پاورپوینت کامل سالگرد زلزله بم ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سالگرد زلزله بم ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سالگرد زلزله بم ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سالگرد زلزله بم ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

شنبه

۵ دی ۱۳۸۳

۱۲ ذی القعده ۱۴۲۵

۲۰۰۴. Dec. 25

شهر عمارت رؤیاها

محمد سعید میرزایی

اکنون یک سال است که طلوع دوباره ات را انتظار می کشیم؛

یک سال است که رویش شهری را خواب می بینیم که در یک سپیده دم سرد، در غبار گم شد. یک سال است که منتظریم بعد از تلخی آن همه خبر، شیرینی خرمای شکفتنت را بچشیم. هرچند یک سال است که عروسک رؤیاهایمان را در این خاک، نیافته ایم؛ اما تسلای دل هایمان آبادانی دوباره توست.

حالا خانه ها و نخل هایت صف به صف می رویند و پنجره هایت یکی یکی به صبح و روشنی گشوده می شوند.

حالا کوچه هایت کم کم رنگ می گیرند از عبور کودکانی که به مدرسه می روند و مادرانی که با زنبیل هایی پر از عاطفه، به خانه باز می گردند.

با این همه، بر دیوار هر اتاقی، عکسی است که در آن، لبخند ابدی مسافرانی را قاب گرفته اند که یک سپیدهِ دم، در مه سفر کردند و باز نگشتند؛ تنها خاطره هاشان بازگشت که صبحی زود، سبد سبد نان و خرما پشت درِ خواب هایمان گذاشته بودند، کفش هایمان را جفت کرده بودند، دستی به شیشه های گرد گرفته پنجره کشیده بودند؛ بر ایمان دست تکان داده بودند و دوباره به جهان خود بازگشته بودند.

حالا شوق روییدن و برخاستن و حرکت و زندگی، دلت را فرا گرفته است.

ای شهر افسانه، ای شهر بم!

حالا دیگر نه غم برای تو قافیه خوبی است و نه ماتم،

حالا باید گل و شبنم با تو هم آرایی کنند.

شهر عمارت رؤیاها!

هرگز مباد که دیگر بار، خواب ویرانی ات را ببینیم.

از خاک های سوخته بم

ابراهیم قبله آرباطان

یادمان نمی رود

سکوت بود و خاموشی،

عقربه های ساعت، حول محور پنج می چرخید و اتفاقی تلخ، در حنجره سکوت جان گرفته بود.

یادمان نمی رود که «ارگ»، با آن همه ابهت و غرور، روی دست های زمین قد کشیده بود و «بم» در خاموشی مطلق، به خواب عمیقی فرو رفته بود.

نسیم سحرگاهی ـ بی خبر از اتفاق تلخی که می خواهد بیفتد ـ، برگ های نخل ها را نوازش می کرد و شبنم درخشانی، روی پرتقال های زیبا نشسته بود و عطر شکوفه های انار، طراوت سپیده دم را دو چندان می کرد که ناگهان…

عقربه های ساعت در هم شکست و شهر، به تلّ خاک و خاکستر مبدّل شد.

… و امروز، یک سال از آن صبح می گذرد.

شاید در باور اهالی نمی گنجید که دست های تلاش فرزندان وطن، چنان همّتی از خود نشان بدهند که در طول همین یک سال دوباره، پرستوهای عاشق، به شهر برگردند و دست های مهربانی مردم، سایه بان بی کسی های اهالی باشد.

اما حقیقت دارد. دست روی دست، آجر روی آجر، خنده روی زخم ها و امید، بهترین هدیه برای «بم».

امروز، سالگرد مرگ بم است و بم، از زیرآوارها و خاک ها، دوباره متولد شده است تا زندگی را از حنجره تازه ای نفس بکشد.

آری، بم، پرتقال هایش را دوباره پرورده است و در تن سوخته و شکسته نخل ها، رویش دوباره دمیده است و پروانه ها با بال های رنگارنگشان، روی شکوفه های زیبای بادام نشسته اند.

ـ به بم وارد می شوم. شاید اثری از دیروزِ فاجعه به چشم بخورد. ولی ساختمان های تازه احداث شده، روحی تازه به جان شهر دمیده است و باغچه های خانه ها؛ سرسبزتر از همیشه اند.

روی دست های خیابان های شهر، طنین گام های مصمّم مردان شهر به گوش می رسد که سحرگاهان، به سمت آغاز روز نو در تکاپویند.

نخل ها، دردها و زخم های کهنه خود را فراموش کرده اند.

ـ کودکان شهر، صاحب مدادرنگی ها و عروسک های تازه شده اند و می توانند از نو، خانه جدیدی برای عروسک هایشان درست کنند.

شهر، از «زیر» آوار بیرون آمده است تا نفس تازه کند. شهر، دوباره «بم» می شود.

در سالی که گذشت!

نزهت بادی