پاورپوینت کامل علم الهدی نمی خواست دانش جوی پفکی باشد! ۷۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علم الهدی نمی خواست دانش جوی پفکی باشد! ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علم الهدی نمی خواست دانش جوی پفکی باشد! ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علم الهدی نمی خواست دانش جوی پفکی باشد! ۷۲ اسلاید در PowerPoint :
۸۶
گفت وگو با یکی از شاهدان عینی حماسه هویزه
«نصرت الله محمودزاده» از کسانی است که در هویزه حضور داشته و از نزدیک شاهد اتفاقات بوده است. «حماسه هویزه» کتابی است که در سال ۶۴، در شرح وقایع سه ساعت روز دوم هویزه نوشته شده است؛ کتابی که رهبر انقلاب در زمان ریاست جمهوری اش حاشیه ای بر آن نوشته است.
کتاب هایی هم چون «مسیح کردستان»؛ زندگی نامه شهید «بروجردی»، «سفر سرخ»؛ زندگی نامه شهید «علم الهدی»، «پای گلدسته کوهستان»؛ زندگی شهید «محمدحسین محمودزاده»، «عقیق»؛ روایتی کوتاه از زندگی شهید «خرازی» و «جاده بهشتیان؛ از بانه تا ماووت»، «بام کردستان»، «شب های قدر کربلای » و «سنگرساز بی سنگر» از دیگر تلاش های مهندس محمود زاده است. با تمام مشغله ها، در دفتر کارش؛ یعنی مرکز تحقیقات «جوش ایران» پذیرای ما بود.
چگونگی جمع شدن بچه ها در هویزه
جمع شدن بچه ها با محوریت «حسین» نبود؛ بلکه هرکس دلایل شخصی خودش را داشت که در منطقه حاضر شده بود. آن جا تشکیلاتی مطرح نبود، همه داوطلب آمده بودند و در جبهه بود که هرکس تشخیص می داد حالا باید چه کار کند.
من خودم از تهران داوطلب شدم، به اهواز رفتم و از آن جا هم به جبهه سوسنگرد. جمعی دیگر بودند به نام گروه «اخلاص» جهادسازندگی سبزوار که ارتباط کاری باهم داشتند و از این طریق آمده بودند.
بعدها که در محاصره دوم سوسنگرد با شهید «محمد فاضل» آشنا شدم، گفت: «برخی بچه های لانه به این نتیجه رسیده اند که بحث لانه دیگر کم رنگ شده و محل بعدی جبهه است؛ مثل شهید «علی حاتمی» و «علی زحمت کش» ـ که مسئول عملیات لانه جاسوسی بود و پس از حسین، مسئول سپاه هویزه شد. البته آن زمان در هویزه نبود. ـ»
«فاضل» عضو این گروه بود. در همان سوسنگرد از طریق او با این گروه آشنا شدم و بعداً به سبزوار رفتم. بیش تر بچه های گروه اخلاص دانش جو بودند؛ از جمله «مهدی اصلانی فر، مجید مهدوی و حسن فتاحی»، دانش جوی دانشگاه فردوسی و «مجید کریمی»، دانش جوی کامپیوتر شیراز.
بنابراین هسته مردمی را به جنگ آوردیم و مبنای جمع شدن این بود؛ مبنا، موضع مردم بود نه موضع بعضی ها که می گفتند، نه! کار نیست! این بحث بین «بنی صدر» و عده ای دیگر بود که می گفتند، چون ارتش نداریم، خوزستان را رها کنیم و برخی دیگر مخالف بودند و می گفتند، اگر رها کنیم، جا های دیگر را نمی توانیم حفظ کنیم.
آن چه مسلم است، این است که هرکس داوطلبانه از جایی آمده بود و در هویزه بچه هایی از تهران، مشهد، مسجد سلیمان، ملایر، شیراز (شهید سلحشور)، مشهد (بچه های شهید قدوسی)، اهواز (شهید حکیم از علوم پزشکی)، دزفول (شهید فروزش)، سوسنگرد (شهید خوشنویسان، مسئول جهاد که جلوی بنده شهید شد)، این ها تیم علم الهدی بودند. با شهید علم الهدی با برخی از قبل رفیق بود؛ مثل شهید «حکیم، قدوسی و جمال دهشور» و برخی هم نیرو های بومی اهواز بودند؛ از جمله شهید «شمخانی»، برادر شمخانی معروف که این ها بیش تر سردسته و فعال بودند.
دانش جویان خط امام نبودند
اوایل وقتی حسین فرمانده شده بود، اعتقادش بیش تر روی کار های فرهنگی و روی بسیج مردمی متمرکز بود، تا این که عراق جاده سوسنگرد ـ حمیدیه را گرفت و ده، بیست تانک در جاده مستقر کردند. قرار بود طی عملیات تعیین کننده ای که آقا (مقام معظم رهبری) هم در آن حضور داشتند، جاده آزاد شود. حسین اجازه شرکت نداشت؛ چون احتمال شهادت او می رفت. شهید «گندم کار»، فرمانده عملیات، شخص بسیار زبده ای بود. وقتی که ایشان با نیروهایش شبانه برای شروع عملیات رفته بودند، در تاریکی شب، کسی را دیده و فهمیده بودند که حسین است؛ این طوری شد که علم الهدی هم در آن عملیات شرکت کرد. صبح که جاده آزاد شد، حسین با دیدن جسد شهید گندم کار و برخی از رفیقانش تصمیم گرفت، وارد کار نظامی شود. شهادت گندم کار یک ماه ونیم پیش از ۱۶ دی بود. گندم کار فرمانده هویزه بود و پس از او، حسین به جایش قرار گرفت. حسین پس از ورود به منطقه شروع کرد به جمع کردن مردم و توجیه نیرو های عرب و چهل، پنجاه نیروی بومی را وارد سپاه کرد؛ مثل شهید «بولار» که معروف است.
این که می گویند دانش جویان خط امام آمدند، اشتباه است؛ آن ها فقط تعداد محدودی بودند؛ مابقی نیرو های پراکنده ای بودند که هرکدام به دلیلی آمده بودند. بچه های لانه جاسوسی هم در عملیات هویزه نبودند، بگذارید شهدا را در جای خود به مردم معرفی کنیم. تنها کسی که می شناسم و عضو لانه هم بود، شهید محمد فاضل بود. شهدای دانش جو هم همان یازده نفر بودند که شمردیم.
ملاک خاصی برای انتخاب افراد وجود نداشت
ماجرای هویزه این بود که ارتش ۱۶ قزوین می خواست عملیات وسیعی انجام بدهد و ۲۲۰ تا از تانک ها، نیروی پیاده کم داشتند؛ بنابراین دو گردان ۱۵۰نفره از سپاه به آن ها پیوستند. برای تأمین نیرو از کل افراد مستقر در هویزه و جبهه سوسنگرد شروع به انتخاب کردند و برای انتخاب افراد هم ملاک خاصی نداشتند. آن جا همه لحظه شماری می کردند که زودتر جلوتر بروند و دعوا سر رفتن بود؛ بنابراین تعدادی از جبهه پایین هویزه، به فرمان دهی حسین و تعدادی از جبهه بالای سوسنگرد، به فرمان دهی «حسین کلاه کج» انتخاب شدند. روز اول موفق شدیم که توپخانه را بگیریم؛ به طوری که خیلی ها از جبهه رفتند و تنها صد نفر بودیم که در هویزه ماندیم و محاصره شدیم؛ تعدادی هم اسیر شدند و تعدادی هم سالم ماندند.
ارتش ما خیانت نکرد
ما در ابتدای جنگ بودیم، ارتش کاملاً به هم ریخته بود و نمی دانست چه کار کند. با چیزهایی که در علوم کلاسیک خود آموخته بود، قاعدتاً نمی توانست با ارتش عراق بجنگد و به بن بست می رسید. ما مسئولیت حفظ خوزستان، و بالاتر از آن حفظ نظام را که درواقع براندازی آن، هدف پشت جبهه جنگ عراق بود، به عهده داشتیم.
در عملیات هویزه، ارتش متوجه شد که با چه کسی طرف است. متوجه شد که دشمن از چه استعدادی برخوردار است، این که حضور همین داوطلبان به ظاهر بلد و نابلد، باعث دل گرمی آنان است. ارتش ما خیانت نکرد؛ همین.
هویزه؛ استراتژی جنگ تن با تانک
همین عملیات های کوچک بسیجی ها و سپاهی ها که به صورت پراکنده انجام می شد، نشان داد که ارتش عراق شکست پذیر است.
نتیجه آن کار های کوچک، کوچک، این بود که فهمیدیم، اگر بخواهیم در برابر ارتش عراق بایستیم، باید مردم را وارد عرصه کنیم و مردم راهی ندارند جز این که از موضع شهادت وارد شوند، از موضع این که ما می خواهیم کار های خارق العاده کنیم، هسته مقاومت تشکیل دهیم، جنگ تانک به تانک را کنار بگذاریم و جنگ تن به تانک را دنبال کنیم؛ و جایی که می توانست این تئوری را تحقق ببخشد، هویزه بود.
اگر حسین مقاومت نمی کرد…
خیلی ها می گفتند، حسین می توانست خود را نجات دهد، و من با آن روحیه و توانمندی که از او سراغ داشتم، گفتم، بله می توانست! ولی باید فرار می کرد. اگر ما آن جا مقاومت نمی کردیم، می گفتند، ما دیگر نمی توانیم عراق را شکست دهیم، و همین باعث مقاومت هسته حسین شد. آثار این حرکت اول در منطقه و بعد آرام آرام در جا های دیگر بروز کرد. این شایعه است که دانش جویان لانه جاسوسی مقاومت کردند، آن ها همان مردم بدبخت بودند. من، خود شاهد بودم که در همان دو، سه ساعت مقاومت، ارتش عراق جرأت جلو آمدن نداشت. عراق بیدار شده و فهمیده بود که در فرمول هایش با جریان جدیدی مواجه شده است و باوجود آن که می توانست سوسنگرد را هم بگیرد، جرأت نکرد جلو بیاید. تا سه روز تانک های ما رها شده بودند؛ نه ارتش ما جلو می رفت و نه عراق جلو می آمد. من اگر راننده تانک بودم، هفت، هشت تا از تانک ها را عقب می آوردم، ولی بلد نبودم.
هویزه؛ نقطه عطفی تاریخ جنگ
پس از عملیات هویزه، در دل عراق، ترس و در دل ما امید، این بود آن نقطه عطف مقاومت هویزه. این قضایا قبلاً در خرمشهر هم اتفاق افتاده بود، در آبادان، سوسنگرد و غرب حمیدیه هم، اما در هویزه، هسته شکل رسمی به خودش گرفت. چرا؟ چون هفتاد، هشتاد نفر ظرف دو ساعت، یک جا شهید شدند، به همان شکل که در کتاب۱ گذشت. به این ترتیب نحوه شهادت و مقاومت هویزه یک حالت تقدس یافت. کسی به آن ها نگفته بود که عقب نشینی کنند، حسین خودش گفته بود. من، خودم اولین بار با بی سیم شنیدم که عقب رفتند، ولی حسین گفت: «برای شما عقب نشینی، برای ما مقاومت.»
چرا؟ چون نمی دانستیم پاتک یعنی چه؟! ارتش عراق روسی عمل می کرد؛ جلوی جبهه را ضعیف و عقب را قوی نگاه می داشت. این ها بحث کلاسیک است که نمی شود در این مجال به آن پرداخت. فهمیدن این مسأله برای ارتش ما تجربه لازم داشت. آن ها بیست کیلومتر جلو رفتند، توپخانه را گرفتند و فکر نمی کردند این پیش روی دام است، و تجربه بالاتر این بود که عراق فهمید، اگر افراد داوطلب دانش جو در قلب توپخانه قرار گیرند، به او رحم نمی کنند.
اگر هویزه نبود، فتح خرمشهر هم نبود
شما باید درباره صدتا از این مقاومت های کوچک تا ۱۶ دی تحقیق کنید، آن ها را کنار هم بگذارید و ببینید که قطره قطره جمع می شود و مقاومت هویزه شکل می گیرد. زلالی این حرکت هم از شهید حکیم، قدوسی، علم الهدی و حسین خوش نویسان است.
هویزه، چشمه روانی شد که آبش به این طرف و آن طرف رفت و مثل عملیات غرب سوسنگرد در ۲۶ اسفند را به همراه آورد. بنده با دست گچ گرفته در این عملیات حضور داشتم و توانستیم دشمن را نابود کنیم؛ هویزه این باور را به ما داده بود.
در این میان، آن قشر از ارتشی هایی که صادق بودند؛ مثل شهید «صیاد شیرازی» زودتر جلو آمدند و تلاش کردند و آن هایی که اعتقاد به جنگ کلاسیک داشتند، فهمیدند که نمی توانند کاری کنند و کنار رفتند؛ این طور شد که یک سری از نیرو های بسیجی از ارتش آمدند. به فرموده امام، رمز موفقیت در وحدت سپاه و ارتش بود.
پس از هویزه بود که عملیات چزابه، تپه شهید «مؤذنی» آبادان، عملیات های ۱ تا ۳ «طریق القدس»، «فتح المبین» و فتح خرمشهر صورت گرفت. خرمشهر، رودخانه جوشانی بود که چشمه های کوچکی آن را ساخته بودند؛ چشمه های کوچکی که آبشان در برابر لشکر ۲۸، لشکر ۱۶، لشکر ۸۲ و امثال آن بیش تر بود. می دانید چرا؟ چون جنسش نیاز جبهه بود و حریف دشمن. ما از عقب نشینی به آفند رسیدیم؛ این نتیجه قضیه هویزه بود.
طلب پدرمان را از نظام نداشتیم
در جبهه گل بهار و سوسنگرد که بین ارتش ما و عراق بیش تر از پانصدمتر فاصله نبود، موقع ناهار صبر می کردیم تا ارتشی ها غذایشان را بخورند، اگر اضافه می ماند، به ما هم می دادند. ما تشکر می کردیم و کلی از آن ها تعریف می کردیم و اگر نمی دادند، گله ای نداشتیم. مثل حالا نبود که طلب پدرمان را از مملکت و نظام می خواهیم. گاهی آن قدر عطش و گرسنگی داشتیم که یک روز دیگ خورشت ارتش را خم کردیم و شروع کردیم به لیس زدن؛ طوری که سنگی زیر دندانم رفت و دندانم شکست. این فضاها بسیار زیبا است، ولی فضای تبلیغی نیست؛ این ها باید ثبت شود.
امثال حسین، دنبال قهرمانی نبودند
ما باید مراقب باشیم که در بازگوکردن مسائل جنگ به مردم، دچار انحراف نشویم. اگر فقط بگوییم حسین علم الهدی، او را ناراحت کرده ایم. نیروهایی که آن جا حضور داشتند، هرکدام برای خود غ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 