پاورپوینت کامل روز سوم و نسل سوم ۳۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روز سوم و نسل سوم ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روز سوم و نسل سوم ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روز سوم و نسل سوم ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

اشاره

ده صبح، شهر سقوط می کند و آخرین مدافعان آن با دلی خونین و تنی خسته، خود را با
قایق به شرق کارون می رسانند. آن سوی کارون بغض بچه ها می ترکد: بعضی ها سر خود را
به نخل ها می کوبند؛ یکی فریاد می زند: «خرمشهر، صدای مرا می شنوی؟ …به بعثی ها
بگو ما برمی گردیم…»

نوع نگاه به شخصیت زن روز سوم، یکی از نکات فیلم است که به دور از ابتذال و درست در
جایگاه خود تصویر می شود. دوست منتقدی می گفت: از روزی که زن وارد سینمای بعضی ها
شد، آنها در سرازیری قرار گرفتند. اما اینجا زنی را می بینیم که همه مردان در خدمت
نجات او هستند و او ناموس وطن است. صحنه های حمل دختر بر روی دری چوبی که مردان
بدون تماس بدن، او را حمل می کنند و بیشترشان جان را در این راه تقدیم می کنند، به
خوبی گویای این مفاهیم است.اشاره: رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگردانان سینما، آنان را دعوت کرد تا در
آثار سینمایی شان به سوژه های مهم مرتبط با جنگ و بررسی ریشه ها و نقاط تاریک دفاع
مقدس بپردازند. در جشنواره فجر امسال فیلمی به نمایش درآمد که تا حد زیادی توانست
به این خواسته رهبر نزدیک شود؛ هر چند کارگردانش ریش بلند نداشت و پیراهن روی شلوار
نمی انداخت و انگشتر و تسبیح و تظاهر و ادعا و ریا و… هم توی کارش نبود. روز سوم،
اثر محمد حسین لطیفی بهتر از بسیاری فیلم های پرادعای امسال توانست به قلب روزهای
دفاع مقدس مردم این سرزمین نفوذ کند و برش تاریخی یکی از مهم ترین وقایع ماه های
ابتدایی دفاع مقدس را در قالبی داستانی و جذاب روایت کند.

می شکافد گلوی ظلمت را

تیزی شب شکاف یک تکبیر

شهر در یک حماسه می غلتد

شهر درگیر، شهر خوب دلیر

آسمان خیره خیره می نگرد

در تب و تاب استقامت شهر

در شکوه زنی که می پیچد

چادرش را به دور حرمت شهر

بوی لبیک تازه پیچیده است

در مشام همیشه بیداران

عطر نابی به دلنوازی عشق

برده هوش از سر هوشیاران

آه تسخیر می شود امشب

آخرین قله های هشیاری

به خیابان شهرمان جاری است

شطی از خون به رنگ بیداری(۱)

بخش اول: روزهای مظلومیت

۳۱ شهریور ۱۳۵۹

دو تیپ ۲۶ و ۶ زرهی عراق از سمت شلمچه به طرف جاده خرمشهر ـ اهواز درحرکتند.
پاسگاه ها یک به یک سقوط می کنند؛ اما در دژ مرکزی، ژاندارم ها به سختی مقاومت
می کنند. تانک های دشمن برای چندمین بار هجوم می آورند، اما سربازها با شلیک
گلوله های توپ ۱۰۶ آنها را پس می زنند.

به دستور جهان آرا، مساجد و حسینیه ها تبدیل به پایگاه های مقاومت می شوند. زن ها
در قبال دریافت شناسنامه به مردم اسلحه و مهمات می دهند. در حسینیه اصفهانی ها و
چند مسجد دیگر تخت هایی برای مجروحان برپا می شود. اما همه راه ها به مسجد جامع ختم
می شود. آنجا قلب تپنده خرمشهر است و تمام هماهنگی ها میان نیروها از طریق مسجد
جامع انجام می شود. مسجد جامع نقش ستاد عملیات، فرماندهی و مرکز پشتیبانی و تغذیه
روحی و معنوی رزمندگان را همزمان انجام می دهد. عده ای از زن ها در آنجا جیره های
جنگی را آماده می کنند و گروهی دیگر از زنان و دختران هم اسلحه به دست، دوشادوش
مردان به دفاع از شهر می پردازند.

۷ مهر ۱۳۵۹

صدام در تلویزیون عراق صحبت می کند: «عراق در جنگ یک هفته ای خود با ایران به تمام
اهداف نظامی اش دست یافته و اینک شرایط خود را برای آتش بس و انجام مذاکرات مستقیم
ارائه می دهد. ایران باید حق عراق بر شط العرب ]اروندرود[ و سه جزیره کوچک در تنگه
هرمز را به رسمیت بشناسد و به مردم ایران حقوق کامل دموکراتیک عطا کند.»

امام پاسخ می دهند:

«صدام حسین دستش را دراز کرده برای اینکه با ما مصالحه کند. ما با او مصالحه
نداریم. یک آدمی است که کافر است. یک آدمی است که فاسد است؛ مفسد است. مفسد را ما
نمی توانیم با او مصالحه کنیم. ما تا آخر با آنها جنگ خواهیم کرد و ان شاءالله
پیروز خواهیم شد. تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را.
کشته شویم، تکلیف را عمل کردیم. بکشیم هم تکلیف را عمل کردیم.»

۱۶ مهر

جنگ تن به تن آغاز می شود. عراقی ها ساختمان های بلند را گرفته اند. بچه های رزمنده
کوچه به کوچه با آنها درگیر شدند. «احمد شوش» با بی سیم تقاضای کمک می کند. دشمن
بچه ها را زیر آتش سنگین گرفته است. تعداد تکاورهای عراقی هر لحظه زیادتر می شود.
ناگهان فریاد احمد بلند می شود: «بچه ها عراقی ها فرار کردند! فرار کردند. بلند
شوید!»

۲۲ مهر

محمد نورانی و ۱۲ نفر از نیروهایش تصمیم می گیرند به سمت راه آهن بروند و دشمن را
در کوی طالقانی محاصره کنند. سکوت مرموزی بر خیابان ها حاکم است. نورانی جلوتر از
بقیه است. نزدیک جاده به طرفش تیراندازی می شود. نیم خیز جلو می رود. گلوله ها
صفیرکشان از بالای سرش می گذرند. بلند می شود و زیگزاگ، خود را به نقطه استقرار
می رساند. برمی گردد و بچه ها را می بیند. همه روی زمین افتاده اند. به تنهایی از
همان مسیری که آمده باز می گردد. سلاح های خونین بچه ها روی زمین افتاده است. کنار
اسلحه حسین توکلی برچسب عکس امام، آغشته به خون شده است.

۲ آبان

جهان آرا در بی سیم می گوید: «بچه ها، بیایید خیابان آرش، شهر دارد سقوط می کند.»
بچه ها از شدت خستگی توان ادامه کار را ندارند. چهار صبح همه به فرمانداری می روند.
هنوز چشمشان گرم نشده که با صدای تیراندازی به خود می آیند. دشمن نزدیک ساختمان
فرمانداری است. عراقی ها با پنج گردان نیروی مخصوص و یک گروهان تانک و آتشبار
توپخانه، خود را به فرمانداری می رسانند و پل خرمشهر را تصرف می کنند.

۳ آبان

شب است. دشمن به نزدیکی های مسجد جامع رسیده است. هنوز دو ـ سه گروه از بچه های
خرمشهر و تعدادی از نیروهای داوطلب مقاومت می کنند. شهر در آستانه سقوط کامل است.
فرماندهان ارتش دستور عقب نشینی می دهند. بچه ها حاضر به تخلیه شهر نیستند. تنها
مسیر خروج، راه باریک زیر پل است. بچه ها در و دیوار مسجد جامع را می بوسند و وداع
می کنند. دشمن راه باریک را زیر آتش گرفته است. یکی از بچه ها دیوار آتش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.