من می خواهم بروم؛ حضرت فرمود بلی من یاد دارم، الان هم مشکلی نیست، اما چگونه از این دریای لشکر بیرون می روی؟ من برگشتم به خیمه ها اسبم را که در یکی از خیمه ها بسته بودم درآوردم و سوار شدم، به سرعت تاختم و خودم را زدم به لشکر عمرسعد، لشکر شکافته شد و کوچه باز شد، به سرعت از لشکر دور شدم، دیدم ۱۰-۱۵ نفر سواره مرا تعقیب می کنند، هرچه من به سرعت تاختم آن ها به دنبال من آمدند، دیدم دارند می رسند دیگر فایده ندارد، ایستادم، برگشتم به سمت آن ها، آن ها مرا شناختند، من هم بعضی از آن ها را شناختم که از قبیله من بودند، خویشاوندی داشتیم. آن چند نفر برای من وساطت کردند که کار به کار این نداشته باشید این از بستگان ما است، آن ها مرا نجات دادند. جریان تقسیم پرچم ها را که امام حسین علیه السلامپرچم قلب لشکر را به حضرت عباس علیه السلامداد، جناح راست را به زهیربن قین، جناح چپ را به حبیب بن مظاهر داد، ضحاک بن عبدالله نقل کرده است.

قسمتی از قضایای شب عاشورا و خطبه امام حسین علیه السلامدر آن شب را نیز امام سجاد علیه السلامنقل فرموده اند که خودشان حاضر و شاهد بوده اند. از شهود حادثه که جزء دشمنان بود ولی مطمئنیم که گزارش های او قابل اعتماد است، شخصی بوده به نام حُمیدبن مسلم که گویا در سپاه عمربن سعد گزارشگر بوده یعنی هیچ عملیات نظامی از او ثبت نشده که نشان دهد او در جنگ شرکت کرده باشد. گویا فقط تماشا می کرده. بسیاری از قضایای روز عاشورا از حمیدبن مسلم نقل شده، درست است که او جزء سپاه عمرسعد بوده ولی مطالبی که نقل می کند شواهدی هست که این مطالب راست است برای این که چیزی به نفع دشمن نقل نکرده، چیزهایی که نقل کرده به ضرر اهل بیت (ع)هم نیست.

نمونه دیگر: ابن ابی الحدید نقل کرده که پس از حادثه عاشورا به یکی از قاتلان کربلا، به یکی از مزدوران یزید در کربلا اعتراض کردند و گفتند: تو هم رفتی به جنگ حسین بن علی علیه السلام؟! تو هم رفتی به جنگ پسر پیغمبر؟! او گفت ما رفتیم در کربلا با یک گروه اندکی روبه رو شدیم که نه در فکر دنیا بودند، نه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.