پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تأثیرهای شگرف قرآن ۱۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تأثیرهای شگرف قرآن ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تأثیرهای شگرف قرآن ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل داستان قرآنی ; تأثیرهای شگرف قرآن ۱۲ اسلاید در PowerPoint :
۳۲
«… اگر مقروض نبودم و ترس بی سرپرست شدن همسر و فرزندانم را نداشتم، همین امروز به مدینه می رفتم و انتقام همه قریش را می گرفتم…»
این سخنان «عمیر بن وهب»،یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا(ص) و مسلمانان بود.او پسری داشت به نام «وهب» که در جنگ «بدر»، به دست مسلمانان اسیر شد. «عمیر» که از جنگ «بدر» به شهر مکه برگشت،روزی با «صفوان بن امیه»، در «حجر اسماعیل» نشسته و بر کشته شدگان بدر تأسف خورده و به یاد آن ها آه سرد از دل بر می کشیدند.
صفوان گفت: ای عمیر! به خدا سوگند،پس از کشته شدن آن عزیزان، دیگر زندگی برای ما ارزش و لذتی ندارد.
عمیر گفت: آری به خدا راست گفتی. اگر من مقروض نبودم و ترس از بی سرپرستی همسر و فرزندانم نداشتم، همین امروز به مدینه می رفتم و انتقام خود و همه قریش را از محمّد می گرفتم و او را می کشتم. زیرا، پسر من در دست آن ها اسیر است و برای رفتن به مدینه، بهانه خوبی دارم.
صفوان گفت: قرض هایی که داری، من می پردازم و همسر و فرزندان تو را همانند زن و بچّه خود سرپرستی می کنم، دیگر چه می خواهی؟
عمیر گفت: با این وضع حاضرم و دنبال این کار می روم؛ ولی به شرط آن که غیر از من و تو، کسی از این جریان آگاه نشود.
به دنبال این قرار و گفتگو، عمیر برخاست و به خانه آمد. شمشیرش را تیز کرده و لبه اش را زهر آگین ساخته و آن را با خود برداشته و به سوی مدینه راه افتاد. جمعی از مسلمانان، در مسجد مدینه نشسته بودند و از جریان جنگ بدر و نصرتی که خدای بزرگ نصیب مسلمانان کرده بود، صحبت می کردند. ناگاه یکی از آن ها چشمش به «عمیر بن وهب» افتاد که با شمشیری حمایل کرده، از شتر خود پیاده شد. بی درنگ نزد رسول خدا(ص) رفت و حضرت را از آمدن او آگاه ساخت. رسول خدا(ص) امر کرد تا عمیر را نزدش بردند.
رسول خدا(ص) به عمیر فرمود: جلوتر بیا.
عمیر نزدیک آمده و به رسم دوران جاهلیت گفت: صبح بخیر.
رسول خدا(ص) فرمود: ای عمیر!خدا تعارفی بهتر از تعارف تو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 