پاورپوینت کامل عرفان های نوظهور؛ خدای تشریفاتی ۴۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عرفان های نوظهور؛ خدای تشریفاتی ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرفان های نوظهور؛ خدای تشریفاتی ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل عرفان های نوظهور؛ خدای تشریفاتی ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

نقد عیار توحید در تعالیم جی پی واسوانی(۲)

اشاره

نظام اعتقادی، یکی از مهم ترین مراجع ارائه دهنده ملاک و معیارهای افعال اخلاقی است و تحریف در نظام اعتقادی، موجب تحریف در فضایل اخلاقی می شود، از این رو در نقد عرفان های نو ظهور باید به آسیب های نقطه بنیادین نظام اعتقادی، یعنی توحید پرداخت. در همین راستا در شماره قبل به نقد تعالیم جی پی وا سوانی یکی از مدعیان عرفان های نوظهور پرداختیم و علاوه بر زندگی نامه به جنبه معنوی تعالیم جی پی سوانی اشاره کردیم و به تعارضات اساسی میان خدا شناسی که او ارائه می دهد و توحید اسلامی پرداختیم؛ مباحثی مانند معانی گوناگونی که از خداباوری ارائه می دهد و تصویر مبهمی که از خدا در اندیشه جی پی واسوانی مطرح می شود. در ادامه مباحث گذشته، در این شماره به نقد آن دیدگاه نسبت به خدا و عقاید شرک آلود جی پی وا سوانی و خدای عاجزی که در دیدگاه او از خدا مطرح می شود می پردازیم، و در پایان با جمع بندی و نتیجه گیری، بحث را به پایان خواهیم برد. به امید آگاهی هرچه بیشتر از انحرافات پیدا و پنهان این تعالیم، و رهایی جامعه از آثار و پیامدهای مخرّب این تعالیم جعلی و خرافی.

ورود عقاید شرک آلود به تعالیم جی پی واسوانی

جی پی واسوانی، قانون حاکم بر زندگی بشر را قانون «کارما»[۱]می داند که به زعم وی یک قانون ابدی و کیهانی است.[۲] گستر این قانون و جزمیت آن در نظام اعتقادی جی پی واسوانی به حدی است که وی را برآن می دارد تا صراحتاً قدرت الهی را در برابر این قانون به چالش بکشد.

بدین ترتیب معنویتی که او منادی آن است بر این مبنا قرار می گیرد که خداوند، قادر مطلق نیست؛ چرا که در اجرای اختیارات خود محدودیت دارد و یکی از این محدودیت ها، قانون کارما است. به عقید وی، خداوند در برابر این قانون، اختیاری ندارد و چنانچه این قانون عمل کند، او نمی تواند کاری انجام دهد.[۳] در این اعتقاد، خداوند بیش از آنچه به ظاهر گفته می شود مقهور قانون کارماست و در واقع چنانچه خالقیت خداوند نیز در این اندیشه پذیرفته شود، اعتقاد براین است که ربوبیت جهان بر عهده قانون کارما است.

از این روست که جی پی واسوانی، خدا را عاشق تر از آن می داند که مجازات کند و عاقل تر از اینکه خطایی مرتکب شود. او هیچ گاه درمورد انسان ها به قضاوت نخواهد نشست و آن ها را کیفر نخواهد داد.[۴] بلکه این قوانین الهی هستند که [بدون دخالت خداوند] مجازات می کنند.[۵] دقت در این عبارات مشخص می کند که قوانین الهی در اینجا نقش الهه یا الهه هایی را بازی می کنند که باید به جای خدا، خدایی کنند. «ارباب متفرقی» که در خداییِ «الله واحد و قهار»،[۶]شریک می شوند؛ یعنی همان گونه که پیش از این بیان شد، این عبارات اغواکننده و احساس برانگیز در باب مهربانی خداوند، پوششی برای ضعف و عجز خداوند است. در واقع باید گفت خدایی که او به آن باور دارد، نه به سبب عشقش به بندگان، که از سر عجز، قادر به مجازات کسی نیست، و اگر درمورد انسان ها به قضاوت نمی نشیند و آن ها را کیفر نمی دهد، علتش خارج بودن این امور از ید قدرت اوست؛ درحالی که قانون کارما درمقام مجازات کننده، هیچ فردی را از زیر تیغ مجازات خود فرو نمی گذارد.

در اینجا پرسش هایی برای هر ذهن آزاد اندیش مطرح خواهد بود، که چنین است: به واقع، ماهیت این قانون چیست؟ اگر کارما قانون است، آیا به واضع و مجری نیاز ندارد؟ این مجری یا واضع چه کسی است؟ خداوند؟ پس خداوند مجازات کننده است یا نه؟ این جمع نقیضین چه توجیهی دارد؟ آیا به تعدد خدایان می انجامد؟

نمود این عقاید مشرکانه در گفتارهای جی پی واسوانی، آشکار است؛ هرچند او به شرک تصریح نمی کند؛ برای مثال، وی این عقیده را مطرح می سازد که: «خداوند همه انسان ها را یکسان خلق می کند»؛[۷]ولی این قانون کارما است که تصمیم می گیرد من در کدام خانواده متولد شوم. به عبارت بهتر عدم تساوی در زندگی افراد و وجود شرایط متفاوت، نشان گر عمل کردن قانون کارما است.[۸] این گفته ها همه بر این دلالت دارد که در تعالیم جی پی واسوانی نگاه به خداوند، نگاهی توحیدی نیست. البته در نوشته های وی، صراحت به این مطلب وجود ندارد؛ ولی در این نظام فکری، اعتقاد توحیدی به خداوند خدشه د ار می شود و این اعتقادات بیشتر رنگ و بوی شرک به خود می گیرد. در واقع می توان چنین بیان کرد که او حداقل به دو خدای خالق و مدبر معتقد است. خدای خالق، جهان را خلق کرده است و خدای مدبر یعنی قانون کارما، امر ربوبیت و تدبیر جهان را بر عهده دارد؛ البته کاملاً مستقل از خدای خالق.

خدای عاجز به جای خدای قادر

توجه به این مطلب، ضروری است که این نتیجه گیری ها حاصل کنار هم قرار دادن آموزه های جی پی واسوانی است که در کل نوشته های او پراکنده است. ادبیات وی در هر یک از نوشته هایش به تنهایی، کمتر وجهه تناقض آمیزی با آموزه های توحیدی اسلام دارد؛ برای نمونه او در سراسر نوشته های خود از «خواست خداوند» سخن می گوید و از مخاطب خود می خواهد که خواست خود را نادیده بگیرد و در تحقق خواست الهی بکوشد. ترجیع بند او در تمام نوشته هایش این است: «خدایا بادا که نه خواست من، که خواست تو تحقق پذیرد».[۹]می بینیم که ظاهر این سخن، موافق با تعالیم توحیدی اسلام به نظر می آید؛ اما با نگاه دقیق به اندیشه واسوانی و کنار هم قرار دادن دیگر مؤلفه هایی که او در نوشته های خود در این خصوص عنوان می کند، به خوبی مشخص می شود که آنچه وی «خواست خدا» می نامد، در واقع همان کارکرد قانون کارما است. او در پاسخ به این پرسش که: «چرا مردم خوب رنج می برند؟» تصریح می کند که پاسخ این پرسش در شناخت قانون کارما نهفته است و «اگر عملکرد قانون کارما را بدانیم [فهم این مطلب] کاملاً واضح می شود».[۱۰]

در پناه درک این قانون است که مفهوم محوری «خواست خدا» در اندیشه جی پی واسوانی، به خوبی قابل درک می شود. وی با توجه به نگاه خاصی که به این مفهوم دارد، «آموزه تسلیم بودن در برابرخواست خداوند» را به عنوان «کوتاه ترین راه به سوی خدا» بیان می کند و «تسلیم را پیمودن راه اطاعت از خواست و اراده الهی می داند»[۱۱]به این معنا که «جوینده خدا باید مشتاق باشد که خواست خدا را انجام دهد و حتی خواب انجام خواست خود را نبیند. اگر خواست خدا باشد که من رنج ببرم، نباید آرزو کنم که بهبود یابم».[۱۲]

این بیان بر این مبنا است که وی همه سختی هایی را که برای انسان رخ می دهد، مطابق اراد خدا و برای پاک ساختن انسان ها و نجات ایشان از کارهای بد می داند.[۱۳] به عقیده وی انسان ها با پذیرش رنج ها و سختی هایی که با آن روبه رو می شوند، این امکان را برای خداوند فراهم می آورند که اراد خود را محقق سازد.[۱۴] اراده ای که بر تزکی انسان برای آماده شدن زمین خروج وی از حلق تناسخ، تعلق گرفته است. این اراده یک امر غیر ارادی برای خداوند است؛ خداوند بر این اراده تسلطی ندارد و این اراده در واقع، همان قانون کارما یا اراده (یا کارکرد) قانون کارماست که بر زندگی انسان، سایه افکنده است.

اگر بخواهیم از مطالب گذشته نتیجه مشخصی بگیریم، این رابطه ها بین خدا، قانون کارما و انسان برقرار است: خداوند، انسان را آفریده و به او عشق می ورزد و در آرزوی پیوستن انسان به خود است. قانون کارما به این خلق کلی، شکل و جهت می دهد و هر فرد را در جایگاه خاصی قرار می دهد. هرآنچه به انسان می رسد، به تدبیر قانون کارما و به علت کج روی های وی در زندگی پیشین اوست. رنج ها همه عامل