پاورپوینت کامل پیوستگی و همسبتگی ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیوستگی و همسبتگی ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیوستگی و همسبتگی ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیوستگی و همسبتگی ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
۸۸
جوانی ، فصل پیوند است و با هم زیستن. ما نه «تنها» هستیم و نه از «تنهایی»
لذت می بریم. ما به مردم نیاز داریم و آنان به ما. همه ما از بدو تولد، پدر و مادر
و خواهر و برادر و یا برخی از اینها را در کنار خود می بینیم و اندک اندک، همسالان
و همسایگان و همکلاسان و هم گروه ها و بسیاری «هم»های دیگر را در نزدیکی خود
می یابیم.
در بیرون از خانواده ، ما با همسایگان و دوستان زندگی می کنیم ، همشاگردی ها و
معلمان نیز در اوقات و سال های تحصیل، در کنار ما هستند و برای برخی از ما پیش
می آید که در موقعیت های شغلی و تحصیلی و محل زندگی با افرادی دیگر نیز برخورد
کنیم.
در این میان یکی از ما در دل دیگران جای می گیرد ، همه ما او را دوست داریم و به
او محبت می ورزیم، با او راحت تر می گوییم و می شنویم و آسان تر ارتباط برقرار
می کنیم. گاه اسرار نهان خود را از پدر و مادر و خویش و نزدیک ، پوشیده
می داریم ، اما با او در میان می گذاریم. او ، سنگ صبور ما می شود و مایه تسکین
روحی همه. نه ما از او می رنجیم و نه او از ما می رنجد .
در این جا، بنا داریم به اصول استوارسازی و سالم نگاه داشتن این ارتباط بپردازیم و
نیز آداب آن را از دیدگاه کسانی که خود، سالم ترین ، عمیق ترین و استوارترین
ارتباطها را با دیگران پی ریزی کرده اند و بسیاری از بزرگان تاریخ، شیدایی ترین
پیوندها را با آنها داشته اند ، اشاره کنیم.
الف) با دوستان
اصل اول: برابری و برادری
ما همه دوست داریم دیگران به ما احترام بگذارند ، عزّت و آبروی ما را حفظ کنند ،
عذر ما را بپذیرند و از خطای ما چشم بپوشند و آن را برای کسی نگویند و رازهای
ما را فاش نکنند. آیا دیگران، اینها را از ما نمی خواهند؟ پس نخستین اصل در
رفتار – که مهم ترین هم هست – این است که: «همان گونه با مردم رفتار کن که دوست
داری مردم با تو رفتار کنند».(۱)
باید دوست را برادری بدانیم که تنها همزاد ما نیست (۲)
و برتر از این، او
خود ماست و ما وظیفه داریم در رفتار با او، خودمان را به جای او بگذاریم (۳)
که اگر چنین کردیم، عدالت ورزیده ایم و لقب «عادل»، برازنده ماست.(۴)
اصل دوم: «خوش …» بودن
اگر به گفتار و رفتار خود ، عملاً پیشوند «خوش» را بیفزاییم، حتما ارتباطهای خوش و
سرزنده ای خواهیم داشت .
در اولین لحظه دیدار و پیش از نزدیک شدن دوست ، باید «خوشرو» باشیم. کلید گشودن دل
دوست ، خوشرویی و لبخند است . چهره شکفته ، پیام محبّت است و فرستادن موج
دوستی. لب گشودن ، دل گشودن را به ارمغان می آورد و خود، اولین کار نیک در
نخستین ثانیه های ارتباط است (۵)
و در مقابل، ابروان گره خورده ، بستن
دریچه ارتباط!
کار زیبای دیگر ، «خوشگویی» است: سخن گفتن بدون تحقیر و مسخره کردن و سرزنش، سخن
گفتن به قصد زدودن اندوه و از میان بردن بیم و در آغاز ، سلام دادن.
سلام یعنی سلامتی و آرامش، یعنی آرزوی تندرستی دوست و آسوده کردن او از گزند دست و
زبان. و نیک روشن است که هر کس پیشدستی کند ، مسابقه محبّت را برده است. سلام
را کوچک تر به بزرگ تر تقدیم می کند، اما با سلام دادن، بزرگ تر می شود و
بزرگ تر نیز باید خود را کوچک تر ببیند و زودتر سلام دهد و کسی از پیامبر اکرم
بزرگ تر نیست؛ اما هیچ کس نتوانست در سلام دادن، بر او پیشی بگیرد.(۶)
و باید «خوش برخورد» باشیم. با دوستِ از راه رسیده، دست بدهیم و چون صفحه دستان را
بر هم می نهیم ، بر دوستی هایمان پای بفشاریم و آوای محبّت را از همه سر
انگشتانمان سردهیم و بدانیم که دست محبت خدا در میان ماست و دست آن یکی را
می فشارد که دیگری را بیشتر دوست دارد،(۷)
اگر چه با نگاه رحمت به هر
دو می نگرد و گناهان هر دو چون برگ درخت می ریزد.(۸)
و شاید به همین دلیل ،
پیامبر به هنگام مصافحه دست خود را جدا نمی کرد و صبر می کرد تا طرف دیگر ، دستش
رابکشد.(۹)
«خوشخویی» را نیز بیفزایید . خوشگویی و خوشرویی و خوشخویی، در هم تنیده و تور
دوستی را تابیده اند ؛ توری که گستردن آن، محبت نیکان را شکار ما می کند. ما با
سلام دادن، گفتار مؤدبانه و رفتار مقبول ، محبت همه را جلب می کنیم و سخن زیبا
، جواب زیبا می آورد.(۱۰)
خوشخویی ، یعنی تحمّل و شکیبایی و بردباری و دلسوزی و گذشت و انصاف. ما می توانیم
سنگ صبور همدیگر باشیم و آب گوارایی برای تشنگان در کویر تفتیده زندگی.(۱۱)
اصل سوم: به یاد دیگران بودن
برخی به مجلس نیامده ، از خود می گویند و خویشتن را مطرح و شیرین کاری های خود را
بازگو می کنند و آن گاه هم که اندک توجهی به ما می کنند و می خواهند ما صحبت
کنیم، به ما می گویند: بازیِ مرا دیدی؟!
اینان نه ما را می بینند و نه از ما سراغ می گیرند و نه حضور و غیبت ما برایشان
محسوس است؛ اما دوستان دیگری هم ، به گرمی از ما احوالپرسی می کنند و صمیمانه ،
از مشکلات ما جویا می شوند و از درس و مشق و خانه و کاشانه می پرسند و در هر
کجا که کمکی نیاز باشد دست مردانگی و جوانمردی پیش می آورند و همچون انصار
پیامبر در مدینه ، ایثارگرانه ، شام خود را برای دیگری می فرستند.(۱۲)
در مرور درس ها و حل تمرین ها ، به یاریمان می شتابند و جزوه روزهای غیبت و بیماری
ما را در عیادتمان ، هدیه می آورند. ما جزو کدامین دسته ایم؟
گره گشایی و حل مسائل مردم و البته از طریق حق و نه به باطل، منحصر به کارهای بزرگ
نیست. امام سجّاد(ع) هرگاه در راه به سنگ و کلوخی برمی خورد ، از مرکب به پایین
می آمد و آن را به کناری می نهاد و دوباره بر مرکب می نشست و می رفت (۱۳)
و ما نیز می توانیم کلاس و محلّه خود را تمیز کنیم و کاغذهای زمین ورزش را جمع
کنیم. مهم، در اندیشه دیگران بودن و به مردم اندیشیدن است ، امّا کار به حدّ توان و
در مرز حق و راستی.
ما اگر هم نتوانیم باید نیازمند را به سمت کسی که می تواند، راهنمایی کنیم و
بدانیم که کمک ، فقط کمک مالی نیست. آموختن یک نکته کوچک ، ارائه راه حل یک
مسئله جبر و زیست شناسی و دادن نشانی بهترین کتابفروشی و معرفی یک کتاب خوب و
سودمند، گاه از هزاران تومان صدقه ، پر ارزش تر و برای روابط دوستی ، تقویت
کننده تر است.
و فراخوانی به خوبی ها و باز داشتن دوست از بدی ها و هشداردادن به چاه ها و
چاله های راه، کم تر از اینها نیست.(۱۴)
و شاد کردن دوست غمزده و
عیادت آسیب دیده و خودداری از تمسخر مصیبت دیده، همه در این اصل، جای می گیرند.(۱۵)
اصل چهارم: هوشیاری
همان گونه که انتخاب دوست و گزینش همسفران زندگی می باید بر اساس بینش درست و نگرش
صحیح باشد و پس از آزمون های نهان و پیدای متعدد انجام گیرد ، در طول دوستی و
در ادامه همراهی نیز باید این شناخت و تیزبینی ادامه یابد. دوست، هر چند هم که
دوست باشد، ممکن است روزگاری هر چند دور و ناپیدا ، از حلقه دوستی بیرون رود و
رشته محبتش را بگسلد . روزگار، یک جاده ناهموار و پر از فراز و نشیب های
نادیدنی است و هر لحظه امکان دارد که همسفر ما در یکی از چاله ها بماند و با ما
نیاید. آینده نگری و هوشیاری می گوید: اعتماد مطلق و دادن همه چیز و افشای همه
اسرار نهان ، شرط خردورزی نیست و شکست های حاصل از اعتماد مطلق ، جبران ناپذیر
است.(۱۶)
این بدان معنا نیست که همه دوستی و محبّت خود را نثار دوست حقیقی امتحان داده خود
نکنیم و مال و جان خود را از او دریغ داریم. نه! بلکه منظور، رعایت هم زمانِ حق
دوستی از یک سو و حق حکمت و خرد ورزی از سوی دیگر است. آنچه را که از واجبات
دوستی است، نثار دوستت کن ، اما همه رازهایت را با او در میان منه، تا هم حق
حکمت و هم حق محبّت را ادا کرده باشی.(۱۷)
چهره دیگر هوشیاری ، در ارتباطهای سه جانبه است. من با شما و هر دو با شخص سومی
آشنا هستیم. یکی در این میان ، از دیگری سخن چینی می کند و می خواهد یکی از سه
نفر را از این حلقه ارتباط ، خارج سازد. هوشیاری در برخورد خردمندانه با پدیده
زشت سخن چینی ، ترسیم گر هوشیاری در ارتباط و دوستی و نیز موجب استمرار آن است.
سخن چین ، ساحری اِغواگر است که جامه پند و اندرز به تن می کند و پرده سر و
حجاب تغافل را می درد و بذر دشمنی می افشاند.
از این رو به منظور مغلوب نشدن در برابر این شگرد شیطانی ، خداوند در قرآن، ما را
از پیروی هر سخن چینی ، باز داشته است، هر که باشد! و پیشوایان ما نیز دستور
تکذیب و راندن سخن چین را صادر کرده اند، خواه خبر راست آورده باشد و یا خبر را
هم خود ساخته باشد!(۱۸)
اصل پنجم: صداقت و وفاداری
در زبان احادیث ، صدق و صدیق به هم آمیخته اند و دوستی و محبّت ، یادآور صفا و
صمیمیت اند؛ اگر چه کسانی هستند که دم از دوستی می زنند و به واقع ، سودای سود
خود در سر دارند ،(۱۹)
اما اینان دوستان زبانی اند. دوستان قلبی و
حقیقی ، دل صاف و روشن خود را در دستان بی فریب خود می نهند و آن را نثار و ایثار
می کنند. اینان نه دوست را فریب می دهند و نه پیمان می شکنند.(۲۰)
اینان در
بازار دوستی ، کالای بی عیب آورده اند و از وسوسه های شیطان، رهیده و خود را آزاد
ساخته اند.
صداقت در دوستی ، راستی در ادعای ماست که ما دوست را نه برای منافع خود که برای
خود او می خواهیم و نه برای بهره گیری که برای بهره دهی. ارزش دوست نه به جزوه
شب آزمون است و نه به اندازه بهای غذا و توپ فوتبال و کتاب رُمان. قیمت دوست به
اندازه صداقت و صفا و راستی و درستی او و احترامش به محبّت و پای بندی اش به
صمیمیت است، به پاسْ داشتن او از دوستی و محبّت بدون غلّ و غشّ است. و در این
فضا، ما نه توقعی داریم تا از برآورده نشدنش برنجیم و نه به انتظار سودی
نشسته ایم تا همه حقوق خود را تمام و کمال از او طلب کنیم ؛ چرا که انصاف خواهی
از دوستان ، منافی با انصاف ورزی و مروّت است.(۲۱)
اصل ششم: رفق و مدارا
زیبایی روح و آراستگی رفتار انسان در مدارا و نرمی اوست .(۲۲)
همه ما گاه
و بیگاه خشم می گیریم و جان خود را آلوده می سازیم. آلودگی های روح ما به حمام
همیشگی نیاز دارند و آب این جان شویی، از چشمه رفق و مدارا می جوشد و با نرمی و
سازگاری ، روان می گردد.
دوستان، گاه خشم می گیرند و پرآشوب و پر همهمه به ما هجوم می آورند و در این
موقعیت ، تنها مدارا و بردباری ماست که ارتباط را پابرجا نگه می دارد و خاموشی
و تحمّل و نرمی است که ریسمان محبّت را محکم می سازد.
همراهی و همدلی ، کلید موفقیت و گشاینده آسایش و آرامش است.(۲۳)
با رفق و
مدارا ، دوست سرسخت و دشمن کینه توز خود را در تور دوستی گرفتار می آوریم و
سخت ترین موانع را از میانه راه می زداییم.(۲۴)
رفق و همدلی و همراهی ، شاه
کلید حل مسائل و آخرین چاره کارهای گره خورده است.(۲۵)
این اصل اگر در کنار
اصل چهارم بنشیند و ما بتوانیم با همگام شدن ، مشکلات دوست خود را درک کنیم و
موقعیت های او را درست بسنجیم ، همه عقده ها و گره های طناب دوستی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 