پاورپوینت کامل مهدویت و مسائل کلامی جدید (۳) ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مهدویت و مسائل کلامی جدید (۳) ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهدویت و مسائل کلامی جدید (۳) ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مهدویت و مسائل کلامی جدید (۳) ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۴۱

اشاره:

در این شماره پس از بیان مقدمه و اشاره ای به مباحث گذشته، به سومین دیدگاه در باب چیستی وحی یعنی
دیدگاه فعل گفتاری می پردازیم. پس از تعریف و شرح این دیدگاه به ذکر ارکان وحی از این منظر پرداخته،
سپس ملاک و معیار داوری بین سه دیدگاه در مقام نظر را بیان نموده، آنگاه که از وجود معیار عقلی محض
و راهنمای برون دینی ناامید گشتیم، سراغ داوری با ملاک های درون دینی می رویم.

در داوری نصوص دینی در این باره، می یابیم که وحی حقیقتی دو لایه است؛ در یک لایه از آن که وحی
انزالی و دفعیِ قرآن است، موافق دیدگاه اول یعنی دیدگاه گزاره ای است. و در یک لایه دیگر که وحی
تنزیلی و تدریجیِ قرآن است، موافق و هماهنگ با نظریه سوم یعنی دیدگاه فعل گفتاری است. ولی دیدگاه
دوم، یعنی تجربه دینی هیچ موافقتی با نصوص قرآنی و دینی ندارد.

مقدمه:

گذشت که در ادیان وحیانی، معنای واحدی از وحی وجود ندارد. گفتیم سه دیدگاه عمده در این باره
وجود دارد؛ دیدگاه اول و دوم را در دو شماره ششم و هفتم بیان نمودیم و گفتیم که در دیدگاه گزاره ای،
وحی یک نحوه انتقال اطلاعات از سوی خدا یا فرشته وحی به پیامبر است و آنچه به پیامبر منتقل می شود
مجموعه ای از حقایق است که لزوما سرشت زبانی ندارد و این پیامبر است که در مقام انتقال و ابلاغ این پیام
و حقایق، به آنها سرشت و جامه زبانی می پوشاند. به این جهت، در این دیدگاه، جمله و گزاره را از هم جدا
کرده، و چهار فرق بین آنها گذاشت.

بنابراین دیدگاه، وحی عبارت از حقایق است که بر قلب پیامبر القاء می شود. بنابراین، گزاره عبارت از
محتوا و مضمونی است که به هنگام در میان گذاشتن با دیگری، از راه جملات و عبارات مطرح می شود.
پیداست که انتقال یک پیام به دیگری، لزوما از طریق کلمات و جملات صورت نمی گیرد. گاهی ممکن
است با اشاره ای، پیام منتقل شود.

استفاده از الفاظ و کلمات و داشتن خصلت زبانی در ابلاغ پیام وحیانی، امری قهری و قطعی و
اجتناب ناپذیر، از دیدگاه گزاره ای نیست.

در این شماره خواهد آمد که این دیدگاه و برداشت از وحی، با یک لایه از وحی اسلامی، یعنی نزول
دفعی و جمعی قرآن (در شب قدر) بر قلب پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله) سازگار است.

دومین دیدگاه درباره وحی که مورد بحث و کنکاش قرار گرفت، «دیدگاه تجربه دینی» بود. در تعریف
تجربه دینی گفتیم، تجارب دینی، تجربه هایی هستند که شخصِ تجربه گر در مقام توصیف پدیدار شناختی
این تجربه، از واژه ها و مفاهیم دینی استفاده می کند. همچنین گفتیم که ارکان وحی تجربی عمدتا سه چیز
است: ۱. خدا، ۲. پیامبر ۳. مواجهه خدا با پیامبر و آنچه که به عنوان متون مقدس مطرح می شود، توصیف،
گزارش و سفرنامه پیامبر از این سفر وحیانی و روحانی او است.

همچنین علل زمینه ساز طرح دیدگاه تجربی که پنج عامل تأثیرگذار بود را ذکر نمودیم.

صاحب این دیدگاه معتقد است که هسته اصلی تشکیل دهنده دین، تجربه ها و حالت های باطنی است که
در تجربه دیندارانه، شخص تجربه می کند. وحی در دیدگاه تجربه دینی، نفس مواجهه خدا با پیامبر است،
بدون آنکه هیچ پیامی انتقال یابد.

همانگونه که گذشت، پذیرش دیدگاه تجربه دینی در مغرب زمین، به خاطر حلّ مشکلات و عوامل
پنج گانه ای بود که دنیای مسیحیت و الهیات آن را فرا گرفته بود؛ امّا این خود باعث ایجاد مشکلات متعدد
دیگری شد و عوارض ناخوشایندی داشت که به دین و دیانت لطمات سنگینی وارد ساخت. مع الأسف
بعضی از روشنفکران ما نیز، این نظریه را پذیرفته و به توجیه و توضیح آن پرداخته و تئوری را (به نام بسط
تجربه نبوی،) بر اساس آن و غافل از ناسازگاری با متون دینی و نصّ قرآن، مطرح نموده است.

اکنون به نظریه سوم در باب وحی یعنی «دیدگاه فعل گفتاری» می پردازیم.

دیدگاه سوم در باب وحی

دیدگاه فعل گفتاری

اصل بحث به یک تئوری برمی گردد که یکی از فیلسوفان تحلیلی به نام جی اِل آستین(۱) مطرح کرد. البته
طرح او این گونه که او مطرح کرد، تازگی دارد وگرنه (به صورت گوهری) بحث هایی هستند که ما در نگاه
سنّتی مان به وحی داریم. وی تحت عنوان فعل گفتاری بحثی را مطرح کرد که اصل آن بحث مربوط به وحی
نیست. او از دسته فیلسوفان تحلیلی است و بر این باور است که واحد ارتباط زبانی جمله نیست، بلکه
واحد ارتباط زبانی فعل گفتاری است. برخلاف فیلسوفان گذشته که در مقام ارتباط و گفت و گو و کار برد
زبان، واحد ارتباط زبانی را جمله می دانستند. بنابراین، ما در انتقال معانی و مفاهیم از زبان استفاده می کنیم،
ولی این که بلوک های اولیّه ای که آن ارتباط زبانی را می سازند چه هستند، این جای بحث و گفت وگو است؛
لذا بحث ایشان مستقیما به وحی برنمی گردد. تصویر سنّتی این است که جمله یعنی قول تامی که «یصّح
السّکوت علیها» است که این عبارت از بلوک و واحد ارتباط زبانی است، ولی ایشان می گوید: «واحد ارتباط
زبانی فعل گفتاری است». سپس می گوید: «این فعل گفتاری از سه بخش تشکیل می شود: ۱ ـ فعل نفس
گفتار(۲)

۲ ـ فعل ضمن گفتار(۳)

(۴)

انجام می دهیم و هر یک از این کارها اجزایی دارد.

در فعل نفس گفتار نخست: آواها و اصواتی را بر زبان جاری می کنیم. دومٌ این آواها و اصوات به یک
واژگان خاص اختصاص دارند و از یک ساختار نحوی ویژه پیروی می کنند. پس فعل نفس گفتار آوا و
اصواتی را همراه دارد. این اصوات مربوط به واژگان و دستور زبان خاصی هستند و معنای خاصّی هم
دارند که اوّلی را «فعل آوایی» دومی را «گفتاری یا سخن وار» سومی را هم «فعل دلالی» می نامد (چرا که
مضمونی دارد که افراد به آن مضمون دلالت و هدایت می شوند). به هنگام گفت و گو کلماتی بر زبان من
جاری می شود، این کلمات به یک زبان خاص اختصاص دارند؛ یعنی از واژگان و ساختارهای نحوی
ویژه ای پیروی می کنند در عین حال معنایی خاص در ذهن مخاطب باقی می گذارند؛ بدین گونه که منِ
گوینده می خواهم این معانی به مخاطب منتقل شود و او را از طریق این کلمات به آن معانی که در ذهن دارم
دلالت کنم.

فعل ضمن گفتار چیست؟ ایشان می گوید: «فعل ضمن گفتار این است که در ضمن این داد ستد و فعل
گفتاری که ما انجام می دهیم، این نکات و معانی را من به شما منتقل می کنم. به دنبال این معانی که به شما
منتقل می شود، ممکن است حالت هایی در وجودتان ایجاد شود. مثلاً این سخن گفتن، در شما حالت ترس
یا حالت تعجّب یا اقناع پدید می آورد. این ها حالاتی هستند که ابتدا معنایی را به شما منتقل می کند و ممکن
است به دنبال این سخن و معنا که شما دریافت می کنید، حالت ها یا رفتارهایی در شما بروز پیدا کند که آقای
آستین به آن فعل بعد گفتار، می گوید. با این حال سخنان او در توصیف فعل ضمن گفتار خیلی با صراحت و
و وضوح، همراه نمی باشد. فیلسوفانی چون جان سرل(۵) تا اندازه ای در این باره توضیح داده اند، ولی
سخنان خود او درباره فعل ضمن گفتار تا حدودی ایهام دارد. وی می گوید: فعل ضمن گفتار کاری است که
ما ضمن سخن گفتن می کنیم و حالتی را در دیگری به وجود می آوریم. مثلاً ضمن سخن گفتن ممکن است
هشداری بدهیم و در نتیجه کسی را به تعجّب وا داریم. این کاری است که از سوی ما انجام می شود و
مترتّب بر فعل ما است. در واقع، به رفتاری که ممکن است او به دنبال این فعل انجام دهد (که منشأ آن، گفتار
ماست) و حالتی که ممکن است پس از شنیدن سخن ما در او پدید آید (مثل حالت تعجّب هراس و اقناع و
غیره) را فعل بعد گفتار می گوید. این حالات، تأثیراتی است که به دنبال گفته ما در مخاطب ایجاد می شود و
سرچشمه آن نیز گفته های ماست. به بیان دیگر ایشان می خواهد به یک معنا آن را به متکلّم نسبت دهد، با
این توضیح که سخنان متکلّم منشأ این رفتار و حالات در مخاطب شده است. این که کلام چه تأثیری در
مخاطب داشته باشد، تنها تابع کلمات نیست و تا اندازه ای نیز به زمینه انفسی شنونده بر می گردد. این که ما
می گوییم مربوط به واژگان و دستور زبان خاص هستند، لازمه اش این است که باید معانی خاصی هم داشته
باشند. هدف شما از به کار بردن این کلمات و ساختارهای زبانی، دلالت است؛ یعنی می خواهید با گفتن این
کلمات و واسطه قرار دادن آن ها، مخاطب خود را به معانی مورد نظر دلالت کنید. معنایی را که از طریق
شنیدن در ذهن شنوند شکل می گیرد فعل ضمن گفتار می گویند. کلمات، مخاطب را به معنایی منتقل
می کنند؛ این انتقال مخاطب به معنا، فعل ضمن گفتار است.

گاهی گوینده ضمن گفتار، در حالی که معانی را به شما منتقل می کند ممکن است به شما هشدار نیز بدهد
و یا شما را نسبت به یک مطلبی مشتاق کند. این اشاره ای که گوینده همراه با گفتارش پدید می آورد و با آن
در مخاطب تأثیر می گذارد، «فعل ضمن گفتار» است. اصل گفتار او کلمات و اصواتی است که معنا دارند و
از ساختار نحوی معیّنی برخوردارند. همراه با این گفتار؛ ممکن است کارهایی نیز انجام دهیم، مثل هشدار
دادن بر حذر داشتن و مانند این ها که ظهور این کارهای ضمنی در مخاطب، أمری است که سرچشمه گرفته
از فعل گفتاری ما و وابسته به آن است که از آن به فعل «بعد گفتار» تعبیر می کنیم؛ یعنی بعد از گفتار ما
اتّفاقهایی می افتد، که این بیان اصلی آقای آستین است. اصل این بحث هرگز در وحی مطرح نشده است،
ولی بعضی از متکلمان مغرب زمین این را دست مایه ای برای توصیف و تفسیر وحی قرار داده اند.

این بحث وقتی به عالم وحی کشیده شد و به عنوان افعال وحیانی مطرح گردید، معنایش این است که
کاری که خدا با پیامبر انجام داده است پدید آوردن یک فعل گفتاری است؛ یعنی خداوند در آن مواجهه
وحیانی با پیامبر، کلمات و واژگان ویژه ای را از یک زبان ویژه ای به کار گرفت و از این ها معانی ویژه ای را
اراده کرده، لذا وحی ذاتا یک سرشت زبانی، آن هم ناظر به زبان خاص دارد که لازمه آن تجربه و مواجهه
است. قبلاً هم اشاره کردیم که در وحی گزاره ای نیز باید میان پیامبر و فرشته وحی یا میان پیامبر و خداوند،
مواجهه و تجربه ای وحیانی صورت گیرد، ولی آن مواجهه حقیقت وحی نیست، بلکه لازمه ای است که
وحی در زمینه آن لازمه باید شکل گیرد. در این جا هم حتما مواجهه ای میان خدا و پیامبر بوده، ولی حقیقت
و سرشت وحی، فعل گفتاری خداست. لذا اوّلاً خدا واژگان و دستور زبان ویژه ای را از یک زبان طبیعی
خاص به کار گرفته تا این که معنا و پیام ویژه ای را به پیامبر منتقل کند؛ یعنی آن پیامی که در دیدگاه گزاره ای
مطرح بود، این جا نیز مطرح است، در عین حال آن پیام با هر قالبی منتقل نشده، بلکه با به کارگیری کلمات و
الفاظ و دستور زبان معیّنی به پیغمبر منتقل شده است. لذا وحی، فعل گفتاری خدا می شود. به این ترتیب
وحی ذاتا در مقام صدور از جانب خداوند، یک سرشت زبانی مقید به یک زبان معین پیدا می کند.

ارکان وحی در دیدگاه فعل گفتاری

ارکان چنین شکلی از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.