پاورپوینت کامل …عفاف، یعنی ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل …عفاف، یعنی ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل …عفاف، یعنی ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل …عفاف، یعنی ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
۴۷
روزی که قرار شد مطلبی در مورد «عفاف» بنویسم، هوا بارانی بود. داشتم با خودم فکر می کردم «عفاف» از نظر همه مردم، یک معنا و مفهوم دارد که توجّهم به چهره برخی عابران جلب شد که کلافه از زحمات باران، چهره های درهمی داشتند و به یاد آن حکایت معروف افتادم که: مَلِک دینار از صحرا باز می گشت. پرسیدند: از کجا می آیی؟ گفت: «به صحرا شدم. عشق باریده بود و زمین، تر شده و چنان که پای مرد به گِلزار فرو شود، پای من به عشق فرو می شد». با خود اندیشیدم که باران هم از نظر لغوی یک معنا دارد، ولی نگاه های مردم نسبت به آن، چه قدر متفاوت است!
آن روز، احساس کردم که در آستانه جامعه ای ایستاده ام که از تفکّر مردم آن، هیچ نمی دانم و نمی دانم مردم با این همه تفاوت دیدگاه، در جامعه ای که معمولاً روی ظاهر افراد قضاوت می شود، در مورد عفاف – که به نظر می رسد ارتباط مستقیمی با ظاهر دارد – چگونه می اندیشند. پس حالا این فرصت، چه قدر غنیمت است برای این که بدانم مردم در مورد یکی از مهم ترین، بدیهی ترین و در عین حالْ سخت ترین واژه ها چگونه فکر می کنند.
علیرضا عابدین زاده، دانشجوی رشته فقه و حقوق اسلامی، در مورد معنای «عفاف» می گوید: عرب ها اصطلاحاً گلی را که توسط برگ هایش پوشیده شده باشد، مُعَفِّف می دانند. او می گوید: پاکدامن را می توان «مُعَفّف» نامید. او عفاف را یک بحث چند بُعدی می داند و معتقد است که بایستی اوّل، مرزبندی ابعاد آن مشخص شود و سپس به بحث در مورد آن پرداخته شود.
عابدین زاده معتقد است عفاف و حجاب در جامعه ما مترادف شده و با توجه به آموزش هایی که از دوران کودکی به ما داده شده، معمولاً عفاف را برای خانم ها ضروری تر می دانیم، در حالی که عفاف برای همه و در همه ابعاد، لازم است. او عفاف را هم ذاتی و هم اکتسابی می داند؛ ولی معتقد است جنبه اکتسابی آن از جنبه ذاتی اش بیشتر است. تصویر ذهنی او از عفاف، یک خانمِ پوشش دار یا یک آقایِ متشخّص است.
لیلا نادری، دانشجوی علوم اجتماعی، در مورد معنای عفاف می گوید: در جامعه ما عفاف، بیشتر «حجاب» معنا شده است تا معنای واقعی خودش و این، یک برداشت نادرست است. او معتقد است عفاف، یک امر ذاتی و فطری است، در حالی که حجاب، یک امر اکتسابی است.
لیلا می گوید: عفاف، سفیدی و قشنگی و پاکی است؛ ولی در جامعه ما با حجاب و آن هم حجاب زنان، مترادف شده است. پس الآن عفاف، همان حجاب خانم هاست.
او معتقد است: محدودیت های شرعی در مورد عفاف، تا آن جا که گفته شده، عالی است؛ ولی در عمل یا افراط می شود یا تفریط.
لیلا می گوید: زن عفیف، لازم نیست ظاهر خاصّی داشته باشد. ممکن است هر ظاهری داشته باشد؛ ولی رفتارش باید عفیفانه باشد. باید به زنان آموزش داد که عامل گناه یا تحریک کننده روح جامعه نباشند، نه این که با جنس مقابل، هیچ گونه ارتباطی نداشته باشند.
او معتقد است اگر جامعه بتواند به جوان بیاموزد که هم می تواند به ظاهرش برسد و هم به درونش، اصلاً مشکلی پیش نمی آید؛ ولی جامعه ایران، این طور نیست و همیشه به یک بُعد مسائل پرداخته می شود و جوان در عمل با نوعی تضاد مواجه می شود.
لیلا می گوید: عفاف، یک چیز درونی است. وقتی ما به آن معنای بیرونی بدهیم، آن گاه با مُد و یا هر چیز دیگری تغییر خواهد کرد.
حمید حسن زاده، فارغ التحصیل رشته ادبیات فارسی، معنای لغوی «عفاف» را «پوشاندن» و ریشه عربی آن را «عفف» می داند و معتقد است در فارسی «عفاف» به معنای «پاکدامنی» به کار می رود. او پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک را حوزه عفاف می داند و دو عامل صداقت و مردم آزار نبودن در رفتار را نشانه های عفّت رفتاری می داند.
او می گوید: با توجه به امکانات و محدودیت های هر خانواده ای، درجات عفاف در خانواده ها متفاوت است.
حسن زاده، ظاهر درست را برای سنجش عفّت، مهم می داند، ولی نیّت خوب را مهم تر و می گوید: اگر ظاهر آدم درست باشد، ولی نیت خوب نداشته باشد، نمی توان او را عفیف نامید. در جامعه ما عفاف را به قدری پایین می آورند که با «حجاب»، یکی می شود.
او در مورد تصویر ذهنی خود از عفاف می گوید: به قول یکی از علما، وقتی به جای بها دادن به علما و اساتید دینی فقط به مدّاحان بها داده شود، یعنی فقط به ظاهر اهمیت می دهیم. تصویر عفاف هم به همین شکل است. اگر فقط به ظاهر آن اهمیت دهیم، تصویر آن همان پوشش است؛ ولی اگر قرار است بحثی علمی صورت بگیرد، باید در کنار ظاهر و فراتر از آن، به باطن و چیزهایی که دیده نمی شوند هم بپردازیم. مردم ما معمولاً عادت کرده اند که چهره حقیقی خود را نشان ندهند و آن چیزی را که از آنها خواسته می شود، نشان دهند. درحالی که فقط حفظ ظاهر کردن، یعنی آغاز یک ریای بزرگ و این، «عفّت رفتاری» نیست.
حسن زاده ملاک سنجش عفاف در جامعه را وجود و ظهور رفتار عفیفانه در سطح جامعه می داند و معتقد است که نیّت خوب، به تنهایی کافی نیست و باید در رفتارها و روابط اجتماعی، نمود پیدا کند. به عنوان نمونه ملّت ایران، فارغ از سیاسی بودن یا نبودن آنها در برخی صحنه ها، حضور جدّی پیدا می کنند. مثلاً حتی کسانی که سیاسی نیستند، با دیدن فجایع اسراییل، احساساتشان جریحه دار می شود و به فلسطینی ها کمک می کنند. این، نشان می دهد که مردم ما به دنبال خوبی ها هستند و نه بدی ها و این یعنی خوب بودن و خوب فکر کردن، که همان «پندار نیک» است.
زهرا، دانش آموز رشته ریاضی دبیرستان پروفسور حسابی، عفاف را «عشق» معنا می کند. او می گوید: عفاف، درست ترین راهی است که انسان برای رسیدن به خواسته اش که خداست، انتخاب می کند و چون خواسته اش همان عشق است، بنابراین عفاف، همان عشق است.
او می گوید: منشأ عفاف، خداوند است و چون خداوند از روح خود در انسان ها دمیده، بنابراین، در نهاد انسان ها به طور ذاتی قرار دارد؛ ولی خود افراد، آن را تقویت یا تضعیف می کنند.
زهرا می گوید: عفاف در وجود آدم ها هست و اصلاً با توجه به ظاهر افراد نمی توان در مورد عفاف آنها قضاوت کرد. زهرا عفاف را برای هر دو گروه مردان و زنان، ضروری می داند و معتقد است چون زنانْ تربیت کننده فرزندان هستند و یک مادر عفیف، فرزند پسر خود را هم عفیف بار می آورد، بنابراین، جامعه رو به عفاف می رود. پس می توان گفت که برای زن ها ضروری تر است.
او می گوید: فرانتس فانون گفته اگر استعمارگران بخواهند کشورهای جهان سوم را به هم بریزند، بایستی عفاف را از زنان آن جامعه بگیرند. تصویر ذهنی زهرا از عفاف،
یک شاخه گل نرگس است.
مهناز، دانش آموز هنرستان، عفاف را به معنای «خوب بودن» می داند و معتقد است که عفاف در همه وجود دارد، چون مثل گل است. حتی یک «گل» ممکن است خار شود؛ ولی بین خارها باز هم معلوم است که از اوّل، گل بوده و این، همان تفاوت بی عفّتی و با عفّتی است. مهناز، عفاف را به شکل یک دسته گل سفید داخل گلدان تصویر می نماید.
معصومه صمدزاده، فارغ التحصیل رشته جغرافیا، عفاف را همان پاکدامنی می داند و حوزه آن را تفکر و اعتقادات انسان و نه اجبارها، می داند. او می گوید عفاف هر فرد در دل اوست و هر کسی که اعتقادی به ضرورتِ پاک بودن و پاک ماندن نداشته باشد، نمی تواند عفیف باشد.
او می گوید: کسانی که فقط با ظاهرشان، نه همراه با اعتقاداتشان، می خواهند پاکدامن نشان داده شوند، عوامفریب هستند، نه «عفیف». معصومه می گوید: قانون و مجازات، هرگز نمی تواند یک حالت روحی و معنوی یا یک فضیلت اخلاقی را در جامعه پیاده و به اصطلاح، نهادینه کند. هر کاری که با امر و نهی دائمْ همراه شود، با یک عکس العمل لجبازانه از سوی جامعه مُواجه خواهد شد. برای توسعه یک «صفت اخلاقی» یا یک «باور» در جامعه، باید با روش های علمی و تربیتی، جامعه و افراد را قانع کرد. در چنین شرایطی است که افراد سوءاستفاده چی و زیاده خواه، شناخته می شوند و مجازات، در مسیر درست قرار می گیرد.
معصومه، عفاف را ذاتی می داند و می گوید: حتی در برخی کشورها که به گستردگی کشور ما پابندی به دین ندارند، شاهدیم که به خاطر رابطه یک رئیس جمهور و منشی اش، جار و جنجال به پا می شود. یعنی جامعه نسبت به بی عفّتی حساسیت دارد و این حساسیت در حدّ خودش قابل قبول است. پس نتیجه می گیریم که عفاف، ذاتی است؛ ولی میزان و حدود آن به محیط و تربیت خانوادگی باز می گردد.
عادله، دانشجوی حسابداری، «عفاف» را «شناخت» معنا می کند. او می گوید: وقتی فارغ از هر آداب و سنّتی با اعتقادات واقعی خود نسبت به چیزی شناخت پیدا کنیم، می توانیم در تمام ابعاد، آن را رعایت کنیم.
او می گوید: اگر شناخت واقعی نباشد و انسان همواره به اجبار، مجبور به انجام دادن کاری باشد، آن گاه نه عفاف، نه عشق، نه حجاب، نه پاکدامنی و نه هیچ چیز دیگری
معنا نمی دهد. تصویر ذهنی او از عفاف، تصویر معروف «سکوت» است که در مراکز درمانی نصب می شود.
ابراهیم عسگری، فارغ التحصیل رشته ادبیات، عفاف را «پاکدامنی» معنا می کند. او معتقد است که عفّت، یک ارزش اسلامی است و معنای خود را دارد؛ ولی برداشت خود مسلمان باعث شده که معنای آن، نسبی باشد و نوع برخوردهای مردم با آن، معنای آن را نسبی کرده است.
او می گوید: گفتار، حاصل تراوش های ذهنی است. وقتی ذهنی عفاف داشته باشد، گفتار آن هم عفّت خواهد داشت، مانند همان «عفّت کلام» که در میان مردم رایج است.
عسگری معتقد است چادر و پوشش، مظهر عفاف و پاکدامنی است درحالی که الآن، بیشتر یک وسیله به نظر می رسد. او حجاب را نمودی از عفاف می داند و می گوید: در دین ما عفاف به معنای پوشش، بیشتر برای خانم ها عنوان شده و پوشش خانم ها و آقایان با هم تفاوت دارد. به همین دلیل است که با گفتن کلمه «عفاف»، بیشترْ خانم ها تداعی می شوند؛ ولی واقعیتْ این است که عفاف برای همه ضروری است، چون حوزه آن بسیار وسیع است.
طیّبه جلالی مقدّم، دبیر است و «عفاف» را همان «پاکدامنی» می داند. تصویر ذهنی او از عفاف، یک دختر پوشش دار است. خانم جلالی مقدّم می گوید: عفاف برای زنان ضروری تر است؛ زیرا آنها حسّاس تر و آسیب پذیرتر هستند.
او معتقد است عفاف در دوران کودکی آموزش داده می شود و در مرحله نوجوانی تجربه می شود. به همین دلیل در این دوران به بیشترین حدّ خود می رسد و در دوران جوانی کم تر از دوره نوجوانی می شود.
خانم جلالی مقدّم، برای محدویت های قانونی و شرعی به عنوان عامل بازدارنده از بی عفّتی، نقش محدودی قائل است و بر این باور است که قانون و مأمور قانون، حدّاکثر، ظواهر جامعه را اصلاح می کند؛ اما در محیطهای شخصی و دور از چشم مأموران قانون، همان «شناخت» است که کارآیی دارد و ایمان و خویشتنداری و فضایل اخلاقی را به همراه می آورد.
شناختی که ناشی از اعتقادات فرد است، بهترین عامل کنترل کننده است. گرچه برای کنترل آدم های بیماردل و هنجار شکن و برای حفظ حقوق و حریم بقیه آدم ها، وجود قانون و مجازات، لازم است.
زهرا مجیدی، معلّم دوره راهنمایی هم عفاف را یک خانم محجّبه تصویر می نماید. او حجاب را یکی از مظاهر عفاف می داند و می گوید: این عامل، صددرصد تعیین کننده نیست. چون بعضی ها درست برعکس عمل می کنند. او بخشی از عفاف را ذاتی می داند که در وجود همه آدم ها هست ولی بیشتر آن را بسته به محیط می داند و می گوید: عفّت ذاتی
در اثر تأثیر محیط، تقویت یا تضعیف می شود.
احمد، کارمند دیپلمه، عفاف را «پذیرش برخی محدودیت ها به خواست و اراده خود و بر مبنای اصول متعالی انسانی» معنا می کند و کلمات: حیا، نجابت و پرهیزگاری را به جای عفاف، پیشنهاد می کند. او قوانین و مجازات ها را در حوزه فردی کم تأثیر و در حوزه اجتماعی، بسیار مؤثّر و بلکه دارای تأثیر مستقیم می داند.
فرزانه، فارغ التحصیل یکی از دانشگاه های دولتی، «عفاف» را خُنکای سایه بیدی می داند که در جهنم کویر به داد انسان می رسد. او می گوید: عفاف، نوعی نیاز و لذّت است و این هر دو، مرد و زن نمی شناسد و برای همه وجود دارد.
فرزانه که ظاهری کاملاً مطابق با مُد روز دارد، معتقد است: از نظر جامعه، حوزه عفاف یک مرد، عملکرد ذهنی و فکری اوست و تقریباً ربطی به پوشش ندارد؛ ولی عفاف در زنان، بیشتر در رفتار و گفتار خلاصه می شود و بیشتر عملکرد ظاهری دارد.
فرزانه می گوید: چون پوششْ بیشتر برای زنان تداعی می شود، به نظرم جایگزین مناسبی برای عفاف نیست و کلمه «شریف» از نظر من مناسب تر است. چون یک «مرد شریف» یا یک «زن شریف» قطعاً یک فرد عفیف است.
او معتقد است تصویر عفاف را نمی توان ترسیم کرد، همان گونه که تصویر خدا را نمی توان ترسیم کرد؛ ولی می توان بعضی چیزها را شبیه عفاف دانست. مثلاً یک گل را به خاطر زیبایی اش، یا یک برکه آب را به خاطر پاکی اش، یا یک نخل را به خاطر نجابتش و یا تصویر یک شهید را به خاطر عاشقی اش می توان سمبُل عفاف دانست.
* * *
آنچه گذشت، دیدگاه های گروهی از شهروندان جوان تهرانی درباره «عفاف» بود. این گفتگوها را پیش از آن که در مَعرض مطالعه شما قرار گیرد، در اختیار استاد دکتر حسین اسکندری (عضو هیئت علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی) قرار دادیم و سپس به گفتگو با وی نشستیم تا دیدگاه ایشان را نیز در این باره بشنویم.
آقای دکتر اسکندری! واژه عفاف از نظر لغوی و از نظر اصطلاحی (روان شناسی) به چه معنا و مفهومی است؟
عفاف، در واقع، یک اصطلاح فرهنگی است و منظور از آن، این است که انسان در یک چارچوب مشخصی از نظر رفتاری قرار بگیرد و تعامل (ارتباط) خود را بر اساس آن، تنظیم کند. این عفاف، در واقع، ممکن است جنبه روانی، اجتماعی، عاطفی یا رفتاری داشته باشد. مُعادل فارسی آن، همان «پاکدامنی» است.
اگر انسانی حدّ اعتدال میان دو دامنه افراط و تفریط را داشته باشد که یک طرف آن، لجام گسیختگی و بی مرزی و طرف دیگر، بی ارتباطی و خُمود(افسردگی) و… است، این حدّ وسط، در واقع یعنی این که انسان بتواند با دیگران تعامل داشته باشد و حدّ اعتدال آن را پیدا کند.
در روان شناسی می توانیم بگوییم انسان ها صرف نظر از این که مرد یا زن آفریده شده اند، لازم است نقش خودشان را پیدا کنند، خصوصاً در نقش جنسیتی مردانه و زنانه که هر کدام مستلزم این است که انسان با آن نقش، آشنا باشد و همین طور با انتظارات و تکالیفی که در آن نقش است، آشنا باشد تا بعد، مطابق آن انتظارات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 