پاورپوینت کامل داستان قرآنی;با دوستان هم این گونه؟! ۲۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل داستان قرآنی;با دوستان هم این گونه؟! ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان قرآنی;با دوستان هم این گونه؟! ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان قرآنی;با دوستان هم این گونه؟! ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

سپیده; صبح داشت طلوع میکرد،نسیم ملایمی میوزید و تنهای تازه از خواب برخاسته را به آرامی نوازش میداد. زن هم اندکی آرام گرفت و آهنگ پر نشاط کودک او که چند لحظه قبل به دنیا آمده بود،در فضای خانه; کوچک طنین انداخت.

آن زن،از قبیله; «حدّان» بود که اهالی آن به بصره; قدیم مهاجرت کرده بودند و نام محلّی در بصره که وی در آن میزیست به مناسبت قبیله; او«حدان»انتخاب شده بود، همسر زن،«محمد بن یزید حمیری» نام داشت،و فرزندش اسماعیل نامگذاری شد،که از همان دوران کودکی او را«سید»لقب دادند و آن گاه هم،که در حوزه; علم و دانش و سرودن اشعار بلند شهرت یافت،با کنیه;،«ابو هاشم» و«ابو عامر»خوانده میشد. (العدیر،ج ۲،ص۲۳۱ و۲۳۳)

اسماعیل،به سال ۱۰۵ هجری در بصره چشم به دنیا گشود و در همان شهر دوران کودکیاش را گذرانید تا این که در نوجوانی؛وقتی به حدّ تشخیص و رشد فکری رسید،مشکلات و نناقضهایی اعتقادی را میان خود و خانوادهاش احساس کرد؛زیرا وی بر اثر معاشرت با افراد دانا و دوستان دلسوز،راه ارادت و اطاعت امام علی(ع)را برگزیده بود،درحالی که پدر و مادر او به خاطر پیروی از عبد الله بن اباض که مرامی انحرافی با شیعه داشت. این اختلاف عقیده میان پدر و مادر،با فرزند،برای اسماعیل وضع رنج آوری را به وجود آورده بود،به حدّی رسید که وقتی وی نتوانست پدر و مادر را به راه صحیح پیروی از امام علی(ع)بکشاند و حتّی متوجّه شد پدر و مادر تصمیم به قتل و نابودی او گرفتهاند،اسماعیل ناچار،خانه و پدر و مادرش را رها کرد و به«امیر عقبه»فرزند«مسلم هنائی»که مردی مؤمن و صالح بود،پناهنده شد،سالها در خانه او میزیست،تا این که با خبر شد،پدر و مادرش منحرفش از دنیا رفتهاند،پس برای دریافت ارثیه; خود به خانواده مراجعه کرد!

آری!پدر و مادر گمراه،فرزند مؤمن را آزار زیادی میدادند،وقتی که او بزرگ شد و صاحب نام و شهرت گردید و نیز دارای همسر و فرزند شده بود،یک بار گوشهای از آزارها و تلاشهای پدر و مادرش را در راه بازداشتن او از مرام و عقیده حقش،برای دختر خویش«عباسه»این گونه شرح داد: وقتی کودکی بودم،میشنیدم که پدر و مادرم به علی(ع)ناسزا میگفتند،از این رو،سخت ناراحت شدم و در حالی که گرسنه بودم،خانه را ترک کردم وگرسنگی را به بازگشت بر خانه ترجیح دادم. شب را گرسنه در مسجد به سر بردم،اما بر اثر فشار گرسنگی به خانه برگشتم، مقداری غذا خوردم و بعد خانه را ترک نمودم،تا این که اندکی بزرگ و هوشیار شدم و شروع به سرودن شعر کردم. به آنان گفتم: من برگردن شما حقّی دارم که در برابر حقّی که شما برگردن من دارید، بسیار کوچک است،شما به خاطر ناسزاگویی به امیر مؤمنان(ع)مرا از خود راندید،این وضع مرا بسیار رنج و آزار میداد و من از این که با شما مقابله کنم،بسیار ناراحتم…من که دیدم،پدر و مادرم هم چنان برگمراهی خود اصرار دارند،بالاخره از آنان جدا و دور شدم…!

یک بار هم سید اسماعیلی،برای مرد مورد اعتمادی لب به گلآیه گشود که: در دوران کودکی به خاطر عقیده; حق خود،از سوی مادرم سخت مورد آزار قرار میگرفتم،او شب ها مرا از خواب بیدار میکرد و میگفت: «میترسم در مذهب باطل خود بمیری و داخل آتش دوزخ شوی!…»

به هر حال،او بدون این که به پدر و مادر گمراهش آزاری برساند،آنان را ترک نمود و به کوفه مهاجرت کرد. در آن شهر با عالمان و شاعران بزرگی ارتباط و معاشرت داشت و اشعار فراوانی در معرفی و حقّانیت امام علی(ع) سرود. این سرودهها وی را به عنوان یک شخصیت سرشناس مدافع علی(ع)و شیعه در کوفه شناساند و مشهور کرد،سید که درباره; مناقب علی(ع)و خاندان او ۲۳۰۰ قصیده; ناب پدید آورد،یک روز در میدان کنار کوفه در حالی که رجال و بزرگان معروف شعر و ادب حضور داشتند،از اسب خود پیاده شد و با صدای بلند گفت: ای شاعران و دانشمندان کوفه!هرکس چیزی از فضایل و مناقب علی(ع)بیان کند،که من درباره; آن شعری نسروده باشم،اسبم را هدیه خواهد گرفت،افراد پس از بحث و گفت وگو،موضوعی از معجزه های علی(ع)را یادآورد شدند،سید هم بیدرنگ در آن باره شعری سرود و سپس اسب خود و مقداری پول و هدیه به آن مرد بخشید.

باری!اشعار فراوان سید اسماعیل حمیری برای دفاع از تشیع و حقانیت امام علی(ع)و خاندان و پیروان آن حضرت،زبان زد همگان بود،و در روزگار سخت حاکمان بنیامیه و بنیعباس،نقل مجالس بود و همه با شگفتی از خود م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.