پاورپوینت کامل «علی» به «اکبر» رسید ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «علی» به «اکبر» رسید ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «علی» به «اکبر» رسید ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «علی» به «اکبر» رسید ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
سال هاست که از آن روزهای دور تکرارنشدنی دور شده ایم. این دورشدن ها حسرت برانگیزند و هزار عیب دارند، اما یک حسن بزرگ هم دارند؛ این که در میان این زندگی شلوغ و آدم هایی که هیچ شباهتی به آن قدیمی ها ندارند، بزرگی آن آدم های فرشته نسب بیش تر رخ می نماید، و البته تا حدی هم به افسانه تنه می زند.
آن روزها به هر تیپ و لشکری که وارد می شدی، بسیجی ها را می دیدی که در چند چیز مثل هم بودند؛ دل دادگی به امام و انقلاب، و اشتیاق برای جان دادن در این راه. نه در روزهای نخست جنگ، که غریبانه به جبهه می آمدند و می جنگیدند، ترسی به دل راه می دادند و آن را ترک می کردند و نه در روزهای آخر که عراق همین طور جلو می آمد و اگر همین بچه ها حسابش را کف دستش نمی گذاشتند، معلوم نبود امروز وضع ما چه بود؟
بسیجی هایی که در ظاهر صدها تفاوت باهم داشتند. یکی از تهران بود و یکی از زابل، یکی باسواد بود و یکی بی سواد. یکی پولدار بود و یکی تهی دست، یکی مجتهد بود و یکی جامع المقدمات خوان، یکی حاجی ده باره بود و یکی تا به آن وقت، مشهد هم نرفته بود، یکی طلافروش بود و یکی بنا و بقال، یکی…
اکبر هم جزو همین ها بود. کم سن وسال، اما پرجنب وجوش، بچه محله «شکوفه» تهران که دست تقدیر او را از نعمت پدر محروم ساخته بود. سال ۶۲ که به گردان تخریب قرارگاه «کربلا» آمد، شانزده سال بیش تر نداشت و صورت بی مویش، سنش را کم تر نشان می داد. نخستین مأموریتش مین گذاری دور زاغه شهید «جرفی» در اطراف اهواز بود؛ همان جا که چند روز پیش تر «مجتبی طیرانی» بر اثر انفجار مین «ام ۱۶» به شهادت رسیده بود. بعد از آن هم به پاک سازی میدان مین در دارخوین رفت. من در هر دو مأموریت، با او بودم. میدان مین دارخوین از نوع گوجه ای و ضدتانک در یک زمین باران خورده سفت بود. محل استراحت ما در مقر لشکر «امام حسین(ع)» اصفهان بود. اکبر تحصیلات خاصی نداشت و در همان کانکس محل استراحت از یکی از بچه ها خواست که روخوانی قرآن را با او کار کند. مأموریت سه ماهه او تمام شد، ولی او جبهه را رها نکرد. شجاع بود و سر نترسی داشت، به همین خاطر خیلی زود در تخریب رشد کرد. برای هر مأموریت خطرناکی که برگشتی در آن تصور نمی شد، لحظه ای مکث نمی کرد. عملیات «خیبر» عرصه بروز این روحیات نبود، ولی یک سال بعد در عملیات «بدر» و روی جاده «خندق» اکبر خیلی شکوفا شد.
یک بار، دو تا از فرمانده ها می خواستند نتیجه کار نیروهای تخریب را در برش جاده برای جلوگیری از پاتک عراق ببینند. شهید «علی عاصمی»، فرمانده گردان، به اکبر گفت که آن ها را جلو ببرد. وقتی آن ها به سنگر برگشتند، گفتند: این نیروی شما سنی ندارد، اما دل شیری دارد. ما را تا آخرین نقطه جلو برد و هیچ گلوله ای هم نتوانست سرش را خم کند.
سال ۶۴، اکبر و گروهی از نیروها برای مین گذاری و پاک سازی به منطقه شاخ سومار و شاخ شمیران رفتند. محل استراحت آن ها دو چادر متصل به هم در زیر شاخ شمیران بود. جلوی چادر تروارسی بود که «حسن کلاه چیان»، دوست صمیمی اکبر، عادت داشت، روی آن بنشیند و قرآن بخواند؛ دست آخر هم در همان نقطه به شهادت رسید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 