پاورپوینت کامل معارف مهدوی: منطق ظهور منطق غیبت ۵۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معارف مهدوی: منطق ظهور منطق غیبت ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معارف مهدوی: منطق ظهور منطق غیبت ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معارف مهدوی: منطق ظهور منطق غیبت ۵۰ اسلاید در PowerPoint :
تردیدی نیست که امید به ظهور، در طول تاریخ غیبت صغری و کبری، در دل هر مسلمانی به ویژه شیعیان، موجب نشاط و تحرک و مقاومت در برابر فشار کفر و نفاق بوده است.
امید به ظهور، به عنوان برگ برنده ای در اختیار جامعه ایمانی بوده تا در برابر قدرت ظاهری که در اختیار جریان باطل بوده است، پیروزی حتمی را در نهایت این مبارزه از آن خود ببینند، ظهور امام حق و موعود خدایی را دلیلی بر لزوم ادامه راه خویش بدانند و هرگز در این مسیر، دلسردی و یأس به خویش راه ندهند؛ اما امید به ظهور در طول زمان، گاهی بیش از حدّ معمول، افزایش یافته و قالبی غیر واقعی به خود گرفته، که با گذر زمان و عدم تحقق آن، باعث القای یأس و بدبینی و در نتیجه، خمود گشتن برخی شده است.
دلیل این افزایش امید و قالب غیر عادی آن، یا به دلیل سوء برداشت از برخی علائم ظهور توسط عده ای افراد کم اطلاع و کم سواد بوده و یا از ناحیه دشمن صورت گرفته است که از امید به ظهور در قالب طبیعی و معمول آن، متضرّر، و دلگرمی و امید به آینده در اردوگاه حق را موجب نابودی و شکست خود می دانند.
انقلاب اسلامی ایران ـ که با مایه امید به ظهور و زمینه سازی برای آن، به دست معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی پدیدار گشت ـ طلیعه شکستی بزرگ را در اردوگاه استکبار و صهیونیزم پدیدار، و نگرانی از آن را در اعماق وجود آنها جاری ساخت. در شعارهای این انقلاب بزرگ، رنگ و بوی امید به ظهور امام زمان علیه السلام به خوبی نمایان بود و حتی در قانون اساسی، از این مسأله یاد شد و در آن، دولت و حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان مقدمه ساز معرفی شدند.
گذر زمان، این واقعیت را بیش از پیش برای دشمن روشن ساخت که این انقلاب و مردمان آن، امید به ظهور را ابزار حرکت خویش قرار داده و تمامی مشکلات، مصیبت ها و سختی ها را برای رسیدن به این آرزوی دیرینه بشریت، بر خود هموار ساخته و به جان خریده اند.
شکست تدریجی دشمن در این نبرد، او را به فکر مقابله واداشت و ترفندهایی برای ایجاد شکست و یا کُند سازی حرکت انقلاب، به کار بست؛ که از آن جمله، تکرار تجربه تاریخی خویش در بیرون ساختن امید به ظهور از قالب طبیعی و ایجاد احساس نزدیک بودن آن در زمانی بسیار نزدیک بود؛ تا با گذر زمان و عدم تحقق آن، جامعه پویا و در حال حرکت را و مردمان راهی در مسیر مقدمه سازی را متوقف نماید و این گونه القا کند که مسأله ظهور و مقدمه سازی، پرداخته هایی خیالی است و همه را به دست شستن از این امید و خزیدن به گوشه انزوا و وارد شدن در حالت انتظار مرده و بی تحرک وادار سازد.
این فعالیت دشمن و یا دوست نادان، لزوم توجه به منطق ظهور را بر ما حتم می سازد؛ تا با درک صحیح آن، از آفت هایی همانند آنچه دشمن با القای بسیار نزدیک بودن ظهور در پی آن است، جلوگیری شود.
منطق ظهور، همان منطق غیبت است
سئوال این است که چرا بقیه الله الاعظم علیه السلام غایب شدند؟ کوتاه ترین جمله که همه حکمت ها و فلسفه های غیبت را درون خود جای می دهد این است: « فقدان نیروی لازم».
ایشان به چه نیرویی نیازمند بودند که در آن هنگام وجود نداشت؟ پاسخ این پرسش، در بررسی علت غیبت امیرالمؤمنینj از حکومت، پس از رحلت پیامبر(ص) و بازگشت مجدد ایشان، پس از بیست و پنج سال است. چرا امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از حکومت دور شد؟
زیرا پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام فاقد نیرویی بود که اولاً ایشان را در برابر دشمن، یاری دهد و ثانیاً حضرت را در حکومت، همراهی نماید. بر این اساس، ایشان از حکومت دور شدند. وقتی برای گرفتن بیعت، به خانه حضرت هجوم شد، تنها کسی که از ایشان حمایت نمود، حضرت زهرا سلام الله علیها بود که به شهادت رسید. اگر هم افرادی وجود داشتند که حاضر به دفاع بودند. توانایی دفاع نداشتند؛ افرادی همانند سلمان، ابوذر، مقداد و عمار؛ که هر یک با توجه به شرایطی که برای آنها وجود داشت، فاقد توانایی لازم برای دفاع مفید از حضرت بودند.
این مسأله، موجب غیبت حضرت از حاکمیت شد؛ اما همین غیبت، زمینه ای گشت تا فرصتی در جهت تربیت نیرو برای حضرت، فراهم شود که با آن حضرت، همراهی و مردم به واسطه آنها به حضرت مراجعه نمایند و ایشان را برای بازگشت به حکومت دعوت کنند.
با قدرت گرفتن علیj در مدینه، دشمن، متوجه اقدام بیست و پنج ساله حضرت در تربیت نیرو شد و علت به قدرت رسیدن حضرت، پس از این مدت را دریافت و فهمید که اگر این نیرو ها از ایشان گرفته شود، بار دیگر افول قدرت رخ خواهد داد و همین طرح را نیز اجرا نمود و در نبرد جمل و صفین و سپس در ترورها و حمله های غافلگیرانه، یاران تربیت شده حضرت را طی چهار سال از دست ایشان گرفتند تا جایی که حضرت در آخرین خطبه نماز جمعه و پس از آنکه مردم، درخواست ایشان را برای قیام علیه معاویه، بی پاسخ گذاردند گریستند و فرمودند: «کجایند برادرانی که بر مسیر بودند و در راه حق قدم می زنند؟ عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذو الشهادتین و همانند های او کجایند؟» و دست بر محاسن شریف گرفتند و بسیار گریستند و پس از این خطبه، به جمعه دیگر نرسیده، ضربت ابن ملجم بر سر مبارک او وارد گشت و موجب شهادت ایشان شد.۱
بدین ترتیب معلوم می شود که علت غیبت، فقدان نیرو و موجب ظهور، داشتن نیرو است. این حقیقتی است که غیبت امام عصرعلیه السلام را رقم زد و موجب شد تا ایشان دیگر رؤیت نشوند و از دیدگان همگان، پنهان گردند. و همین رخداد ظهور ایشان را رقم خواهد زد و با فراهم شدن نیرو به کیفیت و تعداد لازم، ظهور تحقق خواهد یافت.
پرسش این است که حضرت چه نیرویی نیاز دارد و برای چه محدوده ای و چه تعدادی؟
امام عصرعلیه السلام تنها کسی است که در طول تاریخ با عنوان اقامه عدالت در سراسر زمین معرفی شده و خدای متعال، وعده او را به همه امت ها داده است۲ و او، تنها کسی است که درباره او گفته اند: «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا».۳
سایر پیامبران از جمله پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز به دنبال حکومت عدل بودند و این آرزوی همه آنها بوده؛ اما هیچ یک موفق به پدیدار ساختن آن نشدند. چنانکه تردیدی نیست امیرالمؤمنین علیه السلام در حکومت پنج ساله خویش، عدالت را هدف قرار دادند؛ اما موفق نشدند آن را در سراسر منطقه ای که بر آن حکم می راندند اجرا نمایند. شاهد بر آن، نامه هایی است که حضرت برای برخی استانداران خویش فرستاده و از رفتار ناعادلانه آنها شکوه کرده اند.
علت این مسأله فقدان نیروی لازم بود؛ یعنی افرادی که عادل باشند و عدالت را درک کنند و به عبارت دیگر، دارای دو ویژگی باشند:
اول، عدالت وصفی؛ بدین معنا که اصرار بر انجام معاصی صغیره در آنها نباشد و دیگر اینکه گناه کبیره را ترک کنند یعنی میل به ظلم در آنها مرده و یا بسیار ضعیف باشد؛ به گونه ای که قابل چشم پوشی و اغماض است.
دوم، علم به عدالت؛ بدین معنا که معاصی صغیره و کبیره را بشناسند تا تارک آن باشند. این معاصی در بحث حکومت و ارتباط با مسائل حکومتی، بسیار فراوان و متعدد می شود و مسأله دانش و علم به مسائل را بسیار گسترده می سازد. امیرالمؤمنینj افرادی که چنین باشند را به تعداد لازم برای وصول به عدالت مطلوب در حیطه حاکمیت خویش، در اختیار نداشت.
اگر انبیا و یا امیرالمؤمنین علیه السلام نتوانستند عدالت را مستقر سازند، دلیلش فقدان این نیرو بود که خود آن، به علت فقدان زمان لازم برای پرورش، از یک سو و سرعت تهاجم دشمن از دیگر سو بود که پیوستگی در امر آموزش و استفاده را در هم می ریخت و تا استفاده از نیرو های تربیت شده به زمینه ایجاد و تربیت نیروی جدید و لازم بیانجامد، دشمن نیروی تربیت شده را مور
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 