پاورپوینت کامل گفت و گویی با حضرت استاد علامه سید مرتضی عسکری (دامت برکاته) ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت و گویی با حضرت استاد علامه سید مرتضی عسکری (دامت برکاته) ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت و گویی با حضرت استاد علامه سید مرتضی عسکری (دامت برکاته) ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت و گویی با حضرت استاد علامه سید مرتضی عسکری (دامت برکاته) ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

علامه ی آیه الله مرتضی عسکری، در سال ۱۲۹۳ هجری خورشیدی در شهر سامرا پای به عرصه هستی نهاد . خانواده او، روحانی
وایرانی الاصل و اهل ساوه بودند . گویا، دست تقدیر، والدین اش را به این شهر کشانده بود تا در جوار قدسی امام هادی و امام
عسکری ( علیهماالسلام) سکنا گزیند .

چرخ روزگار، در اوان کودکی، گرد یتیمی بر چهره اش نشاند و وی را از گرمای مهر والدین محروم کرد .

در ده سالگی، او را به امید روزی که خوشه چین دامن معرفت مکتب امامت گردد و جهان اسلام از کام زلال او بهره ور شود، به
مدرسه ی علوم دینی فرستادند .

جد او آیه الله میرزا محمد شریف عسکری تهرانی (معروف به خاتمه ی المحدثین) بود . وی، سیره این صالح را سرمش خود کرد تا
روزی شیوه سلف را احیا کند و تداوم بخشد و این گونه بود که شد آن چه که شد: علامه ای شهیر در دوران معاصر .

او، شیفته ی کتاب بود و آموختن . بویژه به مطالعه ی کتاب های تاریخی و سفرنامه ها عشق می ورزید . دوران جوانی اش در
کتابخانه ی جدش – که وکیل میرزای شیرازی بود – در میان انبوه کتب، سپری شد و در بحر نوشته ها، از بام تا شام، شنا کرد و
مروارید هدایت صید نمود .

آیه الله عسکری در سال ۱۳۱۰ در دوران مرجعیت ستیغ آفتاب تابان علم و فقاهت، مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم
حایری به قم آمد و دروس سطح و مباحث اخلاق و تهذیب و کلام و تفسیر را نزد آیات عظام مرعشی، شریعتمدار ساوجی، پایین
شهری، امام خمینی، حاج میرزا خلیل کمره ای (رضوان الله علیهم)، تلمذ کرد .

وی، مدت چهار سال در قم ماند و همگام با سیدمحمود طالقانی، طرحی نو برای تحصیل و تعلیم و تفسیر علوم قرآنی پی ریخت
که این طرح با مخالفت رو به رو شد و همین مسئله، موجب شد از قم به سامرا برود و دروس خارج را در عراق به اتمام برساند .

او، در مدتی که در عراق به سر می برد، در محله های مختلف به منبر می رفت و کلاس های درسی دانشجویان و طلاب را اداره
می کرد . در چنین احوالی، اوضاع شهر به شدت نگران کننده بود و تهاجم فرهنگی و اشعاه سکولاریسم و تبلیغات
ناسیونالیسم گرایی و مارکسیستی در عراق اوج می گرفت . علامه ی عسکری، در شرایط حاد جامعه ی آن روزه به خاطر استبدا و
خفقان شدید حزب حاکمه بعث، روانه ی بیروت شد و هر چند خانواده اش از چنگ این رژیم در امان نماند، اما او به لطف خدا به
ایران آمد و در این سرزمین ماندگار شد .

علامه سید مرتضی عسکری، دارای تالیفات فراوانی به زبان های عربی و فارسی است . او افزون بر بررسی کتب شیعه، احادیث و
روایات اهل سنت را نیز مورد بررسی قرار داده، به گونه ای که این آثار، مرجع و منبعی قابل اعتماد برای آنان به شمار می رود .
کوشش های علامه ی عسکری برای مصون ماندن اسلام از تحریف، مورد تقدیر هر دو مکتب قرار گرفته است .

اکثر آثار علامه ی عسکری، در کشورهای عربی، بخصوص در کشور مصر . منتشر و مورد استقبال اسلام پژوهان قرار گرفته است .
برخی از آثار علامه، به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده است . از ویژگی های کتاب های علامه ی عسکری، بیان روشن و واضح و نثر
بسیار روان و سلیس آن ها است که خواننده را به سوی خود می خواند .

برخی از کتاب های ایشان، به شرح زیر است:

عقاید اسلام در قرآن کریم، نقش عایشه در تاریخ اسلام; مصحف در روایات و اخبار، امامان این امت دوازده نفرند; گریه بر میت از
سنت های رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) است; بداء یا محو و اثبات الهی; آیه ی تطهیر در کتب دو مکتب، عصمت انبیاء و
رسولان; ازدواج موقت در اسلام; آخرین نماز پیامبر، صفات خداوند جلیل در مکتب; ادیان آسمانی و مسئله ی تحریف; سقیفه;
معالم المدرستین; بزرگداشت یاد انبیاء; عدالت صحابه; عبدالله بن سبا و دیگر افسانه های تاریخی; حکم بازسازی قبور انبیا و اولیا
و عبادت در آن ها; جبر و تفویض و اختیار و قضا و قدر; نقش ائمه در احیای دین; صد و پنجاه صحابی ساختگی .

گفت و گو با حضرت استاد علامه ی عسکری

انتظار: بسم الله الرحمان الرحیم . از این که وقت گرامی خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم .

با توجه به این که در بحث مهدویت، یکی از عمده ترین منابع ما، روایات است، می خواستیم در ابتدا، نظر حضرت عالی را در مورد
مکتب خلفا و ارزش منابع روایی اهل سنت و نیز روایات شیعه، جویا شویم .

استاد: اصولا مکتب خلفا را هر شیعه ای نمی تواند بشناسد، بلکه متخصصانی مانند مرحوم شرف الدین و علامه ی امینی می خواهد
. بنده هم در این زمینه، کارهایی کرده ام . حالا می گویم . اولا، این برادران، صحاح سته دارند، ولی ما به جز قرآن، صحیح نداریم .
من، درباره ی کافی نوشته ام که روایات ضعیف دارد، آیه الله خویی می نویسد، خود مرحوم کلینی معتقد نبوده است که همه ی
روایات کافی صحیحه است .

انتظار: از کجا این سخن را نقل کرده اند؟

استاد: از خود کافی دلیل می آورد . سایر کتاب ها را هم می آورد . ما اصلا کتاب صحیح نداریم . البته، اخباریان، آن را صحیح
می دانند . ما، یا اصولی هستیم یا اخباری، حوزه های علمیه که اصولی اند، غیر قرآن را به صحت نمی شناسند . صحیفه ی سجادیه،
سند دارد و سندش هم صحیح است، مگر چند دعای آخرش که اجماع بر آن است . نهج البلاغه را هم، اسنادش را بیرون آورده اند و
چند نفر در این باره کتاب نوشته اند . ما باید روایات را ببینیم . بدون دیدن روایات، نمی توانیم بگوییم صحیح است یا نیست .

اما در مکتب خلفا آورده اند که عبدالله بن عمرو عاص می گوید: کنت اکتب کلما اسمعه من رسول الله فنهتنی قریش – قریش یعنی
مهاجرین – قالوا کلما: «تسمعه من رسول الله تکتبه و رسول الله بشر یتکلم فی الغضب و الرضا . (۱) » .

از عمار خوش اش می آید، گفته است: «العمار مع الحق » و از علی خوش اش می آید، گفته است: «علی مع الحق و الحق مع علی » ! ،
حرف اینان، این است! می گویند: «با این وصف، هر چه می گوید، می نویسی؟» . می گوید: «به پیامبر، جریان را گفتم .» ، فرمود:
«اکتب! فوالذی نفسی بیده! ما خرج من فی . فی، یعنی فمی الا الحق . (۲) » . این، در زمان پیامبر بوده است . در عبدالله بن سبا
نوشته ام، در صحیح بخاری دارد که پیامبر، در مرض وفات اش فرمود: «آتونی بدواه وقرطاس اکتب لکم کتابا لن تضلوا ابدا . من
بعدی .» . آن هم به صورت نفی ابد «لن » و نه «لا» . عمر حاضر بود، گفت: «حسبنا کتاب الله; کتاب خدا ما را بس است .» . اختلاف
شد . – یکی گفت – در روایت ندارد چه کسی، ولی غیر از عمر نمی تواند باشد: «ان الرجل لیهجر; این مرد هذیان می گوید .» !
خواستند بروند بیاورند که پیامبر فرمود: «او بعد ماذا؟ ; دیگر بعد از این حرف که زدند؟ !» .

استاد: در تذکره الحفاظ ذهبی (از بزرگان اهل سنت) آمده است، ابوبکر که خلیفه شد، گفت: «از پیامبر حدیث نگویید . اگر کسی
از شما پرسید، بگویید، بیننا و بینکم کتاب الله احلوا ما احله و حرموا ما حرمه .

یک روایت از عمر بن خطاب می گویم . این یک روایت، که برای شناخت او و این که در زمان خودش چه کرد، کافی است . کسی بود
که روایت می پرسید، او را منع کرد، مگر آن روایاتی که در وضو و تیمم و در مورد احکام، بود، یعنی، در فضایل نپرسید . در کتاب
طبقات ابن سعد در ترجمه ی «قاسم بن محمد بن ابی بکر» آمده است که در زمان عمر، بعضی از صحابه، روایاتی نوشته بودند و
نگاه داشته بودند . بالای منبر صحابه را قسم داد که هر کس روایاتی از پیامبر دارد، بیاورد . گمان کردند می خواهد جمع کند .
آوردند . همه را در آتش انداخت!

از این ها، زیاد است، لذا روایاتی که بوده، از دست رفته است، مگر روایاتی که در کوفه بعد از این که امیرمؤمنان خلیفه شد . اگر
امیرالمؤمنین، در کوفه خلیفه نمی شد، می بایست خدا، پیامبر تازه ای بفرستد، برای این که آن چه پیامبر آورده بوده دفن کرده
بودند .

حضرت امیر که در کوفه خلیفه شد – البته همه ی خطبه ها در نهج البلاغه نیست . مسعودی که صد سال قبل از شریف رضی بوده،
می گوید، چهار صد خطبه در زمان ما، از علی حفظ دارند صحابه را به روایت کردن وا داشت . تعداد صحابه اش، هزار و هشتصد نفر
بودند . این روایت هایی که پیدا می شود، برای این زمان است . بعد، معاویه که سال چهل و یک آمد، از نشر حدیثی که از فضائل
حضرت امیر باشد، منع کرد و گفت: «آتونی بمنا قض له; هر چی از علی هست، ضدش را بیاورید .» این، بحث مفصلی دارد . مرحوم
شریف الدین در ابوهریره بحث کرده، من هم در جاهایی بحث کرده ام .

بنابراین، روایاتی که منافات با مکتب خلفا دارد، نمی توانید بگویید: «کجا هست؟» ; زیرا، از دست رفته است . در روایات آنان، عدد
ائمه را داریم، طول عمر حضرت حجت را خود سنی ها بحث می کنند، که الته جای آن را الآن به خاطر ندارم می گویند: «دو نفر،
عمر طولانی دارند: شیطانی و خضر .» . یک خوب و یک بد . خودشان می گویند . غیبت حضرت حجت را از این می توانیم بفهمیم
که بعد از این که حضرت حجت به دنیا آمد، پنهان بود . اگر پنهان نمی بود، زنده نمی ماند . دلیل غیبت اش این است که اگر بین ما
بود و پنهان نمی بود، زنده نمی ماند . همان هایی که همه ی ائمه را کشتند، حضرت امیر و امام حسن و سیدالشهداء را، حضرت
موسی بن جعفر را که زندان کردند، می توانستند حضرت حجت را نیز بکشند حضرت حجت به دلیل این که غایب است، زنده
مانده است .

انتظار: درباره ی احادیث مهدویت در صحیحین و صحت آن ها می خواستیم گفت و گو کنیم .

استاد: روشن شد که به دلیل مطرح نکردن احادیث بسیار، این ها صحیح شده است . من، یک بحثی با شیخ الازهر در مصر داشتم .
من، در عراق، دانشکده ی اصول دین داشتم . رفته بودم که قرارداد فرهنگی با دانشگاه اصول دین الازهر ببندم . گفتم: «انتم اغلقتم
علی انفسکم باب الاجتهاد و آن را در چهار نفر منحصر دانستید، والیوم ادرکتم خطاکم – الان می گویند، شیخ الازهر هم مجتهد
است، بن باز هم مجتهد است – والاکثر من ذالک انکم اغلقتم باب العلم . الشیخ البخاری اجتهد و قال ان هذا العدد من الاحادیث
صحیح، و ما یمنعکم من ان تبحثوا عن احادیث التی کانت عندالشیخ البخاری والمسلم موجود عندکم . ادرسوا الاحادیث مره
اخری .» . خودشان مستدرک صحیحین هم دارند . حالا، چه جوابی داد! خیلی خنده دار است! مجلس هم بسیار محترم بود .
سفارت عراق، مشرف بر رود نیل بود . شبی مهتابی بود و خلی زیبا . سفیر عراق در مصر، سیدعبدالحسن زلزله بود . او، با من
دوست بود . او، من و شیخ الازهر و وزیر اوقاف مصر را – که ائمه ی مساجد را تعیین می کند و دومین شخصیت است – میهمان کرده
بود .

انتظار: چه سالی؟

استاد: یادم نیست .

انتظار: قبل از انقلاب است؟

استاد: بله، خیلی قبل . این را که گفتم، شکست خورد . «المصیبه فیکم انتم تلعنون الصحابه .» . من دیدم اگر بگویم، نه لعن
نمی کنیم، همه می دانند که دروغ می گویم، و اگر بگویم، آری، شکست خورده ام، پهلوانی کردم و گفتم: «لهذه القضیه سابقه تاریخیه .
فی سنه احدی واربعین، امیرالمؤمنین خلیفه رسول الله معاویه بن ابی سفیان، امر بلعن الامام علی فی خطب الجمعه فی الحرمین
. و جری اللعن علیه من اقصی بلاد افریقیا الی البلاد العربیه و الی اقصی البلاد الایرانیه . و بقی ذالک مستمرا الی مجی ء العباسیین
سنه مئه و ثلاث و ثلاثین عدا سنتین من حکم عمر بن عبدالعزیز .» . داستان هایی هم در لعن داشتم، گفتم . یکی اش این بود که
«نسی احد خطباء الجمعه ان یلعن الامام علینا علی المنبر فلعنه الف مره هو راکب علی بغلته . بنوا هناک مسجد اللعن .» . گفتم: «یا
تری! فی کل هذه المده سکت آل علی و سکت شیعته، لا، لعن معاویه . . . و از آن حد یک مقداری هم بالاتر رفتند! این که چرا،
چیزهایی که منافات با عقاید خلفا دارد در صحیحین نیامده است، پر واضح است . از جمله ی آن ها اخبار غیبت است; چون، ذکر
اخبار غیبت حضرت، برای خلفایی که حضرت برای حفظ جان اش مامور به پنهان شدن بوده، امکان ندارد . نمی شد ذکر بشود، لذا
فقط در روایات شیعه آمده است .

انتظار: اسامی اهل بیت که در بعضی روایت ها ذکر شده است .

استاد: کتاب هایی که اسامی اهل بیت را از پیامبر دارد، اولا دوازده تا دارد و چه دعواهایی بر سر این که این دوازده تا چه کسانی اند،
شده است .

انتظار: «کلهم من قریش » را داریم .

استاد: بله; داریم . حضرت امیر می فرماید: «من هذا البطن، من هاشم .» .

انتظار: این که در صحیحین، در روایات غیبت، نام امام زمان ( علیه السلام) نیامده، ولی روایات دجال، و علائم ظهور آمده است،
تحلیل شما چیست؟

استاد: نقل نکردن روایات غیبت در کتاب های پیروان مکتب خلفا، برای این است که خلافت شان را حفظ کنند . آنان، چون
خلافت شان را باطل می دانند، از آوردن چیزهایی که بطلان کارشان را آشکار کند، پرهیز می کنند . ما، چون قائل به خلافت حقه ی
آنان نیستیم، روایات را نقل کرده ایم .

من، در معالم الموردستین آورده ام که تا آخرین خلیفه ی عثمانی، منصب قاضی القضاه وجود داشته است . دلیل این کار چیست؟
چون به حضرت حجت معتقد نبوده اند! اگر امامت درست باشد، نوبت به این ها نمی رسد .

انتظار: اگر به صورت دقیق بررسی کنیم، می بینیم در موضوع دجال، بیش تر روایت دارند .

استاد: دجال، منافاتی با خلافت آنان ندارد، اما معنای وجود حضرت حجت، این است که خلافت آنان باطل است .

انتظار: به طور کلی، اهل سنت درباره مهدویت چه گونه می اندیشند؟

استاد: تمام سنیان، مخصوصا وهابیان، درباره ی مهدویت کتاب دارند . مهدویت را همه قبول دارند، منتها در این که الآن زنده
است یا نه، اتفاق ندارند، یک جهت آن، این است که حوزه های ما، از زمان امام جعفر صادق، علیه السلام، حفظ شده است، ولی
حوزه ی آنان، منقطع شده است، نه این که نیست . دیگر این که، در حوزه ها، ما، فقیه داریم و رجوع به فقها می کنند . همین، سبب
حفظ حوزه شده است . آنان بی خبرند، نه این که کم تر از ما دارند . از حضرت حجت و نسب ایشان، هفده کتاب و نوشته، بحث کرده
است . در نسب حضرت، بعضی شان تا حضرت زهرا، بعضی تا سیدالشهداء روایت دارند . بعضی شان، حتی آورده اند که نام مادرش
نرجس است یا دو تا اسم نقل کرده اند . علی ای حال، اتفاق دارند که مادرش کنیز بوده است، ولی در اسم اش اختلاف دارند . در هر
حال، باید توجه داشته باشید که بسیاری از روایات آنان از دست رفته است و مهدویت، مخالف تمام مزدبگیرهایی بوده که به اسم
دین زندگی می کرده اند .

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.