پاورپوینت کامل رنج دوران برده ایم ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رنج دوران برده ایم ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رنج دوران برده ایم ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رنج دوران برده ایم ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۴۳

خاطرات آن روزها در دلم زنده شد. دلم گرفته و بغض گلویم را می فشارد.

چگونه می توان آلام و دردها فریادها را به تصویر کشید و گفت و نوشت؟ راه حسین(ع)، زینب(س) می خواهد و صبر ایوب(ع)؛ اسارت دارد و تازیانه، سیلی خوردن و صورت نیلگون شدن؛ آن صورت های کوچک با دست های بزرگ، سجاده می خواهد راز و نیاز شبانه و گریه های آتشین و خطبه های انسان ساز. قرآن خواندن بر سر نیزه با سر بی تن. می شود به تصویر کشید که بر سر فرزندان امام چه آوردند؟

می شود به تصویر کشید، زجه ها و ناله های حزین و ملتمسانه از ائمه اطهار(ع)، مهدی احسانیان را که در اردوگاه تکریت۱۱۰ مظلومانه در زیر شکنجه های دژخیمان بعثی به شهادت رسید؛ جسم مطهر و چاک چاکش را با لباس های تکه پاره اش در صحن اردوگاه که جرمش فقط گفتن مرگ بر منافق و پاره کردن نشریه منافقین بود. ناله های جانسوز شمس الله را در زیر آفتاب داغ و سوزان بر روی سنگ های داغ می توان دید که تن عریانش بلال گونه با کابل های برقی نوازش می شد. می توان گفت زمزمه های آخرین لحظات شهادت غریبانه محمد مشهدی را و یا لبان خشکیده بیت اله را در آخرین ثانیه ها و نفس ها. چون حنجرش با ترکش سوراخ شده بود، آب از گلویش به بیرون می ریخت و روی سینه اش جاری می شد.

فریاد یا «زهرا»ی آقا رضا را که بر تن نیمه جانش یورش می آوردند و وحشیانه با نعره های شیطانی در زیر چکمه های دژخیمان خونین شد، می توان دید؛ می توان شنید.

سیدمهدی را دیدم از پشت میله های زندان با رضا همدردی می کرد و با چشمان پراشک و صدای لرزان، سرگردان در اتاق قدم می زد، دست بر سرکوبان می گفت: مادرم! یا زهرا رضا را دریاب! سخت تر از هر چیز، لحظه ای است که دستانت را از پشت ببندند و دوستت را شکنجه کنند تو بیچاره می شوی و جز اشک و آه، چه می توانی بکنی.

سیدمحمد که مین نابکار پایش را از مچ قطع کرده بود در اسارت دیدنی بود. چون جای زخم هایش پناهگاه کرم های لجن خوار بود. سیدمحمد با شوخی و مزاح با مشت به زانویش می زد تا بچه ها به تماشای کرم های چاق و چله بنشینند. می گفت: دیدنی است؟

محمدحسین زمزمه ای داشت دائمی. پاسداری بود که توسط منافقان خائن، مزد پاسداری اش را می گرفت. هر لحظه آروزی شهادت می کرد و شهادتین می خواند. و چه زیبا با هر ضربه کابلی که بر تنش می کوبیدند زمزمه الله اکبر، و له الحمد می گفت. محمدحسین نه تنها به زانو در نیامد، بلکه با صبر و استقامتش دشمن را خسته و مأیوس کرد و کابل های شرمنده بر پشتش تکه و پاره شدند. آیا باور کردنی است؟

مهدی، نوجوان شانزده ساله ای بود که جرمش خیلی سنگین تر بود. چون دو برادر پاسدارش در جبهه شهید شده بودند. هر روز باید شکنجه می شد. نغمه هایی داشت. از او پرسیدم چرا وقتی که شکنجه می شوی، اعتراض نداری و ناله و فریاد نمی زنی؟ گفت: با چندتای اولی احساس درد دارم، اما وقتی که نام زهرای اطهر(س) را می آورم دیگر احساسی ندارم و فقط بالا و پایین رفتن دست ها و کابل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.