پاورپوینت کامل خاطرات قرآنی; آرامش آب ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاطرات قرآنی; آرامش آب ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطرات قرآنی; آرامش آب ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطرات قرآنی; آرامش آب ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
از همان روزی که از راه نرسیده، با کتک پذیرایی شدیم،دانستیم که هر روز صبح، همین
بساط را خواهیم داشت؛ زیرا در زندانی های قبلی نیز چندین مرحله پذیرایی کرده بودند.
همگی برای کتک خوردن آماده شدیم. با صدای سوت، تمام دوستانی که از آسایشگاه بیرون
آمده بودند، داخل آسایشگاه رفتند.کمی بعد، صدای چکمه های عراقی ها که به اتاقک
زندان نزدیک می شدند، به گوش رسید. وقتی قفل در زندان به صدا در آمد و در باز شد،
چندین سرباز کلاه قرمز و خشمیگن وارد شدند. ناگهان چشمشان به در و دیوار خون آلود
زندان و بدن عریان و زخم خورده و کبود و تاول زده ی دوستان افتاد. با نگاهی تعجب
آمیز به همدیگر نگریستند؛ گویا باورشان نمی شد که در تاریکی شب عاشورا، این گونه
مستانه به جان بچه ها افتاده و آن ها را خون آلود کرده باشند.البته باز هم مثل
همیشه، شروع به بهانه گیری کردند و براساس دستور، کتک مفصلی به بچه ها زدند. دوستان
نیز هر کدام، زیر لب ذکری زمزمه می کردند و مظلومیت و غربت… در چهره ی همه نمایان
بود. جز صبر و تحمل چاره ای نبود. سرانجام بعد از مدتی، همدیگر را صدا زدند و در را
بستند و رفتند. وقتی در زندان بسته می شد، نفس راحتی می کشیدیم و آرزو می کردیم ای
کاش در باز نمی شد. کاش در زندان همیشه به رویمان بسته بود، آیا تاکنون شنیده اید
که کسی آرزو کند که در به رویش بسته باشد؟
برای صبحانه، به جز کتک از چیز دیگری خبری نبود. نزدیک ظهر بود.اسیرانی که در
محوطه ی اردوگاه بودند، با یک سوت داخل آسایشگاه شدند. عراقی ها به طرف زندان
می آمدند. از صدای پای آن ها معلوم بود که دو نفر بیشتر نیستند. فهمیدیم الان از
کتک خبری نیست. حتماً برای کار دیگری آمده اند. عراقی ها در را باز کردند و خودشان
فوراً از جلو در دور شدند تا هوای نامطبوع و متعفن زندان به مشامشان نرسد.گفتند
بیایید بیرون. بچه ها به صف بیرون شد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 