پاورپوینت کامل ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
به تماشای مهربانی ات
عباس محمدی
آفتاب از لبخند تو آغاز می شود و بهار، در دامنه روح تو گل می کند.
جهان از تو آغاز می شود. شروع «بودن» از صدای گرامی و گرم توست. دنیا با بوی مقدس تو چشم می گشاید تا زندگی آغاز شود. خاک بر خویش می بالد، از اینکه سر بر قدوم مبارک تو نهاده است.
باد با خود قسم خورده است تا عطر ماندگارت را به دورترین جاده ها برساند.
ابرها به شوق تو باریدن گرفته اند. دریا خودش را در وجود بی نهایت تو می جوید. آسمان در دست های صمیمی تو تاب می خورد.
نفس هایت نسیمی است که آرامش را در جان زمین جاری می کند.
رودها نام تو را با خویش همراه می کنند.
نوشتن، از نام تو آغاز می شود. جان زمین از کوثر زلال تو آب می خورد. دست هایت آغاز مهربانی است.
زمانی که چشم گشودی، همه نرگس ها به پیشوازت آمدند و تمام پرنده ها نامت را تا بی نهایت پرواز کردند. ابرها، بوی تو را به جان تشنه زمین باریدند تا دشت ها سبزتر و سبزتر، خبر آمدنت را منتشر کنند. پرستوها خبر آمدنت را شهر به شهر بردند تا شادی در لبخندهای بی پایان زمین تکثیر شود.
آینه ها را برای تماشای مهربانی ات ساخته اند.
با آمدنت، تمام پیله ها بوی پرواز گرفتند.
زیباتر از آنی که کلمات، قادر به بیانش باشند.
سال هاست که برای از تو گفتن، قلم ها دنبال واژه ای دیگرند. هنوز هیچ آهنگی زیباتر از آهنگ نامت نشنیده ایم.
تو زهرایی که عصاره زیبایی تمام واژه های جهان است. عشق در چشم های تو پلک گشوده است. در عاشقانه ترین دقیقه های جهان، چشم در چشم پدر گشودی. ماه به شوق زمزمه عاشقانه نامت، سال هاست که شب زنده داری می کند. بهشت معصومیت گم شده ای است که در رد پاهای کوچک تو پیدا شد. تمام آسمان ها طعم تو را کامل تر از آفتاب چشیده اند.
عشق، با تو به تکامل رسید و مهربانی با تو تمام شد. تمام زیبایی ها را می توان در نامت خلاصه کرد. قنوتت، نورانی تر از تمام چهره های نورانی مؤمنان است.
نفس هایت، نهایت صداقت است و لبخندت وسعت کرامت.
با تو می توان به زلال ترین سرچشمه های جاری خداوند رسید. هیچ دستی گره گشاتر از نامت سراغ ندارم؛
چرا که تو از نام فرشته های مقرب به خداوند نزدیک تری.
تو نتیجه نهایت مهربانی خداوندی که شبیه باران بر ما نازل شدی.
در شأن بزرگی ات، آیه های کوتاه با کوتاه ترین سوره نازل شدند تا ابدیت ماندگاری ات را با آوازهای زلال و طولانی سر دهد.
نامت بشکوه!
سید علی اصغر موسوی
بانو! از همان لحظه که چشم به جهان گشودی، جهان به عصمت نگاهت سلام گفت و آسمان به فرشتگانش اجازه داد تا به پای بوسی ات بیایند.
از همان لحظه که خداوند اراده فرمود عطر تولدت، مشام آسمان را بنوازد، دیگر خدیجه علیهاالسلام تنها نبود؛ خدیجه بود و خیل فرشتگان الهی، خدیجه بود و خدمت کارانی از جنس آیینه.
چه نادان بودند زنان قریش که خود را از دیدارت محروم ساختند!
چه جاهل بودند زنانی که به خدیجه علیهاالسلام خرده می گرفتند و چه ناسپاس!
چه روزی زیباتر از اینکه هم آسمان به شادی بنشیند و هم زمین!
سلام بر تو که تنها بانوی شایسته تعلیم اسرار آسمان بودی و خانه نبوت و امامت از نور عصمتت عطرآگین می شد!
سلام بر تو که مادر پدری که لب می گشود و می فرمود: «فداها أبوها»!
سلام بر تو که اقیانوس ها به پاکی مرامت اقتدا می کنند و کهکشان ها به تبلور نامت دخیل می بندند!
سلام بر تو که خاکیان و افلاکیان در وصف مرام و نامت، ناتوان از توصیف اند؛ ناتوان از هر تفسیر و تأویل!
سلام بر تو که فرزند برترین پیامبر الهی هستی و به مقام خاکی و افلاکی ات همگان رشک می برند!
سلام بر تو که همسر شگفت انگیزترین مرد تاریخی؛ همسر علی علیه السلام حیدر کرار!
سلام بر تو که مادر فرزندانی از جنس نوری؛ از جنس «نورٌ علی نور»!
ای عظمت آل عبا علیه السلام! ای تفسیر طاها و یاسین و کوثر!
تو «کوثری»؛ عظمتی بی کرانه در قالب خلقت که عشق و مهر و عطوفت از یک سو و ایمان و عصمت و نجابت از دیگر سو، ریزه خوار سفره عارفانه تواند. خرد، هیچ گاه سبقت از احساس تو نخواهد گرفت و احساست هیچ گاه مجال معرفت به بلندای عشقت نخواهد داد. تمام آنچه در مکتب «دین» باید آموخت، وامدار شکوه توست؛ تو که صفات بی شمار نامت تنها آینه گردانِ سایه ای از ذات توانَد. حاشا که حروف بتوانند بیانگر عظمت تو در القاب باشد!
نامت بشکوه که با التجا به عظمت «زهرایی»ات، تمام آرزوها برآورده شدنی ست!
خوش آمدی بانو!
خدیجه پنجی
میهمانی باران است و یاس. تمام جهان را به میهمانی فرا خوانده اند. در بارش یکریز رایحه بهشت، گونه های دنیا خیس خیس است. پنجره ها، روزنه ها، تمام کوچه پس کوچه های شهر، امشب به میهمانی می روند!
امشب دست های زمین از بلندترین شانه آسمان نور می چیند.
شب میلاد توست بانو! چقدر هوای حوالی سرشار است از عطر نجابت تو! امشب تمام پنجره ها چشم به راه آمدن صبح اند؛ تا در سحرگاهان حضورت نفس تازه کنند. تو از راه می رسی. پلک می گشایی و سرگردانی جهان سروسامان می گیرد.
جاری می شود در ذهن زمان و طغیان آب ها را فرو می نشانی به خنکای نگاهت.
مهر تو ولوله ای انداخته در یاخته های هستی. مهر تو، غوغایی به پا کرده در ذرات کائنات. گلدانی می شوی برای بهارهای از راه نیامده.
گلدانی می شوی به وسعت یازده گل سرخ. حجاز، لبخندت را کل می کشد. آفتاب را از روشنی نگاهت، هدیه می کنی به تاریکی خاک. هم سفر کوچک پدر در جاده های پرفراز و نشیب رسالت!
رنج های بزرگ و دیرسال پیامبرانه، سر بر شانه های صبوری ات دارند!
ای مهربانی ممتد در توالی روزهای رفته و نیامده! سرنوشت خاک را بهارانه دستان تو رقم می زند.
فراتر از فهم و شعور توفان خطبه ات، شوری برانگیخته در راهروهای اذهان روزگار.
ای معجزه سیال! حضورت تا همیشه، عطش لحظه های نیلی را سیراب خواهد کرد!
روز میلاد تو، روز صدور شناسنامه عشق است؛ روز هویت فرامونش شده زن در جهالت عرب.
بانو! از آن روز که انوار نگاهت تابیدن گرفت، تمام گل های آفتاب گردان به سمت تو چرخیدند.
بردار پرده ها را! بگذار حقیقت نفس تازه کند در هوای کلماتت و پرندگان خطابه ات پر بکشند تا دوردست ترین افق های حقانیت! می آیی و دنیا از این پس در سایه سار محبت تو به آرامش خواهد رسید.
خوش آمدی بانو!
هجده بهار بی نظیر
علی سعادت شایسته
شهر، بوی تو را می دهد؛ بوی تو را که بهشت در نفس هایت آمد و شد دارد.
دستت را می گشایی؛ سوسوی یازده ستاره در آن است؛ یازده ستاره که در بام دنیا، جاوید و پرفروغ می ماند.
شهر، عطر حضور تو را پنجره در پنجره جشن می گیرد. جهانی که به دست های تو به دست های پرستاره تو امیدوار است، لبخند می زند؛ لبخند می زند و آسمان به دست های تو خیره می شود.
مادر یازده ستاره تابان! مادر رودهای خروشان زمین! اسطوره نجابت و پاکدامنی! آه… مادر پدر! سلام! سلام، هجده بهار بی نظیر زمین! نفس بهارانه ات را جاری کن؛ زمین می خواهد زندگی کند، شکوفه باران شود.
همه جا پرده ها صدای تو را نجوا می کنند؛ صدای تو را که کربلا را در خویش دارد.
سلام، بانوی آب و آفتاب! بوی بهشت را در شهر می پراکنی و پدر در چشم های تو آرام می گیرد؛ آن گاه که زخم هایش بی شمار، آن گاه که دردهایش سنگین است. در چشم های تو آرام می گیرد و تو با دست های کودکانه ات نوازشش می کنی. دست های تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 