پاورپوینت کامل توسّل به قرآن ۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توسّل به قرآن ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توسّل به قرآن ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توسّل به قرآن ۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
سال ۱۳۵۰، در کلاس دوم ابتدایی درس می خواندم، مدیری بسیار سخت گیر و خشن داشتیم.
حرف اول و آخرش کتک بود، آن هم با زدن چوب در کف و پشت دست. برای آنکه بچه ها بیشتر
درس بخوانند، ساعات تعطیلی و پس از مدرسه هم کسی حق ندارد از خانه خارج شود و بازی
کند. خودش از شهر آمده بود و چون فاصله شهر با روستا زیاد بود، ایام هفته را همان
جا می ماند.
ما که برایمان مشکل بود ساعات تعطیلی را همیشه در خانه بمانیم، عصر جمعه ای خطرها
را به جان خریدیم و با یکی از دوستان با هزاران دلهره و اضطراب قدم در کوچه ها
گذاشتیم، به برکه بزرگ آبی که در وسط روستا بود رسیدیم. زمستان بود و آن برکه
لبریز از آب باران بود. در عالم کودکی خود غوطه ور شده بودیم و با یک دنیا شادی
سنگهای کوچک و صافی را برسطح آرام آب پرت می کردیم و از اینکه سنگها از روی آب
می پریدند، احساس خوشحالی و مسرّت خاصی می کردیم. کم کم دلهره دیدار مدیر که
معمولاً به گشت زنی در محیط روستا مشغول بود، از سرمان بدر رفته بود آن چنان غرق
دربازی بودیم که حتی باد سرد زمستانی را نیز بر چهره خود احساس نمی کردیم.
ناگهان تمامی این صحنه های رؤیایی با دیدن مدیر که سوار بر دو چرخه ای بود، همچون
کوه یخی در جلو دیدگانمان آب شد. سنگها از دستمان افتد و نفسها در سینه هامان حبس
گردید. مدیر نگاهی به ما کرد و گفت: «فردا بهتون می گم» و رکاب زنان از کنار ما دور
شد. ما که می دانستیم در پس این سخن کوتاه چه مصیبتی نهفته است، وحشتزده و مضطرب و
در حالی که دستهامان از انجام هرکاری کوتاه بود، رو به سوی خانه نهادیم. حتّی به
پدر خود نیز نمی توانستیم برای وساطت و شفاعت مراجعه کنیم، چون آنها اعتقاد داشتند
که هرچه آموزگار می گوید، درست است و کتکهای او برای ما بسی سودمند.
یک لحظه به دوستم گفتم، برویم خانه و از قرآن مدد بطلبیم. با هزاران امید گامها را
تندتر کردیم. آفتاب نزدیک بود که اشعه طلایی خود را از دیدگان پنهان دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 