پاورپوینت کامل عباس زودتر از من می رود ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عباس زودتر از من می رود ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عباس زودتر از من می رود ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عباس زودتر از من می رود ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
جنگ ما قصه های زیادی دارد. اصلاً عالم خاکی پر از قصه است، جنگ هم بخشی از آن. همه حرف بر سر این است که من و تو چه قدر از این قصه ها را باور می کنیم؟ خدا که جز حق چیزی نمی گوید. این همه قصه در قرآن گفته است، ما چه قدر آن ها را می فهمیم و باور داریم؟ اصل، گفتن حقایق عالم است، فهمیدن ما فرع بر آن است؛ البته حوصله خدا و عالم زیاد است. شاید در دوردست این جهان، چشم دل جمعی اندک باز شود و قصه های عالم را با گوش جان بشنوند.
این جا در نزدیکی ما هم چیزهایی بوده که امروز قصه شده اند. آیا پدر شده ای که قصه دل بریدن از فرزند را بدانی؟ شناسنامه بچه را دست کاری کردن و او را به جبهه فرستادن و با زبان مادرانه گفتن این که، خون تو از علی اکبر رنگین تر نیست، قصه است؛ اما دروغ و کم و زیاد در آن نیست؛ مثل قصه پدرهایی که با بچه های خود در جبهه بودند یا برادرهایی که با هم در عملیات بودند و جلوی چشم این، آن یکی بر زمین می افتاد.
تاریخ این سال های کشور ما از این چیزها زیاد دارد؛ هم در تهران و هم در دورترین شهرها که نامشان را کم تر شنیده ایم. در همین تهران، در خیابان «ضرابخانه»، مسجدی است که روزی محل راز و نیاز دو برادر ماه چهره بود که هر دو با هم در عملیات «والفجر مقدماتی» شرکت کردند و جنازه این برادر را آن یکی بر دوش کشید و در زیر آن آتش جهنمی، با دلی پردرد به عقب آورد و خود، هشت ماه بعد در عملیات «والفجر ۴» جاودانه شد.
ولی قصه ما قصه دو برادر دیگر از شهری دور است؛ قصه علی و عباس، از کاشمر.
جنگ که شروع شد، علی هفده سال را تمام کرده بود و آرام و قرار نداشت، اما عباس سیزده ساله، سرش به بازی گرم بود. علی خیلی تحمل کرد تا هفته اول جنگ تمام شود. دزدکی خود را توی اتوبوس اعزام به جبهه قایم کرد و دیگر هم از جبهه برنگشت.
سال ۶۱ که از نیمه گذشت، بدن علی پر از ترکش شده بود. دیگر خبره جنگ شده بود و لیاقت فرمان دهی تخریب قرارگاه کربلا را پیدا کرده بود، اما امتناع می کرد. دست آخر معاونت تخریب را به او سپردند.
آن روزها هنوز اعزام های چندهزار نفری باب نشده بود، ولی علی این را از کلام امام می فهمید و بارها هم گفته بود که جنگ از نظر امام، مسأله اول کشور است و ما هم باید زندگی خود را این طور تنظیم کنیم. این بود که عباس شانزده ساله را با خود به تخریب آورد؛ عباس خوش سیما، نجیب و پاک با لبخند هایی که دیگر باید سراغ آن را از عکس های بین آلبوم گرفت.
علی او را آورد، تا به دل میدان های مین بفرستد؛ آن جایی که اولین اشتباه، آخرین آن است. حکایت دل بی قرار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 