پاورپوینت کامل یادداشتهای یک; کرم کتاب! ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یادداشتهای یک; کرم کتاب! ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشتهای یک; کرم کتاب! ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشتهای یک; کرم کتاب! ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

پلهها را چهار تا یکی میکردم تا میرسیدم به پشت بام، از آن جا هم اتاقکانباری. پیدا کردنت سخت نبود. البته اوایل، بعداً وقتی داداش عباس فهمید من خیلی توی کتاب هایش سرک میکشم همه را قایم کرد. البته فکر میکرد قایمشان کرده؛ مثلاً شاهنامه منثورش را راحت پیدا کردم، هر چند خیلی راحت نخواندمش. بعدش هم کتاب دوزخیان روی زمین؛ کتابهای دافنه دوموریه و … خلاصه از هر فرقهای. چند سالم بود؟ دقیق یادم نیست، فقط یادم هست که به یک تعبیر نامحترمانه «کرم کتاب» بودم.

خلاصه، کتابهای خانه که تمام شد عضو کتاب خانه شدم. کتب داستایوسکی، تولستوی، تورگنیف مارک تواین؛ دیکنز، پراباک و… . اوایل رمان، بعد هم سفرنامه، کتب سیاسی؛ اجتماعی و خیلی کم کتابهای سطح پایین، مسئله این جا بود که به دلیل روحیه برادرم که نسبت به عمق کتاب سخت گیر بود، من هم سخت گیر شدم. هر کتابی را نمیخواندم پی گیر کارهای جلال، علی مؤذنی «بعدها» ترجمههای محمد قاضی و ذبیحالله منصوری بودم. دیگر با ادبیات و تاریخ خیلی از کشورها آشنا بودم. از گابریل گارسیا مارکز آمریکایی تا ویکتورهوگوی اروپایی؛ انگار دنیا و نقشهاش توی ذهنم بود. مثلاً وقتی سریال «با خانمان» پخش میشد، حرص میخوردم که چرا مثل نویسندهاش دنیا را ندیده و یا این که در سریال «نیلس کوچک»، چرا زیباییهایی را که نویسنده در کتابش تصویر کرده با همان صداقت نشان ندادهاند،… احساس میکردم دارای چشماندازی شدهام که همه چیز بسیار وسیعتر و عمیقتر خودش را به من نشان میدهد. یادم میآید حتی خواندن پی در پی کتابها روی حرف زدنم تأثیر گذاشته بود. همه به من میگفتند خیلی کتابی حرف میزنی! خنده دار است ولی من یک دنیای زیر زمینیبرای خودم داشتم. سر کلاس تاریخ و جغرافیا آدمها با جزئیاتشان برایم تصویر میشدند و همیشه نمرهام بیست بود. خدا معلم تاریخ دبیرستانمان را حفظ کند؛ پای تخته سیاه نقشه جنگهای کتاب را میکشید و از ما درباره استراتژی جنگی سؤال میکرد؛ یک بار درباره نبرد ترووا پرسید، رفتم پای تخته و مسیر جنگی را کشیدم معلممان خیلی تعجب کرده بود. از آن به بعد من شدم سلطان تاریخ…! برای آن موقع لقب هیجان انگیزی بود. این ظرافت نگاه و گستره اندیشهای بود که کتاب به من داده بود و همین اثرات مشهود باعث تقویت مطالعه من میشد؛ هر چند این روزها کتاب خوب مثل سابق پیدا نمیشود. ولی باز هم کتاب خوب، آن قدر که برای ما ح