پاورپوینت کامل مصاحبه/ نشو و نمای شیعه در مصاحبه با علامه سید مرتضی عسکری ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مصاحبه/ نشو و نمای شیعه در مصاحبه با علامه سید مرتضی عسکری ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مصاحبه/ نشو و نمای شیعه در مصاحبه با علامه سید مرتضی عسکری ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مصاحبه/ نشو و نمای شیعه در مصاحبه با علامه سید مرتضی عسکری ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :

۳

لطفاً بفرمایید پیامبر اکرم (ص ) چند دسته صحابی داشتند؟

• هر پیامبری تعدادی حواری دارد. حواریون پیامبر اکرم (ص ) سلمان فارسی ، ابوذر، عمّار و مقداد بودند. اینها پس از پیغمبر، دور حضرت امیر(ع ) را گرفتند. در مقابل حواریون ، منافقان بودند. منافق یعنی کسی که تا آنجا به اسلام عمل می کند که موافق هوای نفسش است ، ولی وقتی خلاف هوای نفسش می شود، آن را ترک می کند و رو به هوای نفسش می رود. خداوند می فرماید: وَمِمَّن ْ حَوْلَکُم مِن َ الأَعْرَاب ِ مُنَافِقُون َ وَمِن ْ أَهْل ِ الْمَدِینَهِ مَرَدُواْ عَلَی النِّفَاق ِ لاَ تَعْلَمُهُم ْ نَحْن ُ نَعْلَمُهُم ْ سَنُعَذِّبُهُم مَرَّتَیْن ِ ثُم َّ یُرَدُّون َ إِلَی عَذَاب ٍ عَظِیم (توبه : ۱۰۱) و از میان اعراب بادیه نشینی که اطراف شما هستند، جمعی منافقند. و از اهل مدینه نیز گروهی سخت به نفاق پای بندند که آنها را نمی شناسی ، و ما آنها را می شناسیم . به زودی آنها را دوبار مجازات می کنیم ، سپس به سوی مجازات بزرگی قیامت فرستاده می شوند.

• این تفاوت تعبیر دربار منافقان داخلی و خارجی گویا اشاره به این نکته دارد که منافقان داخلی در کار خود مسلّط تر و طبعاً خطرناک ترند و مسلمانان باید به شدت مراقب آنها باشند. به هر حال ، این گروه از منافقان چنان بر کار خود مسلّط بودند که می توانستند خود را در صف مسلمانان راستین جا بزنند، بدون اینکه کسی متوجه آنها بشود. اینها چه کسانی بودند؟ صحاب پیغمبر بودند، اما آنقدر نفاق آنها خفی بود که خداوند به پیامبر می فرماید: تو آنها را نمی شناسی ، ما آنها را می شناسیم یعنی به شدت به دین تظاهر می کردند. برای مثال ، در نیم رمضان (۱۷ یا ۱۹ ماه مبارک رمضان سال دوم هجری ) ظاهراً اولین سفر جنگی بود که پیغمبر از شهر خارج می شدند، وقتی از حدّ ترخّص خارج شدند، به اصحاب فرمودند: روزه تان را بخورید. عمر گفت : برای چه روزه مان را بخوریم؟… پیامبر فرمودند: … هم العصاهُ، هم العصاه معصیت کردند. وی در مقابل پیامبر خیلی داستان ها دارد.

• علی بن ابراهیم عن ابیه عن حمّاد عن حریز عن زراره عن ابی جعفر(ع )، قال : سَمّی رسول ُالله (ص ) قوماً صاموا حین افطر و قَصَّرَ عُصاهً و قال : هم العصاهُ الی یوم ِ القیامهِ و انّا لَنَعْرف َ ابناءَهم و ابناءَ ابنائهم الی یومِنا هذا. (محمّد بن یعقوب کلینی ، الکافی، ج ۴، ب کراهیه الصوم فی السفر)

شهید سیدمحمّدباقر صدر در مقدّمه ای که بر کتاب تاریخ الامامیه (تشیّع مولود طبیعی اسلام ) نوشته ، اظهار داشته اند: اصحاب پیامبر در زمان حیات ایشان دو دسته بودند: یک دست اکثری که بیشتر حول شیخین بودند و یک دست اقلّی که با حضرت علی (ع ) حشر و نشر داشتند. آیا این گزارش را تأیید می کنید؟ به نظر حضرت عالی ، ویژگی های متمایزکنند هر یک از این دو دسته چه بوده است؟ آیا اختلاف آنها دربار مسائل سیاسی بود یا به علم امام و عصمت او مربوط می شد؟

• وقتی هوای نفس می آید، انسان طبق هوای نفس عمل می کند. ان رسول الله (ص ) لمّا توفی کان ابوبکر فی منزله بالسُنح فقام عمر بن الخطاب فقال مامات رسول الله (ص ) و لایموت حتی یظهر دینه علی الدین کله و لیرجعن فلیقطعن ایدی رجال و ارجلهم ممن ارجف بموته و لااسمع رجلاً یقول مات رسول الله (ص ) الا ضربته بسیفی فجاء ابوبکر و کشف عن وجه رسول الله (ص ) و قال بابی و امی طبت حیاً و میتاً والله لایذیقک الله الموتتین ابدا ثم خرج والناس حول عمر و هو یقول لهم انه لم یمت و یحلف فقال له ایها الحالف علی رَسْلِک ثم قال من کان یعبد محمداً فان محمداً قد مات و من کان یعبدالله فان الله حی ّ لا یموت… (بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۵۹۰) وقتی پیامبر وفات کردند، اولاً عمر فوت پیامبر را انکار کرد و منتظر بود تا ابوبکر بیاید. ابوبکر دو تا زن داشت : یکی از زن هایش در مدینه بود و دیگری در سُنح . آن شب او در سُنح بود. عمر دید به تنهایی نمی تواند کاری بکند. لذا، داد و فریاد زد که پیامبر نمرده ، مثل حضرت عیسی (ع ) به آسمان ها به دیدار خدا رفته است . هر کس هم بگوید مرده با این شمشیر گردنش را می زنم . مردم عوام هم طبعاً این حرف ها را دوست دارند. اما ابوبکر آمد، برایش خواند: إِنَّکَ مَیِّت ٌ وَإِنَّهُم مَّیِّتُون (زمر: ۳۰) ای پیامبر! تو می میری و آنها هم می میرند. عمر گفت : عجب ! این آیه در قرآن است؟ پس هر چه صحابی پیغمبر می گوید، عمل کنید. این یک نکته . (بحارالانوار، ج ۳۰، ص ۵۹)

• نکت دیگر اینکه پیامبر در معرض وفاتشان فرمودند: ایتونی بدواهٍ و کتف لاکتب کتاباً لن تضلوا بعده ابداً فقال عمر ان الرجل لیهجر حسبنا کتاب الله… (الصوارم المحرقه، ص ۲۲۴) اما عمر گفت : اِن ّ الرجل َ لیهجر زن های پیغمبر گفتند: آنچه را پیامبر گفته است ، بیاورید. آنکه در جلوی پیغمبر چنین حرفی می زند تکلیفش معلوم است او که ادعا می کند صحابی پیغمبر است ! گفت : اگر این طور شود، بعد از پیامبر هم چهار تا عرب… می آیند شهادت می دهند و کار تمام می شود. در نتیجه ، در تمام آنچه پیامبر گفته شک و تردید می شود. حکمت اینکه پیامبر ننوشته است این است .

فقه شیعه از چه زمانی از فقه عامّه متمایز و به این صورت متورّم شد؟ تا آن زمان ، شیعیان چگونه عمل می کردند؟

• از زمان امام صادق (ع ). تا آن زمان ، به دلیل حضور ائمّ اطهار(ع )، می رفتند و از آنها می پرسیدند ولی از آن زمان به بعد، به صورت مکتوب درآمد. امام صادق (ع ) یک دسته شاگرد فقیه داشت مانند زراره و ابوبصیر. یک عده هم شاگرد عقایدی داشت . حوزه های علمی ما امروزه (به دلیل پررنگ نبودن مباحث کلامی و عدم بسط حوزه های کلام ) از امام جعفر صادق (ع ) پی روی نمی کنند، فقط به رساله های عملیه توجه دارند. سه نفر در این امر (عقاید)، تخصص دارند: آقای مکّارم ، آقای سبحانی و بنده ولی کسی به ما مراجعه نمی کند. باید به خدمات مرحوم علاّمه امینی ، آقای سبحانی و عسکری هم توجه شود. برای نمونه ، من می خواهم کتابم را چاپ کنم ، معطّل هستم . اما باید در تمام حوزه های علمیه ما مدرّسان عقاید هم باشند همان گونه که مدرّسان فقه داریم . اگر یک مجتهد داشته باشیم بس است . یک رساله می نویسد و اگر سؤالی داشته باشیم از او می پرسیم ، ولی اگر صد تا متخصص در عقاید و کلام داشته باشیم باز هم کم است . ما مسلمانانی در آفریقا داریم که اصلاً از اولاد ائمّ اطهار(ع ) هستند، اما اسم شیعه را نمی دانند. یکی از آنها یک وقت با من برخورد کرد و شیعه شد و رفت آنجا تشیّع را منتشر کرد. ما به نشر عقاید شیعه توجه نمی کنیم ، در صورتی که امام جعفر صادق (ع ) برای کسانی که در عقاید تخصص داشتند، احترام خاصی قایل بودند. در این زمینه ، داستان های مفصّلی وجود دارد.

آیا حضرت امیر(ع ) و خانواده شان در زمان خلفا، از آنها مستمری (مقرّری ماهیانه از بیت المال ) می گرفتند یا نه؟

• آنها می خواستند این خانواده را فقیر کنند و مردم را از آنها دور کنند. از این کار غرضی داشتند. به همین دلیل ، حق آنها را غصب کردند. پیغمبر چند چیز به آنها داده بود یکی از آنها فدک بود. فدک یکی از دهکده های آباد اطراف مدینه در حدود ۱۴۰ کیلومتری نزدیک خیبر بود. ساکنان فدک در برابر پیامبر(ص ) از درِ صلح و تسلیم درآمدند و نیمی از زمین ها و باغ های خود را به آن حضرت واگذار کردند و نیم دیگر را برای خود نگه داشتند و در عین حال ، کشاورزی سهم پیامبر(ص ) را نیز بر عهده گرفتند و در برابر زحماتشان ، حقی از آن می بردند. طبق آی ۶ سور مبارک حشر، وَمَا أَفَاء اللَّه ُ عَلَی رَسُولِه ِ مِنْهُم ْ فَمَا أَوْجَفْتُم ْ عَلَیْه ِ مِن ْ خَیْل ٍ وَلَا رِکَاب ٍ وَلَکِن َّ اللَّه َ یُسَلِّط ُ رُسُلَه ُ عَلَی مَن یَشَاء وَاللَّه ُ عَلَی کُل ِّ شَی ٍْ قَدِیر آنچه را خدا به رسولش از آنها بازگرداند چیزی است که شما برای به دست آوردن آن زحمتی نکشیدید نه اسبی تاختید و نه شتری ، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می سازد، و خدا بر هر چیزی قادر است . اموالی که تحت عنوان فیی › در اختیار رسول خدا(ص ) به عنوان رهبر حکومت اسلامی قرار می گرفت ، اموال فراوانی بود که شامل تمام اموالی می شد که از راه غیرجنگ در اختیار مسلمانان واقع می شد و پیامبر با توجه به اولویت ، آنها را تقسیم می کردند. هم آنچه بدون جنگ گرفته شود برای پیغمبر است ، اما آنچه با جنگ گرفته شود خمسش برای پیغمبر است پس از پیامبر هم مال ذریّ ایشان است . در روز جنگ اُحد، یک یهودی مسلمان شد. او هفت باغ داشت ، آنها را به پیغمبر بخشید. همه ملک پیغمبر است . در مناقشه ای که حضرت زهرا(س ) با ابوبکر داشت ، هنگامی که او تصمیم گرفت فدک را از حضرت فاطمه (س ) بگیرد، در مسجد پرده ای کشیدند. ایشان پشت پرده آمدند و ناله ای کشیدند که مهاجر و انصار گریه کردند. در این مناقشه ، حضرت به ابوبکر فرمودند: اگر تو بمیری چه کسی از مالت ارث می برد؟ گفت : بچه هایم پسر و دخترم . فرمود: پس چرا ارث پیامبر را به ما نمی دهید؟ گفت : من از پیامبر شنیدم که گفت : نحن معاشر الانبیاء لا نورث ، ما ترکناه صدقه. فرمود: مخالف قرآن سخن می گویی ! آیا در کتاب خدا چنین آمده است که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ سخن دروغی می گویی . عمداً کتاب خدا را رها کرده اید و بدان بی توجهی می کنید چون خداوند می فرماید: وَوَرِث َ سُلَیَْمان ُ دَاوُودَ (نمل : ۱۶) و سلیمان وارث داود شد. … یا ابن ابی قحافه اَفی کتاب الله ان ترث اباک و لاارث ابی … لقد جئت شیئاً فریا… (بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۲۲۶) آنها با این کارهایشان می خواستند مردم را از دور حضرت امیر(ع ) پراکنده کنند الناس ُ عبیدُ الدنیا و الدین ُ لعق ٌ علی السنتهم یحوطونه ما درّت معایشهم . (بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۱۶، باب ۲۰ مواعظ الحسین بن امیرالمؤمنین…)

در بعضی نقل ها آمده است که معاویه در زمان حکومتش ، گاهی به امام حسین (ع ) صله می داد. امام (ع ) روی چه حسابی آن را می پذیرفتند؟ اصلاً آیا این گونه گزارش ها درست است؟

• من این را در جایی ندیدم ، ولی دربار عقیل آمده است که پیش معاویه می رفت . معاویه سعی می کرد بنی هاشم را فقیر کند. در این زمینه ، خیلی کارها کرد. از جمله اینکه به والیانش نامه ای نوشت : هر که را از علی (ع ) فضیلتی نقل کرد، طرد کنید، و هر کس فضیلتی از عثمان نقل کرد اسمش را در دفتر بنویسید و برای من بفرستید، و برایش مقرّری ماهیانه قرار دهید. بعد از مدتی ، نامه نوشت که فضایل عثمان زیاد شده است در فضایل ابوبکر و عمر کار کنید بیشتر ضد شیعیان و دوست داران علی (ع ) مطلب جمیع کنید. به همین دلیل ، در این باره روایات زیادی درست کردند و آنها را نوشتند مثلاً، ما در روایات صحیح داریم : الحسن ُ و الحسین ُ سیّدا شباب ِ اهل ِ الجنهِ (من لایحضره الفقیه ، ج ۴، ص ۴۲۰، حدیث ۵۹۲۰) آنها هم روایت جعلی درست کردند که ابوبکر و عمر سیّدا کهول اهل ِ الجنهِ (بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۱۱، باب ۹) این در حالی است که در بهشت ، پیری وجود ندارد. یا در روایت دیگری هست که پیامبر دربار حضرت امیر(ع ) فرمودند: أنا مدینهُ العِلم و علی ٌّ بابُها. (وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۷۶، حدیث ۳۳۲۴۷) اینها هم آمدند و گفتند: و عمرُ اساسها… معاویه این احادیث را جعل می کرد و دستور می داد آنها را به بچه ها تعلیم بدهند. اینها بعضی از کارهای معاویه است .

معاویه ظاهراً سیاست مداری جدّی بوده است ، جبر و اختیار ظاهراً در زمان او شکل گرفته است . نظر حضرت عالی هم همین است؟

• … قال مُطَرَّف ُ بن المغیره بن شعبه و فدت ُ مع ابی المغیره علی معاویه و کان ابی یأتیه فیتحدث معه ثم ینصرف الی َّ فیذکر معاویه و یذکر عقله و یعجب بما یری منه اذ جاء ذات لیله فامسک عن العشاء و رأیته مغتّما فانتظرته ساعه و ظننت انه لشیء حدث فینا و فی عملنا فقلت ما لی اراک مغتّماً منذاللیله فقال یا بنی جئت من عند اخبث الناس قلت و ماذاک قال قلت له و خلوت ُ به انک قد بلغت سنا فلوا اظهرت عدلا و بسطت خیراً فانک قد کبرت و لو نظرت الی اخوتک من بنی هاشم فوصلت ارحامهم فوالله ما عندهم الیوم شیء تخافه فقال هیهات هیهات ملک اخوتیم فعدل و فعل ما فعل فوالله ما عداً ان هلک فهلک ذکره الا ان یقول قائل ابوبکر ثم ملک اخو بنی عدی فاجتهد و شمّر عشر سنین فوالله ما عدا ان هلک فهلک ذکره الا ان یقول قائل عمر ثم ملک عثمان فهلک رجل لم یکن احد فی مثل نسبه و فعل ما فعل و عمل به ما عمل فوالله ما عدا ان هلک فهلک ذکره و ذکر ما فعل به و ان اخا بنی هاشم یصاح به فی کل یوم خمس مرأت اشهد ان محمداً رسول الله فای ّ عمل یبقی بعد هذا لا ام لک لا والله الا دفنا دفن (بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۱۶۹، باب ۱۷ باب ما ورد فی معاویه و عمر و…) مغیره بن شعبه والی معاویه در کوفه بود. این مطلب در موفّقیات زبیر بن بکّار آمده است : پسرش می گوید: یک شب دیدم پدرم خیلی ناراحت است . هر شب که به خانه می آمد، از عقل معاویه ، زرنگی اش و فهمش صحبت می کرد، اما آن شب دیدم ناراحت است . گفتم : چه شده است؟ گفت به معاویه گفتم : یا امیرالمؤمنین ! شما به حاجتت رسیدی ، بر حکومت مسلّط شدی . اینها پسرعموهای تو هستند، بنی هاشم اند. اگر به اینها برسی ، صل رحم بکنی ، نام نیکت می ماند. گفت : کدام نام نیک؟ ابوبکر سه سال و اندی خلافت کرد به ابرها رفت عمر مدتی خلافت کرد به ابرها رفت برادرمان عثمان هم کارهایی کرد، مردم هم بر ضدش کارهایی کردند، اما اسمش هم مرد، اما ابن ابی کبشه یُصاح به یومیّاً خمس مرّاث لا والله ، الاّ دفناً دفناً. هر روز پنج بار به نام ابن ابی کبشه فریاد می کشند. نه به خدا قسم که حتماً نام او را دفن خواهم کرد. (ابن ابی کبشه منجّم و طالع بینی بود در قریش ، و مردم کارهای پیامبر را به او تشبیه می کردند. او پیامبر را به ابن ابی کبشه تشبیه کرده است .) حالا چطور نام پیامبر را دفن می کند؟ با اخبار دروغی که دربار پیامبر و قرآن جعل و منتشر می کند. بنابراین ، معاویه دین نداشت ، ضد دین بود.

یکی از مسائل علم کلام ، علم امام (ع ) است . آیا این مسئله در زمان امام صادق (ع ) هم مطرح بود؟

• علم امامت از زمان حضرت علی (ع ) مطرح بود. شیعه آن را قبول داشت اما مخالفان همه چیز را رد می کردند، بخصوص در دوران معاویه که تعالیم معاویه رواج پیدا کرد. معاویه به تمام ائمّ جمع دنیا از آخر آفریقا تا هم بلاد عربی و آخر ایران نوشت که در خطب نماز جمعه ، امام علی (ع ) را لعن کنید، که شاعر می گوید:

اَعلی المنابر تعلنون بسبّه و بسیفه نصبت لکم اعوادها؟

(بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۷، باب ۳۹)

کار به جایی رسید که یکی از ائمّ جمعه در شام یادش رفت امام (ع ) را لعن کند. سوار الاغش به طرف خانه در حرکت بود، در همان جا که یادش آمد، ایستاد و هزاربار حضرت علی (ع ) را لعن کرد، و همان جا مسجدی ساختند به نام مسجد اللعن ! وضع این طور بود.

ائمّ پس از امام حسن(ع) هم شروع کردند و هر کدام متناسب با عصرشان کاری کردند تا زمان نوّاب اربعه که به چهارمی آنها حضرت حجت (ع ) می فرماید: بدان که غیبت کبرا شروع می شود و از این پس ، شیعیان ما باید به روات احادیث رجوع کنند که منظور علمای شیعه است .

حضرت عالی برای زدودن شبهات عقیدتی از اذهان جوانان و رفع مشکلات عقیدتی آنها، چه راه حلّی پیشنهاد می کنید؟

• در گذشته ، امکانات نشر کتاب نبود و کتاب ها به صورت خطی نگاشته می شد و طبیعتاً به خوبی د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.