پاورپوینت کامل سالروز آزادی خرمشهر ـ روز مقاومت و پیروزی ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سالروز آزادی خرمشهر ـ روز مقاومت و پیروزی ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سالروز آزادی خرمشهر ـ روز مقاومت و پیروزی ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سالروز آزادی خرمشهر ـ روز مقاومت و پیروزی ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

۵۰

پنج شنبه

۳ خرداد ۱۳۸۶

۷ جمادی الاول ۱۴۲۸

۲۴.May.2007

چون کوه، ایستادی

معصومه داوودآبادی

به نخل های بی سرت فکر می کنم که گلوله های ستمگر را تاب آوردند و از پا نیفتادند.

به مردان و زنان دلیرت می اندیشم که دیوار محاصره را درهم شکستند و از هر ذره خاکت،
خورشیدی برآوردند. به تو فکر می کنم و حماسه ات را بر دروازه های استقلال، اشک شوق
می ریزم.

ایستادی؛ آنچنان که کوه، توفان های هرزه گرد را. خشت خشت جانت، بانگ تکبیر شد و
فریادهای سرمست متجاوزان را تکه تکه بر زمین ریخت.

ایستادی و آموختی مان که بر پنجره های شکسته نیز آفتاب طلوع می کند. نامت، تا همیشه
آذین عزتمان باد!

نفس این قوم، با عطر ایمان آمیخته است.

آمده بودند تا فراموش کنیم روشنایی را. آمده بودند که در کوچه های مه گرفته، به زنجیرمان
بکشند، تا تبار آسمانی مان را به انکار بنشینیم؛ اما نمی دانستند که نفس های این قوم، با عطر آفتابی
ایمان، آمیخته است و ریشه های عظمتش، از آبشخور توکل آب می خورد. نمی دانستند که بازو به
بازوی کوهستان، آبی های دور را پیموده اند و دست در دست آسمان، دورترین ستارگان معرفت
و بندگی را رصد کرده اند. اینان، همانند آن پیر فرزانه، به روشنی دریافته بودند که رمز
پیروزی شان، ملکوت را وامدار است.

نغمه پایداری

حالا که در کوچه های صبورت، آفتاب استقلال قدم می زند؛ حالا که پرندگان از قفس
رسته ات، ترنم استقلال را بر شانه های به خون نشسته آزادی سر می دهند، برخیز و نوباوگانت را
مشق عشق بیاموز.

به مادرانت بگو، چفیه های نبرد را بر شانه های فرزندانشان بگذارند. کارون را صدا بزن با
حنجره مقاومت، تا ماهیان موج گرفته اش را حماسه دریا بیاموزی.

ای شهر فریادها و آینه ها! حالا که از حصار هر چه بیداد رها شده ای، بلند شو و کوچه های
غرورت را از سرود اراده و ایمان، لبریز کن! جاری شو در نخلستان های داغدارت و مرثیه درد و
داغ را به نغمه پایداری، بدل کن. آسمان، استواری ات را به تحسین ایستاده است.

برخیز، خرمشهر!

عباس محمدی

دوباره نخل ها متولد شدند و عطر رطب های تازه، کام شهر را شیرین کرد.

تمام اروندرود، برای شادی خرمشهر، کل کشید.

خلیج فارس، تا آستانه بندر آمد و به شهر، سلام داد.

همه ویرانه ها زیبا شدند و پنجره ها از زیر آوارهای فراموشی، سر برآوردند و «به آفتاب
سلامی دوباره دادند.» خرداد، غرق هیاهو شد.

سوم خرداد، از اول فروردین، بهاری تر شده بود.

همه پرنده های مهاجر جهان، به تماشای تو آمدند؛ برخیز، که روزهایی تازه، در راهند. هنوز
عطر شهری بودنت، از لهجه همه تمدن های تازه تأسیس غرب، دلنوازتر است؛ برخیز خرمشهر،
برخیز…!

دشمن، غیرتت را فراموش کرده بود!

می خواستند نخل هایت را نردبان کنند و پرنده هایت را قفس، اما فراموش کرده بودند که بندر
تو، محل صادرات غیرت ایرانی ها نیست؛ فراموش کرده بودند که «تو را خدا آزاد خواهد کرد.»
شاید وقتی قدم های آلوده شان را بر پوست آفتاب سوخته ات گذاشتند، عطر هوای سرب آلوده
تهران را استنشاق کرده بودند، اما نمی دانستند که خون برادری تو، سد راه شان خواهد شد.
فراموش کرده بودند به عطر مسلمانی تو که می رسند، صلوات بفرستند.

خرمشهر، خرمشهر می ماند؛ اگرچه خونین شهر شود

هر ثانیه که می گذشت، ابرهای تیره، خورشید روزهایت را می بلعیدند و روزه شیشه هایت را
خمپاره ها می شکستند. بادهای وحشی، گل های روضه ات را پرپر می کردند.

چقدر بوی مدینه می داد تن زخمی ات! به سرشان زده بود که خرمشهر را شام کنند و
معاویه ها، خیال خام حکومتشان را بر خاک آسمانی ات لبخند می زدند؛ اما فراموش کردند که
خرمشهر، نه شام می شود، نه اندلس.

خرمشهر، همیشه خرمشهر می ماند؛ اگرچه خاکش را با خون بنویسند؛ اگرچه
خونین شهر شود.

نفس هایت را به شماره انداخته بودند. با خمپاره ها و گلوله های پی درپی توپ خانه هاشان؛ اما
صدای هیچ انفجاری نتوانست آنی، صدای تلاوت قرآن نخل ها و صدای اذان مناره های
زخمی ات را قطع کند.

عطر آزادی

و عشق، تولدی تازه یافت. دوباره خانه ها متولد شدند، نخل ها ایستادند و عطر آزادی،
پرنده ای شد که آوازش، دهان همه بادهای گذرا از خرمشهر را خوش بو کرد. همه خون ها و
زخم ها، لاله شدند و لاله ها، استوار ایستادند و آوازهای دسته جمعی خواندند: «از خون جوانان
وطن لاله دمیده…» و لاله های دمیده، بهارهای تازه ای را به خاک هدیه کردند تا رهبر آزادگان
جهان، حضرت امام خمینی رحمه الله فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».

شیوه ات، شیوه قله های برافراشته بود

رزیتا نعمتی

ایستادگی را از درختان آموختی و تا آخرین برگ، رو به بادهای ناموافق، قد برافراشتی؛ چراکه
ریشه های عمیق، همواره هستی درخت را پا برجا نگه می دارند و آنها که ریشه هایشان تا اعماق
باورشان دویده است، طعم شیرین میوه های رسیده صبر را به فصل های تاریخ بخشیدند.

خرمشهر! پا برجا باش؛ عمر کوه، برای این دراز است که میل بالا رفتن و پیوستن به آسمان
دارد. آنچه تو را پا برجا نگه داشت، نگاه به بالا بود که شیوه قله های قد برافراشته است؛ قله هایی
که سنگینی و سردی برف را بر شانه های خود تحمل کردند تا برای تشنگانِ شهر، پیروزی را
جاری کنند.

به نام شقایق ها

اینجا، دانه شقایق کاشته اند. شقایق را می کارند تا سبز شود؛ ولی خرمشهر، نشان داد که
روییدن، بایستی سرخ رنگ باشد تا در یادها بماند؛ مگر نه این است که طاقت مرد را با درد
می سنجند؟!

پایداری تو، تنها خرمشهر را نگرفت؛ بلکه تمام خرّمی ها را فتح کرد. دیوارهای تو که هنوز،
نقطه های گود رفته گلوله را به دوش می کشد، یادگار روزهای مقاومت و پیروزی است. امروز،
کارون، تنها خطی آبی و نازک بر روی نقشه جغرافیا نیست؛ کارون، شاهرگ سرخِ غیرت مردانی
است که روح خلیج فارس را به نبض حیات ایرانی، وصل کرده اند.

همه جای زمین قانون ایستادگی یکی است

مرزها، خطوط شرافتند که حد و حدود عزت را ترسیم می کنند و آن روز که رنجیرهای
طلایی سرحدات، رو به فشردن بود، چه آستین های مردانه ای که بالا رفت و بازنگشت! و…
این چنین، طرز تفکر آزادمردان را سنگریزه ها منتشر می کنند. وقتی در آن سوی زمین، کودکان
فلسطینی می خواهند «فهمیده» باشند، پا جای پای «همّت» می گذارند که ذات ایستادگی ـ خود ـ
پیروزی است؛ گرچه ایستاده بمیری، مثل نخل های بی سر خرمشهر.

بوی امنیت سیب

پایداری تو، سنگ ها را به زانو درآورد؛ در آن روز سیاهی ها، تبانی کرده بودند تا خطه سبز تو
را دربرگیرند. تو را پس گرفتند تا لبخند کودکان، به امنیت کوچه های سکوت، بازگردد و تداوم
حیات، در خیابان های شهر، به چرخش درآید، تا ثابت کنند، خنکِ آفت ها بر سیب سرخ وطن
ممنوع «سیبی که از درخت فرو افتاد، افتاده است و رودها به کوه بازنمی گردد و عطر این
تابستان ها فقط برای همین تابستان است، اما قطار اندیمشک بازمی گردد، با بوی سیب و پیرهن
یوسف».

زیرنویس ها:

ـ سایه سار قامت بلندتان را می ستاییم که امروز، آسوده نشستن را مرهون ایستادگی دیروز
شماییم.

ـ امروز میهمان دایمی بزم آنهاییم که مجلس را با سرخی خون خود، چراغان کردند تا
شیرینی فتحشان را به لحظه لحظه ما تعارف کنند.

خرمشهر، میقات یاران آخرالزمانی حسین علیه السلام

نزهت بادی

در تاریخ چند هزار ساله ایران، هیچ شهری به اندازه خرمشهر، به کربلا قرابت و شباهت
نداشته است. بگذار اهل ظاهر، خرمشهر را فقط ویرانه ای سقوط کرده بدانند؛ اما ما که می دانیم
خرمشهر، میقات و میعاد یاران آخرالزمانی سیدالشهدا علیه السلام بود که زیر عَلَم خون خواهی ثارالله علیه السلام
گرد آمده و کفن «هیهات منّا الذله» را دربر کرده بودند.

آری، خرمشهر، مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شد و این جراحت فقط با
خون ترمیم یافت؛ آن هم خون کسانی که داغ کربلا را بر سینه داشتند.

خون شهدا، بر در و دیوار نیم سوخته خرمشهر، خبر از شکوه فتح و نصرت خدا می داد.
شهدای خرمشهر، میانداران آسمان و زمین بودند که رحمت و نصرت حق را بر ما نازل کردند.

راز ماندگاری خرمشهر

راز ماندگاری خرمشهر، در استقامت و مقاومت دلاورمردانی است که چونان
حسین بن علی علیه السلام ، زخم شمشیرها را بر جان خریدند و عهد و پیمان ازلی شان را با امام خویش،
نشکستند و در انتظار وعده خداوند، صبر ورزیدند. کجا می توان وعده نصرت خداوند را محقق
دید، جز در سایه شهادت مردان خدا؟! پیروزی خرمشهر، گشایش دروازه های آن فتح الفتوحی
بود که از پیروزی مجاهدان، در جهاد اکبرشان سرچشمه می گرفت؛ زیرا انسان، تا بر ترس و
تردید و تعلق خویش غلبه نکند و کفر درونی اش را سر نَبرد، کی می تواند حسینی علیه السلام شود و راه
به خاک کربلا یابد؟!

تاریخ ایران را با خرمشهر بشناسید

تاریخ ایران، به جز همین قریب به سه دهه که از انقلاب اسلامی می گذرد، سراسر تاریخ
پادشاهان و جباران است؛ تاریخ از دست دادن مرزهای جغرافیایی. اما خرمشهر، تاریخ ایران را
دگرباره نوشت و برگ جدیدی به تقویم تاریخ ایران افزود؛ تاریخ مبارزه حق و باطل، تاریخ
م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.