پاورپوینت کامل انتظار عروسکی ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انتظار عروسکی ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انتظار عروسکی ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انتظار عروسکی ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

بشین اینجا، مواظب باش دامنت خیس نشهها. مامان تعریف میکرد، منم اینجا نشسته بودم.
گفت هم سن و سال من بوده. فکر کنم من از مامان خوشگلترم. نه، مامان از من خوشگلتره.
حیاطشون که این شکلی نبوده. پر از سنگ و خاک بوده. وقتی که باد میاومده، همه خاکها
رو تو فضا پخش میکرده. فکر کنم تو حیاط خاکی بیشتر میشه انتظار رو حس کرد. من اصلاً
نمیدونم انتظار یعنی چی. چون همیشه بابام پیشم بوده. مث من که همیشه پیش تو هستم،
کنار آب نشسته بوده که یک دفعه صدای بمب اومده و ترسیده رفته تو بغل مامانش؛ یعنی
ننه. مث من که همیشه تو رو بغل میگیرم، نازت میکنم. وقتی آتش بمب تموم شده، باز
رفته تو حیاط. حالا تو بیا بغل من اما این دفعه دختر خاله اقدس هم بوده. با هم بازی
میکردن. مث من و تو که الان داریم با هم بازی میکنیم، و حرف میزنیم. شب که شده،
برگشته گفته مامان بابا نمیآد و سرش جیغ کشیده و گفته چند بار بگم میآد دیگه. مامان
میگفت بابا بهتر بود، سرم جیغ نمیکشید. شبها برام قصه میگفت. چه قصههای خوبی. مث من
که هیچوقت سرت جیغ نمیکشم و شبها کنار خودم میخوابونمت و برات قصه میگم و تو با
خندههات میگی بازم بگو. ببین اون دستمالت رو بذار کنار، پاشو آروم آروم اینجا راه
برو. مثلاً تو بشو مامان مریم، منم میشم ننه. منو عصبانی کن و هی از من سؤال کن. من
آروم سرت جیغ میکشم. ببین چه حسی داره. پس مامان منم حق داشته که ناراحت بشه.
بابابزرگش میخواسته جای پدرش رو براش پر کنه. باهاش شوخی میکرده قلقلکش که میداده،
مامان میپریده هوا و میگفته: «بس دیگه، بس دیگه. بابا بزرگ من فقط بابام رو
میخوام.» شاید یادت میآد، مث اون روزی که سپردمت به راحله، دختر همسایهمون. وقتی که
برگشتم قیافهت خیلی تو هم بود. کمی که قلقلکت دادم، خندیدی که بعد راحله گفت:
«اصلاً برای من نخندید، مث اینکه این فقط تو رو میخواد.» وقتی که صدای در بلند شده،
رفته در رو باز کرده، فکر کرده باباشِ، پریده تو بغل داییش و گفته بابا چرا الان
میای، میدونی چقدر دیره. مامانش میرسه و میارتش پایین. خودشم اشکش درمیآد. مامان هم
با چشمای اشکآلود میگه: «ای کاش بابا الان اینجا بود.» حالا بدو بریم با هم کنار
پلهها بشینیم تا بقیهش رو اونجا برات بگم. یادته اون روزی که از خونه عمو محمدم
برمیگشتم، دیگه از بغلم پایین نمیاومدی. من گریه کردم چون دو هفته بود تو رو ندیده
بودم. تو گریههای منو دیدی، اما نمیتونستی گریه کنی. حالا برو پشت حوض قایم شو، فکر
کن که خیلی وقتِ منو ندیدی. من از پشت پردههای درمیآم تو حیاط. وقتی اومدم کنار حوض
که دستام رو بشورم، تو بپر تو بغلم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.