پاورپوینت کامل میزگرد چیستی مهدویت پژوهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میزگرد چیستی مهدویت پژوهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میزگرد چیستی مهدویت پژوهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میزگرد چیستی مهدویت پژوهی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۹

اشاره

یکی از فعالیت های فصلنامه، برگزاری نشست ها و میزگردهای تخصصی با حضور صاحب نظران
مباحث مهدویت است. آنچه پیش رو دارید، مباحث مطرح شده در دو جلسه از این نشست ها
است؛

در جلسه اول حجت الاسلام دکتر غلامرضا بهروزلک بحث مهدویت پژوهی را با دو تن از
اساتید و مهدوی پژوهان، جناب حجت الاسلام والمسلمین رضا نژاد و جناب آقای دکتر سید
رضی موسوی
گیلانی پی می گیرد. در جلسه دوم نیز همین بحث با حضور حجت الاسلام والمسلمین
سیدمسعود پورسیدآقایی و استاد ابراهیم شفیعی سروستانی ادامه یافته است. نظر به
این که امکان جمع اساتید

محترم در یک جلسه فراهم نشد، این نشست ها ناگزیر جداگانه برگزار شد. به لحاظ تقدم
زمانی نشست نخست، ابتدا مطالب مطرح شده در نشست اول ارائه شده و در ادامه، گفت وگوی
صورت گرفته در نشست دوم خواهد آمد.

دکتر بهروزلک: بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از اساتید گرامی که تشریف آوردند و
فرصتی فراهم کردند تا در زمینه مهدویت پژوهی به بحث و گفت وگو بنشینیم. همان طور که
مستحضرید، مهدویت پژوهی یا آنچه به نام «رشته تخصصی امامت و مهدویت» در حوزه رواج
یافته است، خود یک رشته علمی تخصصی تلقی می شود؛ حال، ممکن است ما این عناوین را
بپذیریم

یا عناوین دیگری را پیشنهاد کنیم. در گذشته بحث و گفت وگو درباره مهدویت مطرح بوده
است؛ اما اینک اهتمام جدی تری وجود دارد.

مجموعه سؤالاتی را که درباب مهدویت وجود دارد، می توانیم به دو گروه عمده مطالعات
درجه اول و مطالعات درجه دوم طبقه بندی کنیم. مطالعات درجه نخست، مستقیماً به بحث و
بررسی درباره
آموزه مهدویت می پردازد؛ اما مطالعات درجه دوم، به چگونگی مطالعات درجه نخست معطوف
است. به بیان دیگر، طبق اصطلاح رایج در فلسفه علم، نوعی مطالعه مطالعه است. و بدین
سبب

است که درجه دوم خوانده می شود. درجه دوم بودن، به لحاظ شأن و اهمیت نیست؛ بلکه به
لحاظ مرتبه است که متأخر ا ز مطالعات درجه اول است؛ همان طور که فلسفه علم، متکفل
توضیح درباره
کلیات علم است، طبعاً در باب مهدویت پژوهی هم این بحث وجود دارد که فلسفه علم و
فلسفه مهدویت پژوهی چیست؟ این جا با نگاه درجه دوم به حوزه مطالعاتی مهدویت
می خواهیم یکسری پرسشها و

مباحث را به بحث و گفت وگو بگذاریم. این مباحث، با محوریت چیستی مهدویت پژوهی صورت
خواهد گرفت. طبعاً مباحث زیادی در این زمینه وجود دارد. ما سعی خواهیم برای فتح باب
این
مباحث در حوزه مطالعاتی مهدویت پژوهی تنها به چند مسأله اصلی بپردازیم و مسائل دیگر
را به عهده جامعه علمی و اندیشوران و محققان دیگر بسپاریم.

برای اولین سؤال از دکتر سید رضی موسوی می خواهیم بحث خودشان را با ارائه تعریفی از
مهدویت پژوهی آغاز نمایند. آن مطالعات و رشته ای را که ما هم اکنون در حوزه داریم
با چه عناوینی

بهتر است نام گذاری کنیم؟ مقصود خود را نیز بیان کنید.

دکتر موسوی: آنچه در مهدویت ضرورت دارد، دو نگاه ویژه است: یکی که قبلاً داشتیم؛
ولی یکی را کمتر به آن پرداخته ایم. یک بار به مهدویت در جایگاه یک بحث درون دینی و
کلامی نگاه
می کنیم؛ یک بار در جایگاه یک بحث برون دینی و نگاه درجه دوم. همه این ها می تواند
درست باشد. واقع این است که مهدویت، یک بحث فراگیر است و همه فِرَق به آن
پرداخته اند. در صحاح

سته به مقدار زیادی به آن پرداخته شده است؛ باب المهدی، الملاحم و الفتن و امثال
این مقولات. در دیدگاه شیعه هم بوده است. در طول تاریخ شیعه، اعتقاد به مهدویت، یک
دیدگاه کلامی و یک
نگاه نقلی بوده و جا دارد در قدم اول، این دیدگاه پخته شود و نیز جا دارد در
حوزه های علمیه و در دانشگاه ها در جایگاه یک رشته مستقل به آن پراخته شود. فعلا
دیدگاه خودمان را از نظر قرآن و سنت مطرح بکنیم.

ما می توانیم به مهدویت، به مثابه یک پدیده، یک نگاه بیرون دینی هم داشته باشیم که
به آن، همان بحث تطبیقی می گوییم و آنچه از این حوزه بیرون می آید، شاید همان
خواستی را که فرمودید که همان
معرفت پژوهی و نگاه درجه دو هست ـ به آن پاسخ می دهد که من نام آن را می گذارم
کارکردهایی که این مسأله دوم، یعنی نگاه برون دینی می تواند داشته باشد و به یک
معنا، آسیب هایی که نگاه اول ممکن است به مهدویت داشته باشد، بررسی کند. نگاه اول، نمی تواند این بحث را در جایگاه یک
استوانه دینی خیلی آشکار بکند؛ آن طوری که نگاه برون دینی می تواند داشته باشد. به
نظر می رسد در

طول تاریخ اسلام، ما نگاه اول را داشتیم و مستوفی هم داشتیم؛ ولی به نظر می رسد به
نگاه دوم، به طور جدی پرداخته نشده و نیازمند است مراکز علمی و آکادمیک و دانشگاهی
به صورت مستقل به
آن بپردازند.

استاد رضا نژاد: با تشکر از جناب عالی و دست اندرکاران فصلنامه انتظار موعود. عنوان
مهدویت پژوهی ـ که حضرت عالی به آن اشاره کردید، مانند تخصصی مهدویت و امثال آن ـ
با توجه

به اصل مفهوم مهدویت که در اسلام آمده است و جناب آقای موسوی هم فرمودند ـ مورد
پذیرش کلی مسلمانان است. اصل این بحث، موضوعیت دارد؛ چه میان شیعیان و چه میان عموم
مسلمانان و
چه در عرصه مباحث علمی و پژوهشی و چه در کارکردهای اجتماعی؛ از این رو می بینیم در
زمان های گذشته، این بحث با عناوینی که برای نام کتاب ها انتخاب می شد، خودش را
نشان داد؛ چه با

عناوین مستقلی مثل «المهدویه فی الاسلام» یا «المهدی فی الاسلام» یا «فی اخبار صاحب
الزمان» و مانند این ها، که به صورت کتاب مستقل تدوین یافته اند و چه به صورت عنوان
مستقل
که در خلال مباحث علمی گذشتگان وجود داشت.

این امور، نشان می دهد که مهدویت ، به صورت موضوع مستقل مورد توجه بوده است. به
خصوص شیعه که با عنوان مهدویت، خاتمیت و بحث امامت، این موضوع را به صورت مستقل از
امامان معصوم(عج) گرفته و برجسته کرده است؛ از این رو طرح عنوان «المهدی فی
الاسلام» یا «المهدویه فی الاسلام» یا عناوین دیگر، نشانگر اهمیت آن میان مسلمانان
بوده است.

البته با همین واژه مهدویت هم مورد بحث بوده است. چنان که حضرت مهدی اسم خاص خودش
را دارد؛ ولی با آن اسم صدایش نمی کنند یا در روایات ـ حتی در روایات اهل سنت ـ با
آن اسم
خوانده نمی شود و با اسم مهدی آمده است.

نیاز به ایجاد رشته ای به نام رشته تخصصی مهدویت یا مهدویت پژوهی ، با توجه به
گسترش دامنه علوم، بیش از زمان های دیگر احساس می شود؛ لذا لازم است بیشتر به آن
بپردازیم. از سوی

دیگر حدود و ثغورش هم گسترده است؛ یعنی مباحث آن در همه زمینه ها وجود دارد؛
درمباحث عقلی و نیز علوم نقلی. مباحث نقلی، چه آن هایی که قطعی است؛ مانند آنچه از
آیات و روایات قطعی
گرفته شده و چه آنچه از تاریخ گرفته شده است. می بینید مباحث مهدویت، جای خودش را
دارد. از طرف دیگر می بینیم میان بحث های تاریخ اسلام مباحث مهدویت ـ چه به صورت
مثبت و چه
منفی ـ وجود داشته است؛ یعنی به وجود آمدن طرز تفکرهایی که حتی در عصر حضور و
درباره ولادت حضرت مهدی(عج) خودش را نشان می داد. حتی انحرافاتی که در آن زمان بوده
و افرادی با ادعای مهدویت یا ادعای بابیت هر از چند گاهی خودش را نشان می داد که از
قرن سوم و چهارم بوده است. این نشانگر اهمیت بحث مهدویت است که به صورت های مختلف
وجود داشته
است.

دکتر بهروز لک: با تشکر از شما، با توجه به این که ما از مهدویت بحث می کنیم، باید
ببینیم جایگاهش چیست؟ اگر از علم کلام بحث می کنیم یا درباره علم فقه بحث می کنیم،
آن را منسجم می دانیم.

این جا بحث از رشته است. وقتی از یک دیسیپلین یا رشته علمی بحث می کنیم، باید
ببینیم معیار انسجام آن چیست؟ آیا به موضوعش است یا در غایتش است یا در مسائل
مشترکش است؟

من فکر می کنم قبل از این که به این سؤال پاسخ دهیم باید توجه کنیم مهدویت یکی از
حوزه های دین پژوهی است. در دین پژوهی پذیرفته شده است که دین در معنای اعم خود
شامل باور به یک موجو

د مقدس است. دین پژوهی به بحث و گفت وگو درباره این دین در معنای عام خود
می پردازد. مباحث مختلفی در دین پژوهی مطرح است که گاهی ناظر به صدق و کذب دعاوی
است؛ گاهی ناظر
به صدق و کذب دعاوی نیست. گروهی که ناظر به صدق و کذب است، در دو رشته علمی به بحث
گذاشته می شود. فلسفه دین و کلام. فرق این دو آن است که فلسفه دین، فارغ از دغدغه
دفاع، از یک دین بحث می کند و می کوشد عقلانی و غیر جانبدارانه باشد. اما علم کلام
به قصد دفاع و تبیین و تشریح آموزه های یک دین معطوف است.

غیر از این ها در مطالعات دین پژوهی، مباحثی هست که به صدق و کذب مربوط نمی شود.
پنج حوزه علمی را تاکنون شناسایی کرده اند (البته به نظر می رسد این ها استقرایی
است و قابل کم و
زیاد شدن است)؛ یکی حوزه تاریخ دین است. دین در چه تاریخی پیدا شده و تحولات آن
کدام است؟ یکی دیگر جامعه شناسی دین است که ناظر است به شرایط اجتماعی که یک دین در
آن شکل
گرفته و ظهور کرده است یا نقشها و جایگاه دین در عرصه اجتماعی چگونه است؟ گاهی از
یک حوزه مطالعاتی به نام پدیدارشناسی(فنومنولوژی) هم بحث می کنند. برخی هم از روان
شناسی
دین بحث کرده اند. همچنین حوزه مطالعات تطبیقی ادیان را نیز عنوان کرده اند.

برگردیم به مهدویت پژوهی. مهدویت پژوهی مثل دین پژوهی ـ حداقل در گستره حوزه های
مطالعاتی آن ـ کلان است. مهدویت پژوهی را نمی توان محدود کرد. اگر چنین دیدی داشته
باشیم،

جایگاه و گستره جغرافیایی داشته باشیم؛ مهدویت پژوهی را نمی توانیم به صورت کلان
درنظر بگیریم و من فکر می کنم مهدویت پژوهی کم کم جایگاه خودش را به عنوان یک موضوع
پیدا می کند. البته
هر چند از جهت گستره حوزه های مطالعاتی مهدویت پژوهی کلان است، به لحاظ موضوعی به
یک موضوع خاص محدود است و آن، عبارت است از تأمل و مطالعه در باب حضرت مهدی(عج).

مهدویت پژوهی در حوزه دین پژوهی دارد جایگاه خودش را پیدا می کند.

اگر بخواهیم مهدویت پژوهی را از نظر اسلامی در جایگاه رشته یا یک حوزه مد نظر قرار
دهیم، در آن صورت باید آن را پژوهش در باب باور به مهدی(عج) بدانیم. این، به تعریف
ما از
مهدی بستگی دارد. اگر مهدی همان موعود اسلامی باشد، مهدویت پژوهی نیز معطوف به
پژوهش در باب مهدی اسلامی خواهد بود؛ اما اگر مهدی را از آموزه صرفا اسلامی بیرون
بردیم و در
جایگاه یک منجی بحث کردیم، می توانیم آن را فراتر هم بحث بکنیم؛ ولی حالا باید در
جایگاه یک آموزه اسلامی، ببینیم مهدویت پژوهی چه ابعاد و مباحثی دارد.

دکتر موسوی: سؤالی دارم. آیا ضرورتی دارد به نحو استقلالی به مهدویت پرداخته شود و
خودش ساحت یا جایگاهی را باز بکند یا یک دانشکده ای و پژوهشکده ای داشته باشیم یا
نه؟ آیا
ضرورتی دارد در ساحت دین پژوهی – چه دعاوی صدق و کذبش لحاظ شود یا نشود- مهدویت را
در حوزه دین خاصی، مثلاً کلام اسلامی، بحث کنیم؟ این سؤال به نظر من خیلی مهم است و
مناسب است به آن بپردازیم.

دکتر بهروز لک: این ضرورت به جای خودش مهم است؛ اما این ضرورت عملا تحقق یافته است.
آنچه در عالم واقع است، این است که رشته خاصی با عنوان مهدویت دایر شده است. حتی
پژوهشکده تخصصی مهدویت، رشته تخصصی امامت و مهدویت و مرکز تخصصی مهدویت دائر شده
است؛ همچنین مراکزی دیگری با عنوان مهدویت. بله؛ می توانیم به صورت بحث علمی،

ضرورت چنین رشته ای را بحث کنیم؛ اما باید توجه بکنیم در عمل جامعه علمی به این
ضرورت توجه نموده و آن را پیگیری کرده است.

استاد رضا نژاد: به نظرمن آنچه با عنوان مهدویت پژوهی می توانیم ارائه دهیم، به طور
خلاصه این است که منظور از مهدویت پژوهی، مجموعه ای از مباحث و مسائل و آموزه هایی
است که در
ارتباط با موعود اسلام طرح و تبیین و تفسیر شده است. وقتی می گوییم موعود اسلام،
مورد اتفاق مسلمانان است و همه مسلمان ها به آمدن شخصیتی از اهل بیت پیامبر
اسلام(ص)، آن هم در آخر
الزمان ـ با این هدف که عدالت را بر پا کند، ظلم را از بین ببرد و یک حکومت صالح را
تشکیل بدهد ـ اتفاق دارند. پی گیری همه مباحث مربوط به این موعود که از آن به حضرت
مهدی(عج)

تعبیر می کنیم، این ها مباحث مربوط به مهدویت را تشکیل می دهد.

از این رو چون ما شیعیان، مباحث مربوط به مهدویت را به مسائل اعتقادی مربوط
می دانیم، نه مسائل فرعی و فقهی (بر خلاف عموم اهل سنت)، هر وظیفه ای که متکلم،
برابر مسائل اعتقادی دارد،

در ارتباط با مهدویت هم دارد؛ یعنی هر متکلمی موظف است از مسائل اعتقادی دفاع کند،
درباره مهدویت هم همین طور است. همچنین مسائل عقلی و نقلی اش را پی گیری و تبیین
کند و بتواند در هر
عرصه، مباحث قابل قبولی به جامعه علمی ارائه دهد. از سویی چون مسائل، در طول زمان
به وجود می آید یا شبهات و سؤالاتی پیش می آید ـ چه اسمش را شبهه بگذاریم یا سؤال ـ
یک متکلم دینی
که باید از مباحث دینی دفاع بکند، باید به شبهات یا سؤالات هم پاسخ بدهد. در حقیقت،
یک دفاع روشمند و صحیح از داده های دینی داشته باشد که یکی از آن ها مقوله مهدویت
است.

با توجه به این مسائل، چگونگی مسأله مهدویت و این که چگونه ابعاد گسترده ای
می یابد، مربوط به نگاه به مهدویت است؛ چه نگاه شیعی یا عموم مسلمانان. حتی کسانی
که مسلمان هم نیستند، از
مهدویت با عنوان منجی و کسی که دیگران به انتظارش نشسته اند پرسش هایی درباره با
مهدویت دارند چه مسائل اجتماعی آن باشد یا اقتصادی باشد یا مسائل حقوقی یا فقهی
باشد. آیا مباحث فقهی

درباره مهدویت همین مباحثی است که اکنون در کشورها و جوامع اسلامی هست؟ آیا
دامنه اش به گستره فقهی مسلمانان و غیر مسلمانان که می خواهند تحقیق بکنند، همان
اندازه گسترده خواهد شد؟

البته هر چه زمان بگذرد، گسترده تر خواهد شد. در هر علمی این گونه است. با گسترش
زمان و افزایش دانش بشری، ابعاد گسترده ای از آن مطرح خواهد شد. مسائل مربوط به
مهدویت هم
همین طور است. کتاب هایی که در قرن چهارم و پنجم نوشته شده است، با کتابهایی که پنج
قرن بعد نوشته شده و کتاب هایی که اکنون نوشته می شود، از نظر کمیت و کیفیت، آن قدر
تفاوت دارد که

غیر از وحدت موضوع، چه بسا خیلی از مسائل مورد وحدت نباشد و شاید حتی از نظر موضوع
هم تغییر پیدا کرده باشد.

دکتر موسوی: من فکر می کنم با توجه به مسائلی که آقای رضا نژاد فرمودند و قابل قبول
است، تمایزی را ارائه دهیم که هم ناظر به مباحث درون دینی ـ شامل مباحث کلامی،
حدیثی و کل مباحثی
که به نقلی تعبیر می کنیم ـ باشد و هم مباحثی را که در حوزه دین شناسی است، شامل
شود. البته ما درباره این تمییز خیلی بحثی نداریم؛ ولی بگوییم فرهنگ مهدویت و آن را
محدود ساخته و مفاهیمی
همچون منجی گرایی هزاره گرایی را شامل نشود، وجهی ندارد؛ به همین دلیل، باید بگوییم
مهدویت، به معنای منجی پژوهی باشد تا فراگیر باشد. مراکزی که درباره مهدویت کار
می کنند، بحث خود را
به کلام و نگرش شیعی محدود نمی کنند. بلکه در نگرش ادیان هم بحث می کنند. در فرجام
شناسی هم بحث می کنند.

استاد رضا نژاد: این منجی را قبول نداریم؛ چون اگر منجی است، دیگر اسلامی آن معنا
ندارد.

دکتر موسوی: برای این که تعریضی باشد بر دیگر ادیان یا منجی گرایی یا بحث نجات.

استاد رضا نژاد: این را نمی توانیم بگوییم مهدویت پژوهی با محوریت منجی است. اگر
محوریت با مهدی است، این در دین اسلام یک بار معنایی دارد که ما در مباحث برون دینی
مجبوریم بحث
تطبیقی سایر ادیان را مطرح کنیم؛ لذا من تعبیر کردم مجموعه ای از مباحث، مسائل و
آموزه هایی که در رابطه با موعود اسلام، طرح، تبیین و تفسیر خواهد شد. سپس رابطه
آینده تاریخ با موعود

اسلام بحث خواهد شد که آیا منجی ای که در ادیان هست، اسلام همین را خواست با نام
مهدویت انجام بدهد؟

دکتر بهروزلک: از مباحث دوستان این نتیجه به دست می آید که حوزه مهدویت پژوهی را
اگر یک حوزه مطالعاتی فرض کنیم، باور به مهدی موضوع محوری آن است. حوزه
مهدویت پژوهی در
این اعتقاد، باور به مهدی است؛ مهدی در جایگاه یک باور. تا این جا مباحث مطرح شده
حول تعریف مهدویت پژوهی بود؛ اما سؤال می شود آیا موضوع واحدی برای مهدویت پژوهی
وجود دارد؟ یا
مباحث مهدویت پژوهی بیشتر مجموعه مسائلی هستند؟

استاد رضا نژاد: مثل این است که بپرسیم در بحث خدا شناسی موضوع ما چیست؟ یا مثلاً
موضوع علم کلام چیست؟ در جواب باید گفت مهدویت پژوهی غیر از مسأله منجی گرایی است.
اگر
می گفتیم منجی گرایی باید می رفتیم سراغ مباحثی که در این مقوله بگنجد؛ ولی
مهدویت گرایی خودش به صراحت اعلام می کند که با بحث مهدی مرتبط است و به صورت یک
موضوع مستقل مطرح
خواهد شد.

دکتر موسوی: من فکر می کنم یک مسأله این جا نباید پنهان بماند. ما وقتی به صورت
کلان بحث می کنیم، باید دیگر از آن اصطلاحات درون دینی خودمان دست بکشیم؛ یعنی برای
ایجاد توافق یا
تفاهم.

استاد رضا نژاد: این کار اگر تطبیقی است، چه ضرورتی دارد؟

دکتر موسوی: یعنی ما موضوع را با دید غایت نگری بحث می کنیم. مباحثی را که در
ارتباط با این موضوع هست، در ادیان دیگر و مکاتب دیگر با موضوع دیگر تطبیق می کنیم.
یک وقت
اسمش را مجهول می گذاریم که آن را این جا گفتند« منجی» در جای دیگر گفتند« مهدی» در
جای دیگر گفتند «مرد تاریخی» یا «ابر قدرت» یا تعابیری دیگر. اشکالی ندارد.

وقتی که ما دامنه مهدویت پژوهی را تحقیق یا موضوع محوری بگیریم، نه مسأله
مهدویت پژوهی ـ اگر هم یک وقت در یک ترم به درس پرداختیم، مثلاً به مسیحیت، بالمآل،
به طور معمول برمی گردیم به
مباحث مهدویت ـ هیچ لطمه ای نمی زند، احتیاج نداریم حتماً لفظ مهدویت را به کار
ببریم. من فکر می کنم با توجه به آن جهتی که در مسأله باطنی ادیان هست ـ حتی در
شرایع ـ یکی از مشترک ترین

تمام موضوعات ادیان، بحث اصلاح و آمدن مصلح است. مهدویت پژوهی می خواهد بحث محوری
خودش را داشته باشد که همان بحث مهدویت پژوهی و مباحثی است که با مهدی مرتبط است.
در
این صورت، ادبیات می تواند یک لفظ برای تعبییر باشد.

دکتر بهروز لک: حضرت عالی می پذیرید که یک موضوع واحدی در رابطه با مهدویت وجود
دارد؟

دکتر موسوی: من این تاکید را دارم؛ چون در مهدویت پژوهی، یک بخش کلامی هست.

دکتر بهروزلک: مهدویت پژوهی یک بحث صرفاً کلامی نیست. یک تاریخ نگار، از منظر تاریخ
بحث می کند؛ یک جامعه شناس از منظر جامعه شناختی بحث می کند؛ یک روان شناس از منظر
گرایش های روان شناختی بحث می کند؛ یک پدیدار شناس، آن را به شیوه پدیدار شناسانه و
یک عالم علم سیاست، از منظر سیاسی.

دکتر موسوی: یعنی مهدویت همراه دین. در این صورت، شما از بحث کلامی بیرون آمدید.

دکتر بهروزلک: بله؛ همان طور که آقای رضا نژاد فرمودند مهدویت به عنوان اولیه، یک
باور دینی است. مثل این است که اگر ما از قرآن صحبت می کنیم، از باور به قرآنی صحبت
می کنیم که
در تاریخ وجود دارد و مجموعه مباحثی که پیرامون بحث وجود دارد.

استاد رضانژاد: من با این نتیجه گیری شما که از بحث کلامی خارج می شویم، موافق
نیستم.

دکتر موسوی: شما خدا می گویید؛ دیگر حیثیت تقییدیه نمی آورید.

استاد رضا نژاد: نه؛ می گوییم خدا. اگر گفتیم خدا از نظر بُعد تاریخی، این نگرش،
آیا این را از بحث اعتقاد به خدا جدا می کند و تاریخی می کند؟ می خواهم بگویم
اعتقاد جای خودش را دارد؛
ولی می خواهیم ببینیم این اعتقادات در تاریخ چه ثمراتی داشته است؟ در جامعه شناسی
وقتی می گوییم جامعه ای که اعتقاد به خدا دارد، چه عکس العمل هایی دارد؟ چگونه
می خواهد نگاه بکند؟ این
بحث، خدا را از مباحث اعتقادی بیرون نمی برد.

دکتر موسوی: شما خیلی مثال خوبی زدید. ما یک بار می توانیم بحث خدا را از منظر
کلامی بررسی کنیم، یک بار هم می توانیم از منظر فلسفی بررسی کنیم. در فلسفه، بدون
این که موحد باشیم،
می توانیم به اثبات یا نفی خدا بپردازیم. یک فیلسوف، می تواند بدون این که خدا باور
باشد، در این باره بحث بکند. یک بار می توانیم بگوییم خدای اسلام که« الله» است یا
خدای یهود که«
یهوه» است یا خدای فلسفی. یک بار هم می توانیم بگوییم خدا را بدون حیثیت تقییدیه،
محور یک سری پژوهش قرار بدهیم. دقیقاً می خواهم بگویم همین بحث را در مهدویت داریم.

مهدویت، یک منظرش نگاه اسلام به منجی است و این لفظ، مستقیماً این بار معنایی را
دارد. یک مطلب دیگر هم در این مسأله هست و آن این که مهدویت را در مسیحیت می گوییم
بار اسلامی ندارد؛
ولی محورش، همین منجی است. این بحثی که در ادبیات انگلیسی هم هست که شاید این، از
تیز بینی های مسیحیت باشد که می گویند بازگشت مسیحیت، بعد می گویند بازگشت اسلام؛
مثل این که ما
بگوییم مهدویت اسلامی، مهدویت یهودی. به هر حال، من می خواهم بگویم مهدویت را از
حیث تقییدیه که در اسلام برایش یک بار خاصی داریم این را یک مقدار خالی بکنیم، تا
بحثی شود که ادیان و
مکاتبی راکه این موضوع را پذیرفته اند هم شامل بشود.

استاد رضانژاد: اصلاً نمی توانیم این کار را بکنیم؛ چون ما که به مهدویت نوعی قائل
نیستیم. ما به مهدی شخصی قائلیم. چون به مهدی شخصی قائلیم، در آموزه دینی
نمی توانیم یک مهدی
نوعی را قائل شویم که بعد، از منجی بحث بکنیم و به یکدیگر ارتباط بدهیم.

دکتر موسوی: ما اینجا لزوماً در پی صدق و کذب نیستیم.

استاد رضانژاد: بله؛ ما از این دیدگاه بحث می کنیم که اسلام به آمدن مهدی شخصی وعده
داده است. شما بحث مهدی را خارج کن و بحث منجی را داخل کن؛ آن وقت بحث کن.

دکتر موسوی: مگر ما در مهدویت آن را خارج نکردیم و نگفتیم در مهدویت پژوهی یک نگاه
درون دینی یا یک نگاه برون دینی است؟ یا مگر نگفتیم مهدویت یک بار در بحث کلامی و
در بحث امامت از
آن بحث می کنیم، یک بار از نگاه پدیدار شناسی و . . . .؟ دیگر باید بحث صدق و کذب
را تعلیق بکنیم. من می خواهم بگویم این بحث، نه تنها به اعتقادات ما لطمه نمی زند؛
بلکه حتی بحث
را توسعه هم می دهیم. یک بحث جامع است. شما بگویید مهدویت در اسلام بهتر بیان شده و
شرایطش خیلی بهتر است؛ من کاری به این ندارم. من می گویم همان طور که می توانیم
درباره خدا
یک دانشنامه بنویسم و اهداف خود را بیان کنیم، درباره مهدویت هم هدف ما
مهدویت پژوهی هست؛ ولی نباید این را محدود کنیم.

دکتر بهروزلک: این جا سه نکته قابل تأمل است: نکته اول این که، اگر مراد ما
مهدویت پژوهی است، مهدویت پژوهی، موضوع واحدی دارد و آن، باور به مهدی است. یک بحثی
را دوستان
فرمودند که وقتی می گوییم مهدویت، با مهدی تفاوت دارد. آن مصدر اصطلاحی که ازآن
ساخته شده، باور به مهدی است. این یک نکته که حیطه های مختلفی وجود دارد؛ ولی به
نظر می رسد
مهدویت پژوهی، مهدی صرف نیست؛ بلکه باور به مهدی است.

نکته دوم این است که آیا حتماً باید به مهدویت پژوهی کلامی نگریسته شود یا نه؟
نکته ای که آقای رضا نژاد داشتند که باید کلامی نگاه بکنیم و بعد گسترش بدهیم؛ ولی
بنده و آقای موسوی هم معتقد بودیم

چنین ضرورتی ندارد؛ بلکه با باور به این که مهدویت پژوهی مطرح شده است چه از منظر
کلامی، چه از منظر تاریخی، می شود شروع بکنیم یا از حقانیت و صدق و کذبش صحبت کنیم.
بعد سراغ
بحث مهدویت برویم. من معتقدم هر باوری که در مهدویت باشد، می تواند موضوع قرار
بگیرد و لزوماً کلامی هم نباشد. باید بحث شود که کدام یک باید باشد.

نکته سوم را که جمع بندی بکنم این است که اگر مهدی باوری را موضوع دانستیم، آیا
باید این را فراخش بکنیم از موضوعی که به آن تعلق گرفته است و آن را عام بکنیم تا
نگرش تمامی منجی ها را
شامل شود؟ همان طور که فرمودید من خودم معتقدم ضرورتی برای این کار نیست. همان طور
که اگر می گوییم علم کلام، واقعا علم کلام متمایز است از تئولوژی که در یونان قدیم
هم بوده است.

تئولوژی یا هر چیزی که در غرب ـ چه در گذشته و چه در حال ـ وجود دارد، با چیزی که
با نام علم کلام می شناسیم، متفاوت است؛ لذا آن اسلام شناسانی هم که دقیق هستند سعی
می کنند وقتی به علم
کلام اسلامی می رسند، به تئولوژی ترجمه نکنند و واژه کلام را به همان صورت،
آوانگاری کنند.

من فکر می کنم ما بحث را از یک زاویه دید خاص که همان نگرش اسلامی، مطرح می کنیم.
مهدی باوری، یعنی مهدی شخصی که در یک باور خاص مطرح شده است. البته لزومی ندارد به
اعتقاد
اسلامی محدود کنیم؛ یعنی می توانیم از این جا شروع کنیم و گستره بحث را فراخ تر
بگیریم. یک بار است که از مهدی باوری خاص شروع می کنیم، بعد گسترش می دهیم. یک بار
هم بر عکس شروع
می کنیم و اصطلاح مهدی را از خاستگاه اسلامی اش تخلیه می کنیم؛ مهدی می شود نمادی
از منجی. این نگرش عام است. همان «Messia» می شود، همان طور که Messianism را درباره اسلام هم مطرح می کنند. آن ها نیز سعی می کنند از خاستگاه
مسیحی و یهودی اش تحلیل بکنند. البته این یک تاکتیک است؛ ولی اولویت هم به نظر من
این
است که درحوزه درون تمدن اسلام، نگاه خاص به مهدی را حفظ کنیم و اگر خواستیم تطبیقی
نگاه کنیم، مشکلی نیست؛ اما از موضوع له اصلی اش خارج می شویم.

دکتر موسوی: به هر حال ما در مهدویت پژوهی، دنبال راهکار هم هستیم. فرض کنیم در
آینده ـ امیدواریم نزدیک هم باشد ـ یک دانشگاه در حوزه امامت و مهدویت تشکیل بشود.
ما می توانیم
گرایشات متفاوتی داشته باشیم؛ مثلاً یک گرایش داشته باشیم؛ یعنی ما یک مهدویت به
معنای خاصی داریم که آقای رضا نژاد هم در نظرش بود؛ ولی هیچ اشکالی هم ندارد که
کنار این گرایش، فرض
بگیریم یکی از گرایش های ما، بحث منجی گرایی در کل ادیان باشد. این که ما از
مهدویت پژوهی چه اراده می کنیم، این بر می گردد به وضع واضع. نکته ظریفی هم همین جا
هست که همراه بحث مهدویت پژوهی، مهدی گرایی هم داشته باشیم، به نام منجی پژوهی منجی گرائی در ادیان.

استاد رضانژاد: با توجه به این که اولویت را به مهدی می دهید، آیا می توانید بگویید
آن که در ادیان هست، همان است که در بحث مهدی است؟ می تواند این نباشد. وقتی سخن از
دیدگاه یک دین
نباشد، شما می توانید یک اصل کلی را صحبت بکنید. من با این نظر موافق نیستم که
بگوییم بحث ما، بحث مهدی موعود اسلام است که مهدی شخصی در باور ما شیعیان است و
همین مهدی شخصی،
عرصه های مختلفی را در بر می گیرد و آن را در بودائی و هندوئیسم ببریم و این
ویژگی ها را تخلیه بکنیم.

دکتر موسوی: یک بار این کار را بکنیم، چه اشکالی دارد؟

استاد رضانژاد: نمی شود؛ چون یک پارادوکس است. شما آن را که قبول کردید، مهدی شخصی
و بر اساس مهدویت شخصی بود. ده قرن قبل، پانزده قرن قبل، بیشتر این طور نبوده است
که
هر موضوع یک رشته باشد. اگر موضوعات در هر دانشی و در هر علمی کثرت یابد، به
گونه ای که نتوان همه آن ها را به طور خصوصی تر برای فهم بهتر مورد پژوهش قرار داد،
همه این ها را
رده بندی می کنند. علوم انسانی که قبلاً مورد نظر بود؛ وقتی کثرت پیدا کرد، به بحث
روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و. . . . می توان تقسیم کرد. در بحث علوم دینی
هم
همین طور است. رشته ای می توانیم داشته باشیم به نام پیامبر شناسی. اتفاقاً در مرکز
جهانی علوم اسلامی، به مناسبت توصیه ای که مقام معظم رهبری داشتند، برنامه های یک
رشته ای را نوشته
ایم به نام پیامبر شناسی. شیعه شناسی هم، اکنون یک رشته است و دانشجو هم گرفته است.
درباره شیعه شناسی، قبلاً فقط مباحثی مطرح بوده است؛ ولی اکنون یک رشته مستقل شده
است.

مهدویت هم همین طور، اکنون یک رشته شده است. وقتی یک رشته مستقل هست، آیا علوم با
هم ارتباط دارند یا ندارند؟ وقتی ارتباط دارند، می توان از ارتباط علوم با یکدیگر
مدد گرفت و از ارتباط
علوم در مهدویت استفاده کرد. ما می توانیم از تاریخ برای مهدویت استفاده کنیم. حتی
ما از باستان شناسی می توانیم درباره مهدویت کمک بگیریم.

اگر می گوییم مهدویت نمی تواند یک رشته مستقلی باشد، به این معنا است که نمی تواند
همه مسائل خودش را در درون خودش به طور مستقل بررسی کند. با این تعریف، هیچ علمی
این طوری نیست
که بتواند مسائل خودش را درون خودش حل کند. شما ریاضی را ملاحظه بفرمایید؛ برای این
که مسائل خودش را درون خودش حل کند، از علوم دیگر کمک می گیرد. البته در ادامه
توضیح
خواهید داد؛ ولی طبق تعریفی که کرده اید، هیچ علمی نخواهیم داشت که بتواند مسائل
خودش را در درونش حل کند.

دکتر بهروزلک: مهدویت پژوهی یک مطالعه بین رشته ای است. اصلا مرز بندی بین علوم
درست نیست؛ مرز بندی به این معنا که بتوان علوم را طوری از هم جدا کرد که هیچ
ارتباطی با هم
نداشته باشند. این، یک رویکرد پوزیتویستی است که علوم را از هم جدا می کردند؛ به
طوری که هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند. در گذشته می بینیم علما در چند رشته، هم
زمان تحصیل
می کردند. البته با ترجیحی که به یک گرایش می دادند. مهدویت پژوهی هم مانند
دین پژوهی است. اگر بخش بزرگ دین پژوهی، کلام است، آن هم باید شیوه خودش را داشته
باشد. اگر بخشی
از مهدویت پژوهی، تاریخ است، مهدویت پژوهی هم باید شیوه خود را داشته باشد. به طور
خلاصه، یک مهدویت پژوه باید یک اطلاعات جامع در همه ابعاد مربوط به این رشته را
داشته باشد.

البته توصیه می کنیم یک مهدی پژوه در یک زمینه اصلی فعالیت داشته باشد و در
زمینه های دیگر به صورت کلی وعمومی مطالعه کند. اگر از جهت فلسفی مهدویت پژوهی را
بررسی می کند، در
رشته های دیگر قاطعانه نظر ندهد و کار اصلی او در این زمینه باشد. بله؛ به لحاظ
تعلیمی و آموزشی و برای زمینه سازی رشد این حوزه مطالعاتی، باید آن را در قالب یک
رشته تخصصی لحاظ
کنیم؛ اما این لزوما به معنای آن نیست که مهدویت پژوهی رشته مستقلی است و در عرض
کلام، تاریخ و جامعه شناسی است. بلکه از این علوم استفاده کرده و مباحث مربوط به
مهدوی باوری را
در عرصه های مختلف به بحث و گفت وگو می گذارد. این خاصیت مطالعات بین رشته ای است.

نشست دوم: با حضور اساتید محترم، حجت الاسلام و المسلمین سید مسعود پورسیدآقایی،
جناب آقای ابراهیم شفیعی سروستانی و دکتر غلامرضا بهروزلک
دکتر بهروزلک: با تشکر از حضور اساتید محترم. یکی از موضوعاتی که در نشست قبلی با
حضور محققان حوزه مهدویت دنبال کردیم، چیستی مهدویت پژوهی بود. این بحث، تا اکنون
به این
صورت، کم مطرح شده است. بحث های روش شناسی و فلسفه مهدویت پژوهی مطالعه درجه دوم
هستند. هر چند اکنون در حوزه علمیه قم مطالعات تخصصی مهدویت شکل گرفته است و
بحث

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.