پاورپوینت کامل تسخیر لانه جاسوسی امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام رحمه الله ۲۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تسخیر لانه جاسوسی امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام رحمه الله ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تسخیر لانه جاسوسی امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام رحمه الله ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تسخیر لانه جاسوسی امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام رحمه الله ۲۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۲۱
توفان بیداری
معصومه داوود آبادی
مردان حماسه چون همیشه از کوه ها بالا کشیدند و با شمشیری از آفتاب، پیکر ناموزون
سیاهی را تکه تکه کردند. این بار هم تقویم های جهان، عرصه ثبت گام های ملتی شد که همواره
جاده های هوشیاری و سربلندی را قدم زده اند.
سیزدهمین روز آبان ۵۸، برای سفارت تاریک امریکا به کابوسی وحشتناک بدل شد. آن روز
خورشید از شرقی ترین نقطه آسمان آگاهی بر دل های مردان و زنانی تابید که حکومت خفاش ها
را نمی خواستند و دل به نوری داده بودند که از افق بهمن ماه ۵۷ بر جان های عاشق شان تابیدن
گرفته بود و این گونه است که خورشید برای همیشه پشت ابر نمی ماند و عاقبت صاعقه ای،
ابرهای تیره را از هم می درد و حقیقت آشکار می شود.
استکبار امریکا که چون همیشه در دامان دسیسه های خویش بالیده و این چنین لقب شیطان
بزرگ را از آن خود کرده است؛ این واقعیت را فراموش کرده بود که: «ملتی که شهادت دارد،
اسارت ندارد.» او نمی دانست که درخت توطئه و نفاق را سرانجام، توفان های بیداری خواهند
شکست و فرزندان نستوه این سرزمین، چون موج هایی خروشان، کشتی شیطانی استکبار را
قطعه قطعه به سواحل نیستی خواهند فرستاد.
سفارت، مملو از دانشجویانی شد که هریک چون کاوه آهنگر به قصد نابود کردن ضحاک مار
به دوش به پا خاسته بودند تا پرچم استقلال و آزادی وطن را بر فراز بام های هوشیاری به اهتزاز
درآورند تا امریکا بداند که چون گذشته «هیچ غلطی نمی تواند بکند.» آه، ای سرزمین آزادگی،
فرزندان دلیرت را سخت در آغوش بفشار که چنین حماسه های بزرگی را بر پیشانی درخشانت
حک می کنند؛ چنان که تاریخ جهان از این همه سرفرازی انگشت به دهان مانده است؛ سرفرازی
فرزندانی که با دست هایی از ایمان، پرده حادثه را پس می زنند و بر دل ظلم و تاریکی می تازند.
چشمان روشنشان همسایه همیشگی آفتاب است که عمری است با دلی سربلند و سری سر به زیر،
میدان های خطر و زخم را پشت سر گذاشته اند و از رد گام هایشان صنوبرانی عاشق سر برآورده اند.
جادوگر بزرگ
عباس محمدی
باید آفتاب از پس ابرها بیرون می آمد.
خیلی وقت بود که زمستان تمام شده بود.
خیلی وقت بود که نفس های گرم مردم، امان ابرهای تیره را بریده بود.
سیل خروشان جمعیت، دیوارهای بتنی و نرده های آهنی محافظ خانه جادوگر پیر را که لانه
خفاش های خون آشام بشده بود، جا گذاشت.
جمعیت، نزدیک و نزدیک تر می شد. اوراق سحر و جادو، رشته رشته می شد؛ همان طور که
آنچه را برای مردم ساده دل و مهربان رشته بود، پنبه شد.
خفاش ها از آفتاب مخفی تر و مخفی تر می شدند؛ اما مگر می شود روز را پنهان کرد؟!
روز فراگیرتر می شد و آفتاب بالاتر می آمد.
روز تا لبه دیوار حقیقت قد کشیده بود.
دیگر نمی شد آزادی را مچاله کرد؛ نمی شد آفتاب را انکار کرد؛ هرچند دیوار حاشا برای
نفرین های «سیاه»، همیشه بلند بوده است.
آفتاب، از هر روزنه ای سر می کشید و رد سیاهی را پاک می کرد.
هیچ راه گریزی نمانده بود.
جادوگر بزرگ، کم کم در ردپای آزادی مردان و زنانی دریادل محو می شد. غبار نفرت، آیینه
تماشای جادوگر را پوشانده بود.
آفتاب عدالت، رد حقیقت را در دل خون جوانان عزیز ایرانی دنبال کرده بود.
دیگر دیر بود؛ لکه های ننگ را با هیچ رنگی نمی شد پاک کرد. افق، گسترده تر می شد و عرصه
بر خفاشان، تنگ تر.
تمام خانه بوی خون می داد.
از در و دیوار، خون می چکید.
خانه چون غار دهشتناکی می مانست که سال ها خفاش های خون آشام را فربه کرده بود. چاره
فقط آفتاب حقیقت بود و گرمی آتش خشم و نفرتی که تمام بدی ها را آنی در خود ذوب می کرد؛
شب پرستان را می سوزاند تا فقط آفتاب باشد و عشق.
کم کم پرونده های سیاه سازمان سیا، چون دست های سیاه توطئه رد شد و تبر دشمنی، کمر
خودش را شکست تا نارون کهن سال عشق ما ماندگار شود در تاریخ.
تا جهان، با سربلندی ما، تاریخ را ورق بزند و بداند راز ماندگاری ما عشق است و آزادگی.
سیلاب نفرت
خدیجه پنجی
اینجا لانه عصیان است؛ لانه بیداد، لانه تبعی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 