پاورپوینت کامل شهدا و خانواده ۲۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهدا و خانواده ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهدا و خانواده ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهدا و خانواده ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

عشق دوم

شهید عباس بابایی

گفتم: عباس، چطوری می توانم دوری ات را تحمل کنم؟ تو چطور می توانی؟

گفت: «تو عشق دوم منی، من می خواهمت بعد از خدا. نمی خواهم آن قدر بخواهمت که برایم مثل بت شوی.» اشک های درشتش روی گونه هایش خود نمایی می کرد که ادامه داد: «کسی که عشق خدایی خودش را پیدا کرده باشد، باید از همه این ها دل بکند.»[۱]

شادی در خانه

شهید مهدی باکری

دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه، بگو و بخندمان شروع می شد. خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان می رفت طبقه پایین. یک روز همسایه پایینی به من گفت: به خدا این قدر دلم می خواهد یک روز که آقا مهدی می آید خانه، لای در خانه تان باز باشد، من ببینم شما زن و شوهر به هم چه می گویید این قدر می خندید؟![۲]

پرستار مادر و همسر

شهید مهدی عاصی تهرانی

همسرش بیمار بود و مادرش پیر. کارهای خانه بر زمین ماند. او هر روز که از سر کار می آمد، یک راست می رفت آشپزخانه و در را می بست. مدتی می گذشت. بعد می دیدی با غذای آماده می آمد بیرون. هم پرستار مادر بود و هم پرستار همسر. تا بهبودی کامل همسرش همه کارهای خانه را انجام می داد. او بهترین فرزند برای مادرش و بهترین مرد زندگی برای همسرش بود.[۳]

یک دوست خوب

شهید محمد جعفر نصراصفهانی

در خانه، برای من یک دوست، همسر و همراه خوب بود. همیشه از من به خاطر کارها و زحماتم تشکر می کرد. هر سال، من با هیأت بانوان برای زیارت به مشهد می رفتم و به مدت یک هفته در آن جا می ماندم. آن روزها، چون این سفر با روزهای باز بودن مدارس همزمان بود، برای این که من از بابت بچه ها نگرانی نداشته باشم، مرخصی های خود را طوری تنظیم کرد که آن یک هفته را در خانه باشد. حتی اگر در منطقه بود، خود را می رساند تا از بچه ها مراقبت کند و من با خیال آسوده به زیارت آقا امام رضا علیه السلام بروم. می گفت: «حتماً باید بروی و برای من هم دعا کنی.»[۴]

همراه همیشگی

شهید محمد جعفر نصراصفهانی

تمام کسانی که به خانه ما رفت و آمد داشتند، می دیدند که چطور، در آشپزخانه کار می کرد. اعتقاد داشت که مرد باید در خانه به زنش کمک کند و همیشه به دوستانش هم توصیه می کرد که در خانه به همسرانشان کمک کنند؛ چه در ظرف شستن، چه جارو کردن، پاک کردن سبزی و…. هرگز به خاطر ندارم که از زیادی کار خسته شده باشم؛ زیرا او همیشه همراه و در کنار من بود. وقتی که کار می کردم، همسرم بسیار از من تشکر می کرد و همین، تمام ناهمواری های زندگی را برایم آسان می کرد.[۵]

دوستی و احترام با پدر

شهید کیومرث(حسین) نوروزی

یکی از دوستانش می گفت: «من حسرت می خورم وقتی می بینم حسین این قدر با پدرش است!» راست می گفت، آنها با هم دوست بودند و حسین در کنار این دوستی، احترام ایشان را هم نگه می داشت. شوخی می کردند و بگو بخندهایشان ما را هم به خنده می انداخت و این برایمان لذت بخش بود.[۶]

غیر مستقیم

شهید علی صیاد شیرازی

هیچ وقت یادم نمی رود. یک روز کفش های خودش را که واکس می زد، کفش های مهدی، پسر ارشدمان، را هم واکس زد. گفتم: «چرا این کار را کردید؟» گفت: «من نمی توانم مستقیم به پسرم بگویم که این کار را انجام بده؛ چون جوان است و امکان دارد به او بر بخورد. می خواهم کفش هایش را واکس بزنم و عملاً این کار را به او بیاموزم».[۷]

صبوری با بچه ها

شهید ذبیح الله عامری

هر چه اصرار می کردم بی فایده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.