پاورپوینت کامل داستان های قرآنی;چوپان نحیف اندام ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان های قرآنی;چوپان نحیف اندام ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان های قرآنی;چوپان نحیف اندام ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان های قرآنی;چوپان نحیف اندام ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

اینک پیش از نیم روز است. خورشید درخشان می تابد. ابن مسعود، چوپان نحیف اندام، و
مرد کوچک «بچه کنیزک» آن بالا می رود و درست در برابر مقام ابراهیم می ایستد. چشمها
به او خیره می شود. به راستی این مرد برای چه منظوری بدین جا آمده است؟ لابد با
آنان کاری دارد. اگر چه مدتی است رفتاری مشکوک دارد، اما هنوز همگان نمی دانند که
آیا قطعاً مسلمان گشته یا نه؟ در نظر اول، موشی لاغر و وحشت زده را می ماند اما از
قرائن و آن همراهان می توان فهمید که گویی این مرد، به تازگی ها و یا شاید طی دو سه
سال گذشته به محمد پیوسته است. آری؛ مسلمانان را از فرسنگها راه دور می توان تشخیص
داد و از دیگران متمایز نمود، زیرا شعله نوعی فنا و فدا کردن، شور جان دادن و با
همه سطوت و قدرت بر پای خود ایستادن و از هیچ چیز نهراسیدن، در رفتار غالب آنان به
چشم می خورد.… شاید نیز تقاضایی دارد وبرای خواهشی نزد اشراف قریش آمده. لحظه های
بعد «ابن ام عبد»، (بچه کنیزک) صدایش را صاف می کند، در چشمان وحشت زده و منتظر
قریش که در انتظار سخن و یا احتمالاً درخواست و تقاضایی به آنان می نگرد ـ بی محابا
و بی کمترین وحشت ـ سوره «الرحمن» را از آغاز این چنین تلاوت می کند:

بسم الله الرحمن الرحیم

آن بخشایش گر.

قرآن را آموخت.

و آدمی را آفرید.

و بدو تعلیم کتابت و نطق و فهم کرد.

خورشید و ماه به حسابی منتظم روانند.

و ستاره و درخت سجده گرانند.

آسمانها را برافراشت.

و میزان (ترازو) را به پا داشت.

هان که تا از حد و مقیاس درنگذرید.

و عدل را به پای دارید و در سنجش کم نگذارید.

و زمین را برای آرامش مردم گسترانید.

و در آن میوه ها و خرما بنان غلاف دار و شکوفه.

و دانه های دارای پوسته وتمامی رستنی های خوشبوی نهاد.

پس شما (ای گروه آدمیان و پریان) کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید.

آدمی ر از گل خشک چونان سفال پخته آفرید.

و پریان را از زباله خالص و بی دود آتش.

پس کدامین نعمتها و آلاء پررودگارتان را تکذیب می کنید.

اوست پروردگار دو مشرق و دو مغرب.

کدام از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید.

دو دریا، را به هم درآمیخت.

و میانشان حایلی قرار داد.

کدام از نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید.

و از آن دو دریا لولو و مرجان بیرون آورد.

کدام از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید.

و او راست کشتیهای روان همچون نشانه های سترک در دریاها.

کدامین نعمتهای پروردگارتان را انکار می کنید.

…ناگاه وحشتی وصف ناگشتنی جمع صاعقه زده را در پنجه های خود پیچید… این سخنان چیست
که این مرد چوپان می خواند؟ سوره ای عجیب و کلماتی سهمگین و هایل که قرآنش
می خوانند… کلماتی کوبنده، عظیم که موج در پس موج، معناهایی از اندیشه هایی
بی سابقه و فخیم را در مدّی نامتناهی فرا می آورد و پیش از آن که خیزا به اندیشه ای
خاموش شود، موجی دیگر در می گیرد و توفان اندیشه های دیگر را تصویر می کند،… به
راستی اگر تأثیر کلمات قرآن نبود به دیدن همان اندام و قیافه «بچه کنیزک» و این عمل
تهورآمیز و مسخره «چیز خواندنش» از خنده روده بر شده و از قهقهه می ترکیدند. امّا
رعب آن کلمات مهیب و فخیم چنان ایشان را فرو گرفت که دیگر