پاورپوینت کامل لبخند خاموش ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل لبخند خاموش ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لبخند خاموش ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل لبخند خاموش ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۸۰

لحظاتی چند به کریسمس مانده بود و من مشغول آخرین خریدهای شب سال نو بودم. تصمیم گرفتم برای عزیزانم عروسک بخرم.

در همین حین، دخترک زیبا و دوست داشتنیِ کوچکی که لباس های قشنگی برتن داشت، با دقت به عروسک ها نگاه می کرد. دخترک، دسته اسکناس لوله شده ای را محکم در دست داشت. هر عروسکی را که می پسندید، رویش را به پدرش می کرد و از او می پرسید: «پدر! می توانم این عروسک را بخرم؟ آیا پولش را دارید؟». پدرش نیز همواره به او پاسخ مثبت می داد. دخترک به جست وجو برای پیدا کردن عروسک دلخواهش ادامه داد و هربار این سؤال تشریفاتی را می پرسید:«پدر! پول من کافی است؟».

درست در همین لحظات، پسرکی خیره شده بود به اسباب بازی ها و با حسرت، به آنها می نگریست. او هم لباس های تمیزی برتن داشت؛ امّا در عین تمیزی، کهنه و رنگ و رو رفته بودند. بی شک، ژاکتی که بر تن داشت، یک یا دو شماره برایش کوچک بود. پسرک نیز تعدادی اسکناس در دست داشت؛ امّا به نظر نمی رسید که بیش از پنج دلار باشد. شاید هم کم تر از پنج دلار بود. او نیز به همراه پدرش بود. هربار که یکی از بازی های ویدئویی را انتخاب می کرد و به پدرش نشان می داد، پدرش سری تکان می داد و پاسخی جز منفی نداشت.

دخترک، عروسک دلخواهش را پیدا کرده بود. عروسکی که لباس زیبایی به تن داشت و می توانست موجب حسادت تمام دختران کوچک شود.

با وجود این، ایستاده بود و به بحث ها و مشاجرات بین آن پدر و پسر گوش می داد. پسر با قیافه ای غمگین، بازی ویدئویی را سرجایش گذاشت و به جای آن، کتاب عکس برگردانی را برداشت و به همراه پدرش به طرف ردیف دیگری از اسباب بازی ها رفتند. دخترک عروسک زیبایش را سرجایش گذاشت و بعد به طرف بازی های کامپیوتری دوید و دقیقاً بازی ای را که روی دیگر بازی ها بود برداشت و بی درنگ، چند کلمه ای با پدرش صحبت کرد و به طرف صندوق رفت.

من هم چون هدایای خود را انتخاب کرده بودم، به طرف صندوق رفتم و در صف پرداخت پول، درست پشت سر آنها ایستادم. دخترک، شاد و خندان بود و این خوشی در نگاهش هویدا بود.