پاورپوینت کامل جان و جانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جان و جانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جان و جانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جان و جانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱

امام زمان (عج) از نگاه امام خمینی (ره) (۱)

با سلام و درود به پیش گاه مقدس مولود نیمه ی شعبان و آخرین ذخیره ی امامت، حضرت
بقیه الله – ارواحنا فداه – و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچم دار رهایی انسان
از قیود ظلم و ستم استکبار . سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او . سلام بر
غیبت و ظهور او و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک می کنند و از جام هدایت و
معرفت او لبریز می شوند . (۲)

۱ . بقیه الله; انسان کامل

می گویند: والعصر ان الانسان لفی خسر . عصر، انسان کامل است، امام زمان علیه
السلام است; یعنی عصاره ی همه ی موجودات . قسم به عصاره ی همه ی موجودات; یعنی قسم
به انسان کامل . (۳)

عصر، هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی علیه السلام باشد یا انسان کامل
باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه هدی علیهم السلام
و در عصر ما حضرت مهدی علیه السلام است . قسم به عصاره ی موجودات عصر، فشرده ی
موجودات، آن که فشرده ی همه ی عوالم است . یک نسخه است، نسخه ی تمام عالم . همه ی
عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره شده است و خدا به این عصاره قسم
می خورد . (۴)

حضرت مهدی علیه السلام، ابعاد مختلفه دارد که آن چه که برای بشر واقع شده است، بعض
ابعاد اوست . (۵)

پیغمبر می خواست همه ی مردم را علی بن ابی طالب علیه السلام کند، ولی نمی شد و
اگر بعثت، هیچ ثمره ای نداشت الا وجود علی بن ابی طالب علیه السلام و وجود
امام زمان علیه السلام، این هم توفیق بسیار بزرگی بود . اگر خدای تبارک و
تعالی، پیغمبر را مبعوث می کرد برای ساختن یک چنین انسان های کامل، سزاوار
بود . لکن آن ها می خواستند که همه، آن طوری بشوند، آن توفیق حاصل نشد . (۶)

ماه شعبان، شب نیمه ی شعبان دارد که تالی لیله القدر است . ماه رمضان، مبارک است،
برای این که لیله القدر دارد . و ماه شعبان، مبارک است برای این که نیمه ی شعبان
دارد . ماه رمضان مبارک است، برای این که نزول وحی در او شده است یا به عبارت
دیگر; معنویت رسول خدا، صلی الله علیه و آله وحی را نازل کرده است . و ماه شعبان
معظم است برای این که ماه ادامه ی همان معنویات ماه رمضان است . این ماه مبارک
رمضان، جلوه ی لیله القدر است که تمام حقایق و معانی در او جمع است . و ماه شعبان،
ماه امامان است که ادامه ی همان است . در ماه مبارک رمضان، مقام رسول اکرم
صلی الله علیه و آله وسلم به ولایت کلی الهی، بالاصاله تمام برکات را در این
جهان بسط داده است و ماه شعبان، که ماه امامان است، به برکت ولایت مطلقه، به
تبع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم همان معانی را ادامه می دهد . . . . . .

همان طوری که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به حسب واقع، حاکم بر جمیع
موجودات است، حضرت مهدی علیه السلام نیز، همان طور حاکم بر جمیع موجودات
است . آن، خاتم رسل است و این، خاتم ولایت . آن، خاتم ولایت کلی بالاصاله است و
این، خاتم ولایت کلی به تبعیت است . (۷)

ماه مبارک رمضان که ماهی مبارک است، ممکن است برای این باشد که ماهی است که
ولی اعظم، یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم واصل شده و بعد از وصول، ملایکه را و
قرآن را نازل کرده است . به قدرت او، ملایکه نازل می شوند . به قدرت ولی اعظم است که
قرآن نازل می شود و ملایک نازل می شوند . ولی اعظم، به حقیقت قرآن می رسد در ماه مبارک
و شب قدر و پس از رسیدن، متنزل می کند به وسیله ی ملایکه – که همه تابع او هستند – قرآن
شریف را، تا به حدی که برای مردم بگوید . قرآن در حد ما نیست، در حد بشر نیست . قرآن،
سری است بین حق و ولی الله اعظم که رسول خداست، به تبع او نازل می شود تا می رسد
به این جایی که به صورت حروف و کتاب در می آید که ما هم از آن استفاده ی ناقص
می کنیم . و اگر سر «لیله القدر» و سر «نزول ملایکه » در شب های قدر – که الآن هم برای ولی
الله اعظم حضرت صاحب علیه السلام این معنا امتداد دارد – سر این ها را ما
بدانیم، همه ی مشکلات ما آسان می شود . (۸)

. . . ذوات مطهره ی معصومین از رسول خدا صلی الله علیه و آله تا حجت عصر (عجل الله
فرجه) که مفاتیح وجود و مخازن کبریا و معادن حکمت و وحی و اصول معارف و عوارف و
صاحبان مقام جمع و تفصیل اند . (۹)

من خیلی ناراحت می شوم از این که مثلا امام عصر علیه السلام را می گویند:
سلطان السلاطین، خلیفه الله است . (۱۰)

مقام مقدس ولی الله اعظم و بقیه الله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء که واسطه ی
فیض و عنایات حق تعالی است . (۱۱)

از پیغمبر گرفته تا امام عصر علیهم السلام همه از گناه می ترسیدند . گناه
آن ها غیر اینی است که من و شما داریم . آن ها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه
به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آن ها . (۱۲)

۲ . عرضه ی اعمال بر امام زمان (عج)

تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است و نامه ی اعمال ما به
حسب روایات به امام وقت عرضه می شود . امام زمان علیه السلام مراقب ما
هستند . (۱۳)

توجه داشته باشید که در کارهای تان جوری نباشد که وقتی بر امام زمان علیه
السلام عرضه شد، خدای نخواسته، آزرده بشوند و پیش ملایکه الله یک قدری سرافکنده بشوند
که، این ها شیعه های من هستند . این ها دوستان من هستند و برخلاف مقاصد خدا عمل
کردند . رییس یک قوم اگر قومش خلاف بکند، آن رییس منفعل می شود . (۱۴)

طوری باشد که نامه ها وقتی عرضه می شود، ایشان را متاثر نکند . (۱۵)

خلاف ما برای امام زمان علیه السلام سرشکستگی دارد . دفاتر را وقتی بردند
خدمت ایشان و ایشان دید شیعه های او (خوب، ما شیعه ی او هستیم)، شیعه ی او دارد این
کار را می کند، امام زمان علیه السلام سرشکسته می شود . بیدار بشوید که مساله
خطرناک است و خطر هم خطر شخص نیست، خطر ملت نیست، خطر اسلام است . (۱۶)

قبل از این که این نامه ی اعمال ما به پیشگاه خدا و قبل از آن به پیشگاه امام
زمان علیه السلام برسد، خودمان باید نظر کنیم به این نامه ی اعمال مان . (۱۷)

وقتی نامه های ما را بردند پیش امام زمان علیه السلام (در روایات است که هر
هفته می برند، هفته ای دو دفعه .) وقتی که می برند، اعمال ما جوری باشد که نمایش از
این بدهد که ما تابعیم . ما آن طور نیست که خودسر بخواهیم یک کاری را انجام
بدهیم . (۱۸)

اگر یک وقت، نامه ی عمل یک روحانی را بردند و به امام زمان علیه السلام دادند
و آن ملایکه اللهی که بردند و نامه را دادند، بگویند: این هم روحانی شما، این ها
پاسداران اسلام شماهستند؟ و امام زمان علیه السلام خجالت بکشد، نعوذ بالله .
او علاقه دارد به شما . شما ببینید اگر این آقا، خودشان خیلی منزه است، از پسرشان
یک چیزی صادر بشود، خودشان سرافکنده می شوند . اگر از خادم شان یک چیزی صادر بشود،
خودشان سرافکنده می شوند . ما همه خادم هستیم . از ما توقع هست . از شما توقع هست . (۱۹)

من خوف دارم که کاری بکنیم که امام زمان علیه السلام پیش خدا شرمنده بشود .
این ها شیعه ی تو هستند این کار را می کنند! نکند یک وقت خدای نخواسته، یک کاری از
ماها صادر بشود که وقتی نوشته برود، نوشته های ملایکه اللهی که مراقب ما هستند،
رقیب هستند، هر انسانی، رقیب دارد و مراقبت می شود . ذره هایی که بر قلب های شما
می گذرد، رقیب دارد . چشم ما رقیب دارد . گوش ما رقیب دارد . زبان ما رقیب دارد . قلب
ما رقیب دارد . کسانی که مراقبت می کنند این ها را، نکند که خدای نخواسته از من و
شما و سایر دوستان امام زمان علیه السلام یک وقت، چیزی صادر بشود که موجب
افسردگی امام زمان علیه السلام باشد . مراقبت کنید از خودتان، پاسداری کنید
از خودتان . (۲۰)

۳ . کسب رضایت حضرت بقیه الله (عج)

رهبر همه ی شما و همه ی ما، وجود مبارک بقیه الله علیه السلام است و باید ماها و
شماها طوری رفتار کنیم که رضایت آن بزرگوار را که رضایت خداست، به دست بیاوریم .
(۲۱)

من امیدوارم که همه ی خواهرها و برادرها و همه ی قشرهای این ملت و همه ی ما، از
خدمت گزاران به اسلام و ولی عصر علیه السلام باشیم . ما در یک مملکتی هستیم که
مملکت ولی عصر علیه السلام است و وظیفه ی آن هایی که در مملکت ولی عصر علیه
السلام زندگی می کنند، یک وظیفه ی سنگین است . نمی توانیم ما لفظا بگوییم ما در
زیر پرچم ولی عصر علیه السلام هستیم و عملا توی آن مسیر نباشیم، چنان چه
نمی توانیم بگوییم که ما، جمهوری اسلامی داریم و عملا آن طور نباشیم، اسلامی
نباشیم . (۲۲)

۴ . انتظار یعنی مقابله با ظلم

در بعضی روایات که من حالا نمی دانم صحت و سقمش را، هست که یکی از چیزهای مستحب
این است که مؤمنین در حال انتظار، اسلحه هم داشته باشند . اسلحه ی مهیا، نه این
که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر . اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم
مقابله کنند، با جور مقابله کنند . تکلیف است . نهی از منکر است . به همه ی ما تکلیف است
که باید مقابله کنیم با این دستگاه های ظالم، خصوصا دستگاه هایی که با اساس
مخالفند . (۲۳)

ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل
الهی را در این کشور ولی عصر علیه السلام حاکم کنیم و از تفرقه و نفاق و دغل بازی
بپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم . (۲۴)

امیدوارم که ما همه جزء هیات قائمیه باشیم و همه به آن وظایفی که اسلام، قرآن،
تحت لوای حضرت صاحب علیه السلام برای ما تعیین فرموده اند، عمل کنیم و
صورت ها را محتوای واقعی به آن بدهیم و الفاظ را معانی حقیقی .

شاید این وصفی که برای حضرت صاحب علیه السلام ذکر شده است، دنبال همین آیه
شریفه که می فرماید:

قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی،

دنبال همین معنا باشد که همه باید قیام بکنیم . قیام واحد که بالاترین قیام،
همان قیام آن شخص واحد است . و همه ی قیام ها باید دنبال آن قیام باشد و قیام لله
باشد . خدای تبارک و تعالی می فرماید که: قل انما اعظکم بواحده . به امت بگو که فقط
من یک موعظه دارم به شما و آن موعظه این است که، قیام کنید و قیام لله باشد .
قیام لله کنید . البته آن حضرت قیام لله می فرمایند و آن للهی که و آن خلوصی که
برای ایشان هست، برای دیگران نیست . لکن شیعه های بزرگوار آن حضرت هم باید
پیروی از او بکنند در این که قیام کنند لله، برای خدا . (۲۵)

امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پاخیزند و داد خود را از
مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد صلی الله علیه و آله را فراهم نمایند . (۲۶)

ان شاءالله، اسلام را به آن طور که هست، در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان
نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند و دنیا، دنیای اسلام باشد و زور و ظلم و
جور از دنیا بر طرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ارواحنا له الفداء . (۲۷)

این چیزی که ما در این وقت، در این عصر وظیفه داریم، این مهم است . همه انتظار
داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمی شود . بلکه با وضعی که بسیاری
دارند، انتظار نیست . (۲۸)

فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم . کار را هم چو بکنیم که مهیا
بشود عالم، برای آمدن حضرت علیه السلام . (۲۹)

۵ . برداشت های انحرافی از انتظار

بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا
کنند و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهند . این ها مردم صالحی هستند
که یک همچو اعتقادی دارند، بلکه بعضی از آن ها را که من سابقا می شناختم، بسیار
مرد صالحی بود . یک اسبی هم خریده بود . یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب
علیه السلام بود . این ها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم
می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین . دیگر غیر از این کاری ازشان
نمی آمد و به فکر این هم، که یک کاری بکنند، نبودند .

یک دسته ی دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند: این است که، ما کار نداشته
باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد .
به این چیزها، ما کار نداشته باشیم . ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم . برای
جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می کنند . دیگر ما
تکلیفی نداریم . تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه
در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان نداشته باشیم . این ها هم یک دسته ای، مردمی
بودند که صالح بودند .

یک دسته ای می گفتند: که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید . ما باید نهی
از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناه ها زیاد
بشود که فرج نزدیک بشود .

یک دسته ای از این بالاتر بودند . می گفتند: باید دامن زد به گناه ها . دعوت کرد
مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت علیه السلام تشریف
بیاورند . این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایی هم
بودند . اشخاص ساده لوح هم بودند . منحرف هایی هم بودند که برای مقاصدی، به این امر
دامن می زدند .

یک دسته ی دیگری بودند که می گفتند: هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این
حکومت باطل است و برخلاف اسلام است . آن ها مغرور بودند . آن هایی که بازیگر
نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند
بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است . آن ها خیال کرده بودند که نه، هر
حکومتی باشد . در صورتی که آن روایات که هر کس علم بلند کند علم مهدی، به عنوان
مهدویت بلند کند . حالا ما فرض می کنیم که یک هم چو روایاتی باشد، آیا معنایش این
نیست که ما تکلیف مان دیگر ساقط است . یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن؟ این
معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید . حضرت صاحب که تشریف می آورند،
برای چی می آیند؟

برای این که گسترش بدهند عدالت را . برای این که حکومت را تقویت کنند . برای این که
فساد را از بین ببرند . ما برخلاف آیات شریفه ی قرآن، دست از نهی از منکر
برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که
حضرت بیایند . حضرت بیایند چه می کنند؟

حضرت می آیند می خواهند همین کارها را بکنند . الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر
بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد! به حسب رای
این جمعیت که بعضی شان بازیگرند و بعضی شان نادان، این است که ما باید بنشینیم
دعا کنیم به صدام! هر کسی نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است، برای این که
حضرت دیر می آیند! و هرکسی دعا کند به صدام، برای این که، این فساد زیاد می کند .
ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعاگوی شوروی باشیم و دعاگوی اذناب شان، از
قبیل صدام باشیم و امثال این ها، تا این که این ها عالم را پر کنند از جور و ظلم
و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟

حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند . همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم
که ظلم و جور باشد، حضرت می خواهند همین را برش دارند . ما اگر دست مان می رسید، قدرت
داشتیم باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم . تکلیف شرعی ماست .
منتها ما نمی توانیم . اینی که هست، این است که حضرت عالم را پر می کنند از
عدالت . نه شما دست بردارید از این تکلیف تان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید . (۳۰)

«اگر خود حضرت صاحب علیه السلام مقتضی بدانند، خوب، خودشان تشریف بیاورند» !
یکی از علما این جوری می گفت (خدا رحمتش کند) که: «من که دلم بیشتر از حضرت صاحب
علیه السلام برای اسلام نسوخته است . خوب ایشان هم که می بینند این را، خود
ایشان بیایند، چرا من بکنم؟» .

این منطق اشخاصی است که می خواهند از زیر بار در بروند . اسلام، این ها را
نمی پذیرد . اسلام، این ها را به هیچ چیز نمی شمرد . این ها می خواهند از زیر بار در
بروند . یک چیزی درست می کنند . دو تا روایت از این طرف، از آن طرف می گردند، پیدا
می کنند که خیر، «با سلاطین مثلا بسازید، دعا کنید به سلاطین » . این، خلاف قرآن است .
این ها نخوانده اند قرآن را . اگر صد تا هم چو روایت هایی بیاید، ضرب به جدار می شود .
خلاف قرآن است، خلاف سیره ی انبیاست یا این که روایتی نیست . شما وقتی ملاحظه
می کنید آن همه روایاتی که اگر کسی میل به این بکند . که روایاتی است که: اگر
مایل باشی که زنده باشد این سلطان، تو هم با او هستی . مسلمان مگر می شود مایل
باشد به این که یکی زنده باشد و ظلم بکند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسی که
آدم می کشد؟ عالم می کشد؟ علما را می کشد؟ (۳۱)

این هایی که می گویند که هر علمی بلند بشود/و هر حکومتی/خیال کردند که هر حکومتی
باشد، این برخلاف انتظار فرج است . این ها نمی فهمند چی دارند می گویند . این ها
تزریق کردند بهشان که این حرف ها را بزنند . نمی دانند دارند چی چی می گویند . حکومت
نبودن; یعنی این که همه ی مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین
ببرند . برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند . ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت
هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم، برای این که خلاف آیات قرآن
است . (۳۲)

ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد . در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره
کند و توی دهنش بزند و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد . ما تکلیف
داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان علیه السلام
هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانه هامان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی
فرجه . عجل با کار شما باید تعجیل بشود . شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن
او و فراهم کردن این است که، مسلمین را با هم مجتمع کنید . همه با هم بشوید،
ان شاءالله ظهور می کند ایشان . (۳۳)

۶ . لزوم حکومت اسلامی در دوران غیبت کبری

اکنون که دوران غیبت امام علیه السلام پیش آمده و بناست احکام حکومتی
اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم
می آید . عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند،
بتوانیم جلوگیری کنیم . اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم . (۳۴)

از غیبت صغری تا کنون که هزار و چند صد سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر
بگذرد، و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند، در طول این مدت مدید، احکام
اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟ و هر که هر کاری خواست بکند؟ هرج و مرج است؟ !

قوانینی که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله در راه بیان و تبلیغ و نشر و
اجرای آن، بیست و سه سال زحمت طاقت فرسا کشید، فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا،
اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟ و پس از غیبت صغری، اسلام دیگر همه
چیزش را رها کرده است؟

اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتراز اعتقاد و اظهار منسوخ شدن
اسلام است . هیچ کس نمی تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت
ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و جزیه و خراج و خمس و زکات نباید
گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قصاص باید تعطیل شود . (۳۵)

اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره ی
غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام
نمی خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین
کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟

معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با
بی حالی، دست روی دست بگذاریم که هر کاری می خواهند بکنند؟ و ما اگر کارهای آن ها
را امضاء نکنیم، رد نمی کنیم . آیا باید اینطور باشد؟ یا این که حکومت لازم است و
اگر خدا، شخص معینی را برای حکومت در دوره ی غیبت تعیین نکرده است، لکن آن
اصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب علیه السلام موجود بود،
برای بعد از غیبت هم قرار داده است . (۳۶)

نگویید بگذار تا امام زمان علیه السلام بیاید . شما نماز را هیچ وقت
می گذارید تا وقتی که امام زمان علیه السلام آمد، بخوانید؟ حفظ اسلام واجب تر
از نماز است . منطق حاکم خمین را نداشته باشید که می گفت: «باید معاصی را رواج
داد تا امام زمان علیه السلام بیاید . اگر معصیت رواج پیدا نکند، حضرت ظهور
نمی کند!» این جا ننشینید فقط مباحثه کنید، بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید .
حقایق را نشر دهید، جزوه بنویسید و منتشر کنید . البته، مؤثر خواهد بود . من تجربه
کرده ام که تاثیر دارد . (۳۷)

از همه شکننده تر، شعار گمراه کننده ی «حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه السلام
باطل است » و هزاران «ان قلت » دیگر، مشکلات بزرگ و جان فرسایی بود که نمی شد با نصیحت
و مبارزه ی منفی و تبلیغات، جلوی آن ها را گرفت . تنها راه حل، مبارزه و ایثار و
خون بود که خداوند، وسیله اش را آماده نمود . علما و روحانیت متعهد، سینه را برای
مقابله با هر تیر زهرآگینی که به طرف اسلام شلیک می شد، آماده نمودند و به مسلخ عشق
آمدند . (۳۸)

این نویسنده ی جاهل باز در کتابچه ی پوسیده، حرف هایی نسنجیده به دین و دین داران
نسبت می دهد و از آن، نتیجه های شگفت آور می گیرد . می گوید: (دین امروز ما می گوید:
هر دولتی که پیش از قیام قائم برپا شود، باطل است – کل رایه ترفع قبل قیام القائم،
فصاحبها طاغوت یعبد من دون الله . – می گوید: کار سلطان و همراهی با آن عدیل کفر
است – سالته عن عمل السلطان؟ فقال: الدخول فی اعمالهم و العون لهم و السعی فی
حوائجهم عدیل الکفر . – می گوید: قتال به همراهی غیر امام مانند خوردن گوشت خوک و
خون است .) بلکه در حدیث صحیح، آماده بودن برای جنگ با دشمن را هم نهی کرده .

این نویسنده، مطالب را درهم و برهم کرده و روی هم ریخته، بی خردانه به اعتراض
برخاسته . این احادیث هیچ مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمند لازم
می داند، نیست . بلکه در روایت اول، دو احتمال است . یکی آن که راجع به خبرهای
ظهور ولی عصر علیه السلام باشد و مربوط به علامات ظهور باشد و بخواهد بگوید
علم هایی که به عنوان امامت قبل از قیام قائم برپا می شود، باطل است . چنانچه در
ضمن همین روایت، علامت های ظهور هم ذکر شده است . و احتمال دیگر آن که از قبیل
پیش گویی باشد از این حکومت هایی که در جهان تشکیل می شود تا زمان ظهور که
هیچ کدام به وظیفه ی خود عمل نمی کنند و همین طور هم تاکنون بوده . شما چه حکومتی در
جهان بعد از حکومت علی بن ابی طالب علیه السلام سراغ دارید که حکومت عادلانه
باشد و سلطانش، طاغی و برخلاف حق نباشد؟

اکنون اگر کسی تکذیب کند از وضع یک حکومتی که این حکومت ها جائرانه است و کسی
هم تا زمان دولت حق نمی تواند آن ها را اصلاح کند، چه ربط دارد به این که حکومت
عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسی جزیی اطلاع از اخبار ما داشته باشد،
می بیند که همیشه امامان شیعه با آن که حکومت های زمان خود را حکومت ظالمانه
می دانستند و با آن ها آن طورها که می دانید سلوک می کردند، در راهنمایی برای حفظ
کشور اسلامی و در کمک های فکری و عملی، کوتاهی نمی کردند و در جنگ های اسلامی در
زمان خلیفه ی جور باز شیعیان علی علیه السلام پیش قدم بودند . جنگ های مهم و فتح های
شایانی که نصیب لشکر اسلام شده، مطلعین می گویند و تاریخ نشان می دهد که، یا به
ست شیعیان علی علیه السلام یا به کمک های شایان تقدیر آن ها بوده، شما همه
می دانید که سلطنت بنی امیه در اسلام، بدترین و ظلمانه ترین سلطنت ها بوده و دشمنی و
رفتارشان را با آل پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم و فرزندان علی بن ابی طالب
علیهم السلام همه می دانید . و در میان همه ی بنی هاشم، بدسلوکی و ظلم شان نسبت به
علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام بیشتر و بالاتر بود . به همین سلطنت
وحشیانه ی جائرانه ببینید علی بن الحسین علیه السلام چه قدر اظهار علاقه می کند . . .
.

اما روایت دوم که می گفت: داخل شدن در عمل سلطان و معاونت کردن از او و رفع
حاجت او را کردن، هم دوش کفر است . این ماجراجوی بی خرد چنان چه تاکنون دیدید و
عادت دارد، در نقل روایات خیانت می کند وگرنه مطلب، روشن تر از آن است که در آن،
خود را نیازمند به جواب بدانیم . این روایت و امثال آن که روایات بسیاری است،
جلوگیری از داخل شدن در تشکیلات دولت است برای اعانت به ظالم و کمک کاری کردن
بر ستم کاری ها . این در تمام قوانین عالم ممنوع است . . . . ما می گوییم در همان
تشکیلات خانمان سوز دیکتاتوری هم اگر کسی وارد شود برای جلوگیری از فسادها و
برای اصلاح حال کشور و توده، خوب است . بلکه گاهی هم واجب می شود . خوب است
آقایان رجوع کنند به کتب فقها در باب ولایت از قبل ظالم، ببینند آن ها چه می گویند . . .
.

این بی خردان ماجراجو فقط برای آن که دولت و ملت را با دین داری و دین داران و
خصوصا با ملاها بدبین کنند، در میان کتاب ها می گردند، یک حدیث پیدا می کنند . بی آن که
بگویند این حدیث در چه موضوعی وارد شده است، به چشم آن ها می کشند . غافل از آن که
خوانندگان این اوراق، بسیاری شان دست کم با تاریخ اسلام سر و کار دارند . آن ها
می دانند از اصحاب خاص ائمه و دوستان خصوصی این خاندان، در شغل دولتی داخل بودند
و ائمه ی دین آن ها را تایید و تمجید می کردند; مثل: علی بن یقطین و محمد بن
اسماعیل بن بزیع و عبدالله نجاشی; والی اهواز و دیگران و همین طور از بزرگان
علمای ما در دربار سلاطین وارد بودند، چنان چه پیش از این، اسم آن ها را بردیم .

و اما روایت سوم که می گوید: قتال به همراهی غیر امام، مانند خوردن گوشت خوک و
خون است . این جاهل بی خرد، نسنجیده و کتاب های فقها را ندیده، این بیهوده را
می گوید . در اسلام، دوگونه جنگ است که یکی را جهاد می گویند و آن کشورگیری است با
شرطهایی که برای آن شده اس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.