پاورپوینت کامل مروارید این صدف را تقدیم یار کرده ام;وصیت نامه ای آسمانی از « شهید محمّدرضا مهر پاک» ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مروارید این صدف را تقدیم یار کرده ام;وصیت نامه ای آسمانی از « شهید محمّدرضا مهر پاک» ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مروارید این صدف را تقدیم یار کرده ام;وصیت نامه ای آسمانی از « شهید محمّدرضا مهر پاک» ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مروارید این صدف را تقدیم یار کرده ام;وصیت نامه ای آسمانی از « شهید محمّدرضا مهر پاک» ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

امّا تصویر آن جمال زیبا را کسی قادر به تصوّر نیست. می خواهم مرغ اندیشه را از
پرواز در آسمان سرخ رنگ عشق باز دارم، امّا او را هیچ قیدی قادر به مقید ساختن
نیست.

این آسمان خونین را از طیران این مرغ بازداشتن ثواب نیست. قلم را دوباره به چرخش
وامی دارم. امواج خیره سر احساس به ساحل اطمینان هجوم می آورند. آن یار رعنا
تمام قد عشق را به تماشا ایستاده است.

مرغ اندیشه به پرواز خویش ادامه می دهد. کاغذ از سیاهی قلم نقش می پذیرد. دل زبان
گشوده که: ای نازنین دلبر! تو مرا همچو شبنم صبحگاهی پاک خواسته بودی و من روسیاه
از نوک پا تا فرق سر به گناه آلوده گشتم. پس مرا ببخش.

ای دوست، تو از من خواسته بودی به عهد وفا کنم و به سویت بشتابم و من همان شاکر
نادان هستم؛ پس مرا ببخش. ولی بدان من نیز روزی پاک بودم، قلبم هنوز از زنگار پاک
بود. چشمانم هنوز بر رخی نگاه نکرده بود. دستانم هنوز به ناپاکی آلوده نشده بود.
وجودم پاک بود، عقلم پاک بود، (آه ای زیبای زیبایان!) چه کنم نفس بر من غالب شد و
تو خود حال مرا می بینی، شیطان را به دوستــی برگزیدم و تو روزگــارم را می بینی،
ولـــی هرگــز از روی طغیان سر از فرمانت نپیچیده ام، هرگز از روی عمد بر خلاف
دوستی ام عمل نکرده ام. هرگز!

خود می دانی حتّی آن هنگام که طعم گناه از دهانم زایل نگشته بود، فکر تو آن را تلخ
می کرد که هرگز گناه لذّت نداشته است. خود می دانی همواره پشیمان بوده ام، ولی چه
کنم که وجود کثیفم را شیطان مسلّط شده است.

هرگاه خواسته بودی سیلی به رخ شیطان زنم، این نفس جلویم را گرفته بود. آری خود
می دانی روزگاری پاک ترین و صادق ترین بودم. شب ها به لبخندی می خوابیدم و صبح ها
به لبخندی دیگر بیدار می شدم. شب و روزم با تو می گذشت و حالا، رانده از هر جا،
مانده از هر چیز، پشیمان از هر کار به درگاهت آمده ام. می گفتند تو به این سرزمین
آشنایی. در اینجا دوستان زیادی داری. می گفتند به اینجا نظری داری و من سر از پا
نشناخته به اینجا آمده ام. شتاب داشتم تا به اینجا برسم. پا برهنه، جامه دریده، چشم
گریان، با تنی ریش به اینجا رسیده ام. چشمانم کم سو گشته اند، پاهایم مجروح است.
دلم پریشان است، آیا تو مرا خواهی پذیرفت؟ آیا برای دیدنت حالی جز این می خواهی؟
آیا برای وصالت مهریه ای بالاتر از این خواستاری؟ پس کی بر من ناتوان نظر خواهی
افکند. پس کی مرا خواهی پذیرفت. همه خوبانت ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.