پاورپوینت کامل نقش مربی در تربیت اخلاقی (۴) ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش مربی در تربیت اخلاقی (۴) ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش مربی در تربیت اخلاقی (۴) ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش مربی در تربیت اخلاقی (۴) ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
اشاره
در شمارههای پیشین، به بیان جایگاه مربی اخلاق و ضرورت آن پرداختیم. ضمن نقل و نیز نقد و بررسی سخنان کسانی که در نیاز به مربی تردید داشتند، دلایل متعددی برای ضرورت مربی اخلاق بر شمردیم. اینک ادامه بحث:
ضرورت مربی در کلام بزرگان
تأکید بر نیاز به مربی -خصوصاً در مراحل بالای آن- از دیرباز در کلام بزرگان عرفان دیده میشود. آثار کهن عرفانی تا نوشتههای جدید، رهروان اخلاق و معنویت را به مصاحبت و معاشرت با مربی زندهدل و توانمندی که خود تجربه حرکت داشته باشد، توصیه کرده و شرایط و شؤون او را برشمردهاند. بیشک نقل کلام همه آنان در این مختصر نمیگنجد و ملالانگیز خواهد بود؛ اما از آن رو که بیان این بزرگان در تبیین نوع ضرورت متفاوت است، مناسب است برخی از این کلمات را مرور کنیم.
امام خمینی قدس سره
امام خمینی، در تبیین اهمیت استاد اخلاق و لزوم برپایی جلسات تربیتی مینویسد:
در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید؛ استاد اخلاق برای خود معین نمایید؛ جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشکیل دهید. خودرو نمیتوان مهذب شد… چطور شد علم فقه و اصول به مدرّس نیاز دارد، درس و بحث میخواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشتهای متخصص نمیگردد، فقیه و عالم نمیشود؛ لیکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیفترین و دقیقترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیازی ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل میگردد؟! کراراً شنیدهام سید جلیلی، معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصاری بوده است.۱
ایشان در جایی دیگر مینویسد:
البته آنکه تسلیم راهنمایی الاهی شد، از راه مستقیم – که اقرب طرق است – به مقصود میرسد و هیچ خطری از برای او نیست؛ لکن آنکه با قدم خود سیر کند، چه بسا در هلاکت افتد و راه را گم کند. انسان باید کوشش کند تا طبیب حاذق پیدا کند. چون طبیبی کامل یافت، در نسخههای او اگر چون و چرا کند و تسلیم او نشود و با عقل خود بخواهد خود را علاج کند، چه بسا که به هلاکت رسد. در سیر ملکوتی، باید انسان کوشش کند تا هادی طریق پیدا کند و چون هادی پیدا کرد، باید تسلیم او شود و در سیر و سلوک دنبال او رود و قدم را جای قدم او گذارد.۲
استدلال حضرت امام برای اثبات ضرورت استاد در بیان اول، استناد به کلیت قانون نیاز به استاد و تنظیر به سایر علوم و صنایع است. بر اساس این بیان، اخلاق و معنویت، یک علم و تخصص دانسته شده است که برای تحصیل، به استاد نیاز دارد. اما در بیان دوم، به نقش ویژه استاد در تطبیق معلومات کلی بر مصادیق اشاره شده و با تشبیه به طبیب حاذق، بر کارکرد تشخیصی استاد تأکید شده است.
علامه میرزا ابوالحسن شعرانی قدس سره
علامه شعرانی در حاشیه خود بر کتاب الوافی مرحوم فیض کاشانی مینویسد:
باید طالب علم در تهذیب نفس خود، سرسختانه بکوشد و خود را به اخلاق فاضله خوی دهد. در این زمینه، تنها خواندن احادیث مربوطه کفایت نمیکند؛ بلکه عمده این است که با آنانی که خود را مهذّب ساختهاند، معاشرت داشته باشد و اعمال خود را بر آنان عرضه بدارد و بدین وسیله عیوب خود را دریابد و راه اصلاح را از ایشان بیاموزد. مهذّب ساختن نفس از رذایل اخلاقی، از خوشنویسی و تکمیل سایر فنونی که در آنها نیاز به تمرین دیدن در محضر استادی پخته و ماهر است، آسانتر نمیباشد. چگونه برای آدمی امکان دارد که بدون نظارت و اشراف استاد به نقایص خود پی برد و راه معالجه آن را دریابد؛ در حالی که در تجارت و بنایی و طبابت که بسی آسانترند، بدون نظارت یک استاد نمیتوان به عیوب و نقایص کار پی برد؟۳
آن بزرگوار، جای دیگر بیان میدارد:
حق آن است که سالک، احتیاج به استاد عارف دارد؛ چرا که مبتدی هنگامی که قصد تهذیب نفس از رذائل داشته باشد، نمیداند چطور شروع در سلوک کند و چه چیزی شایسته است تا انجام دهد و از آنچه باید بپرهیزد، چگونه عمل کند. چه بسا برای او صفت رذیله عجب حاصل شود و خود بدان ملتفت نباشد تا از آن بپرهیزد؛ لذا محتاج معلمی است تا به او تنبه دهد و او را به راه تخلص از آن ارشاد کند؛ پس همان طور که در صنایع و مهارتها به استاد احتیاج است، در تحصیل ملکه تهذیب نفس، نیز به استاد احتیاج میباشد؛ بلکه احتیاج در این راه، شدیدتر است.۴
عالم ربانی عبدالصمد همدانی قدس سره
مولی عبدالصمد همدانی قدس سره در کتاب بحر المعارف به اهمیت و لزوم مربی اخلاق میپردازد:
هر سالکی که به مقصد رسید و مقصود حاصل کرد، از آن بود که به صحبت دانایی رسید و هر سالکی که به مقصد نرسید و مقصود حاصل نکرد، از آن بود که به صحبت دانایی نرسید. کار، صحبت دانا دارد. این همه ریاضات و مجاهدات بسیار و این همه آداب و شرایط بیشمار که در راه سالک نهادهاند، از جهت آن است که شایسته صحبت دانا گردد که سالک چون شایسته صحبت دانا گشت، کار سالک تمام گشت؛ زیرا که سلوک برای آن است که معرفت اجمالی، تفصیلی گردد و استدلالی، کشفی شود.۵
اگر سالک به یک روز بلکه به یک ساعت به صحبت رسد و مستعد باشد و شایسته صحبت دانا باشد، از آن بهتر باشد که صد سال بلکه هزار سال به ریاضات و مجاهدات مشغول بود بیصحبت دانا (إِنَّ یَوماً عِندَ رَبِّکَ کَالفِ سَنَه). امکان ندارد کسی بیصحبت دانا به مقصد رسد و مقصود حاصل کند؛ اگر چه مستعد باشد و اگر چه به ریاضات و مجاهدات مشغول بود؛ الا ما شاء الله.۶
مرحوم عبدالصمد همدانی، در ادامه به اشکال و جوابی در این باره میپردازد که با اندکی تصرف آن را نقل میکنیم:
اشکال: [برای] دلیل این راه، پیغمبر خدا۶ و لطف حق بس است و قرآن و شریعت، بیان راه خدا است؛ پس به شیخ و مربی چه حاجت است؟
جواب: مسلّم است که قافله سالار این راه، جمال پیغمبر خدا۶ و ائمه هدی: هستند؛ ولی این مسأله مانند جریان اطبای حاذق است که نسل به نسل مهارت درمان بیماریها را به شاگردان خود آموختهاند و الآن اگر کسی به بیماری مبتلا شود، به کتب طبی مراجعه نمیکند؛ بلکه به طبیبی حاذق مراجعه میکند و خود را به او میسپرد؛ هر چند دارویی تلخ تجویز کند. قرآن، داروخانهای است که درمان همه دردها در آن است؛ لکن اگر این داروها توسط طبیبی حاذق به کار گرفته نشوند، ممکن است به جای درمان، منجر به بیماری شوند (وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَه لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً ) صرف داشتن علم هم کافی نیست؛ بلکه تجربه لازم است … .۷
آیت الله حسنزاده آملیحفظه الله
مرحوم ملّا صالح مازندرانی در شرح کلام امام علیه السلام درباره گروهی از مردم که هدایت شدهاند، مینویسد:
این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام: «رَحِمَ اللهُ عبداً سَمِعَ حُکْماً فَوَعَی وَ دُعِیَ إِلَی رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بِحُجْزَه هَادٍ فَنَجَا؛ خدا رحمت کند بندهای را که حکمتی را گوش دهد و آن را فرا گیرد و به سوی رشد و صلاح دعوت شود؛ پس به آن نزدیک شود و به دامن هدایتگری چنگ زند، سپس نجات یابد. دلالت دارد بر اینکه مردم، از استاد عالمی ناگزیرند تا به واسطه او نجات یابند… و بین اهل سلوک اختلاف است که آیا سالک راه خدا به راهنمایی شیخ عارفی ناچار است یا نه؟ بیشتر ایشان به لزوم و وجوب آن قائلند و علاوه بر فرمایش حضرت امیر۷ مؤید دیگر این است که راه مرید با تمسک به شیخ عارف، به هدایت نزدیکتر است.
بلی؛ انسان استاد میخواهد، به مربی احتیاج دارد؛ وگرنه ممکن است که بسیار راه برود و به جایی نرسد و سرگشته بماند. به مثل یک حیوان عصاری یا آبکشی، چشمش را میبندند که سرش دور نگیرد و این حیوان، گمان میکند از صبح تا ظهر خیلی راه رفته است؛ چون چشمش را بگشایند و پرده از پیش چشمش بردارند، میبیند راهی نپیموده است و در همان کارگاه است. این مثل را امیرالمؤمنین در همین باب، بر منبر مسجد کوفه عنوان فرموده است.۸
آیت الله حسنزاده در جای دیگر از قول ابوالفتح محمد بن مطهر آورده است:
بدان که این همه غلطات و گمراهی و فتنه و ضلالت و بطلان که برای روندگان این راه، اتفاق افتاده است و میافتد، از بی علمی و بیاستادی و بیپیری افتاده است و میافتد. در شریعت، استاد باید و در طریقت، پیر تا این راه به سر توان برد. باشد که حقیقت روی نماید. اگر به استاد و پیر حاجت نبودی، موسی کلیم را پس از تشریفِ «وکَلَّمَ اللهُ موسی تکلیماً» به شاگردی خضر۷ نفرستادی و موسی نگفتی: «هَل اَتَّبِعُکَ عَلی أَن تُعَلِّمَنی مَمّا عَلَّمتَ رُشدَاً» تا بدانی که از استاد در شریعت و پیر در طریقت، چاره نیست.۹
آیت الله حاج سید علی قاضی طباطبایی قدس سره
در ملحقات رساله سیر و سلوک منسوب به سید بحرالعلوم، از مرحوم قاضی نقل شده است:
اهمّ از آنچه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الاهیه رسیده و انسان کامل است که علاوه برسیر الی الله، سه سفر دیگر را طی نموده و گردش و تماشای او در عالم خلق بالحقّ بوده باشد. کسی که طالب راه و سلوک طریق خدا باشد، برای پیدا کردن استاد این راه، اگر نصف عمر خود را در جست و جو و تفحص بگذراند تا پیدا نماید، ارزش دارد. کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است.۱۰
مراتب نیاز به مربی
با توجه به مطالبی که در این چند شماره ذکر شد، اصل ضرورت مربی به معنای نقش آفرینی فراوان او در فرایند تربیت و تسهیل این مسیر ثابت شده است. تذکر این نکته ضروری است که نیاز به مربی در شرایط و مراحل مختلف، یکسان نیست؛ برای مثال کسی که به بیماری اخلاقی مبتلا است، برای درمان آن، بیشتر از کسی که در پی رش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 