پاورپوینت کامل وقتی عزیزی می میرد ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وقتی عزیزی می میرد ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وقتی عزیزی می میرد ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وقتی عزیزی می میرد ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۹۲

چگونه به شخصی که با مرگ، دست و پنجه نرم می کند، کمک می کنید؟ حالا چه مرگ قریب الوقوعِ خودش باشد یا مرگ یک عزیز؟

مرگ، یک واقعیت است و در چند قدمی ماست و گاهی بدون آنکه منتظرش باشیم به سراغمان می آید. آن زمان که مرگ از راه می رسد، بیشتر ما هنوز آمادگی لازم برای روبه رو شدن با آن را پیدا نکرده ایم. ما تمایل به لذّت بردن از جوانی، زندگی و نیرویمان را داریم و بیشتر اوقات، وجود پیری و مرگ را انکار می کنیم. این طور به نظر می رسد که میل به جاودانگی داریم و طوری زندگی می کنیم که فکر نکردن به پیری، غم و اندوه را از زندگی ما می زداید.

اغلب، ناراحتی های مربوط به مواجهه با مرگ، به خاطر نگرانی از دست دادن زندگی است. مردم از دست خدا عصبانی می شوند، با خویشاوندان و تسلّی دهندگان به تندی برخورد می کنند و حتی از دستِ رفتگان هم ناراحت اند. بیوه ای را می شناسم که پشت سر همسر مرحومش هذیاناتی می گفت: «چطور توانستی الآن و در چنین شرایطی بروی و مرا تنها بگذاری؟». در این گونه مواقع، بهتر است چیزی نگوییم؛ چرا که بقیه اعضای خانواده، آن قدر به خاطر از دست دادن عزیزشان سوگوارند که نمی دانند چه بگویند.

چگونه در چنین لحظاتی با اندوه خویش، حتی اگر غیرمنطقی باشد، کنار می آیید؟ در آن موقع، چه می گویید؟ و البته بعد از مرگ هر یک از نزدیکان، عذاب وجدانی هست: چرا این کار را برای او نکردم؟ یا آن چیز را قبل از این که بمیرد، به وی نگفتم؟ یا اگر تنها این کار را انجام داده بودم یا آن کار را نکرده بودم، شاید هنوز زنده بود.

چهار راه آسان برای کمک کردن

در اینجا چهار راه آسان و ابتدایی را متذکر می شویم که شما می توانید آنها را به کار بگیرید و به مردم در لحظات بحران و مصیبت کمک کنید؛ چهار راه سودمند برای کمک کردن به کسانی که محتاج کمک هستند:

۱. به حرف آنها گوش دهید؛

۲. بگذارید با تمام وجود، احساسات درونی خود را درک کنند؛

۳. شیوه های سودمندی را برای کمک کردن به آنها به کار بگیرید؛

۴. از آنان چیزی یاد بگیرید.

شما نیاز دارید که این چیزها را به عنوان یک دوست، خویشاوند و یا یک عزیز، فرا بگیرید. می توانیم در این مواقع به آنها کمک کنیم و یا بالعکس، موجب آزرده خاطر شدن آنان شویم.

۱. به حرف آنها گوش دهیم

همه ما راجع به شرایطی شنیده ایم که انسانها پَرت و پلا می گویند و موجب واردآمدنِ لطمه های عمیقی به دیگران می شوند. هیچ کدام از ما خواهان اضافه کردن اندوه دیگری در چنین مواقعی نیستیم. ما همه می خواهیم نهایت سعی خود را به کار ببریم؛ امّا این کار به چیزی بیشتر از خیرخواه بودن نیاز دارد. باید بدانیم که چه بکنیم و چه نکنیم.

اغلب وقتی با اندوه و سردرگمی شخص دیگر مواجه می شویم، در کمال ناامیدی، همدیگر را مقصّر می دانیم و سعی می کنیم حرف درستی برای گفتن پیدا کنیم. چیزی که غالباً فراموش می کنیم، این است که آنچه شخص داغدارْ بیشتر احتیاج دارد، کسی است که به حرفهای او گوش بدهد. در نتیجه اولین چیزی که باید خود را به آن مجهز کنیم و در لحظات بحرانی به کار گیریم، فقط شنیدن سخنان اوست. در واقع، در کار تسلّی دادنِ داغداران، هیچ چیز نمی تواند به اندازه «شنیدن» حرفهایشان مفید و مثمر ثمر واقع شود.

توجه کنید که چطور زنی که اخیراً بیوه شده، از تجربیاتش در روزها و هفته های بعد از مرگ همسرش می نویسد: «تنها در خانه ام، منتظر کسی که تلفن کند. در حالی که از پنجره بیرون را تماشا می کنم، ناامیدانه امیدوارم که ماشینی توقف کند یا صدای پایی نزدیک شود. شاید که مهمانی باشد! هر کس می تواند این کار را بکند. می خواهم حرف بزنم؛ امّا اگر آنها بیایند و راجع به هر موضوعی جز آنکه در ذهن من است صحبت کنند، آن موقع، بیشتر دوست دارم که بروند. حتّی بعضی اوقات، این حرف را به آنها می گویم».

این فرد، بیشتر از هر چیزی، نیازمند کسی بود که با او حرف بزند؛ هر کسی که بتواند حرفهای او را بشنود. در کتاب مقدس، بعضاً، با این جملات روبه رو می شویم که: «بنابراین – برادران عزیزم – بگذارید هر انسانی در شنیدن، سریع و در صحبت کردن، آرام باشد. به خاطر داشته باشیم که باید شنونده خوبی باشیم».

ظاهراً انسانها از این که این گونه(با مرگ) محاکمه شوند، ناراحت اند. همچنین خواهید فهمید که انسانهایی که با مرگْ دست و پنجه نرم می کنند، معمولاً چیزهای زیادی برای گفتن دارند و یک ضرورتی حس می کنند که آن چیزها را بازگو کنند. آنها احساسات جذّابی را تجربه می کنند و غالباً فکر می کنند که اگر از آنچه رنج می برند با کسی حرف نزنند، دیوانه می شوند. آنها احتیاج به صحبت کردن دارند و شدیداً خواهان کسی هستند که به آنان گوش فرا دهد. آیا می توانید این کار را انجام دهید؟ می توانید کمتر حرف بزنید و بیشتر بشنوید و گوشهایتان شنوای حرفهای داغدیدگان باشد؟

بعضی اوقات نمی دانید چه بگویید. پس سعی کنید هیچ حرفی نزنید. لذّتی در سکوت، نهفته است و همچنین یک پیام: من اینجا هستم، با تو! می دانم چه بگویم؛ ولی فرار نمی کنم و می خواهم تا آنجا که می توانم، با تو از پس مشکلات برآیم.

۲. بگذاریم ابراز احساسات کنند

کار بعدی که می توانید برای اشخاصی که در شوک و اندوه هستند انجام دهید، این است که به آنان اجازه دهید احساسات واقعی خود را بروز دهند. منظورم از این جمله این است که سعی نکنید آنها را از حال و هوای خود بیرون آورید. اگر مواظب نباشیم با بیاناتی این چنین مرتکب این اشتباه می شویم: «عزیزم! تو نباید چنین احساسی داشته باشی. خودت را تقویت کن و شجاع باش. خوشحال باش، عزیزم! همه چیز به پایان می رسد. گریه نکن! گریه دیگه بَسه! پاشو یک تکانی به خودت بده».

نصایحی این چنین معمولاً از سر تلاش ما برای مواجه شدن با احتیاجات شخص دیگری نیست؛ بلکه از احتیاجات خودمان ناشی می شود. این، نشئت گرفته از عدم توانایی ما برای درگیر شدن با احساسات آنها و ناراحتی به خاطر دیدن اشکهایشان و شنیدن ناله هایشان است.

به آدمهای عزادار نگویید که عزاداری نکنند. آنها نیازمند عزاداری اند. به آنها نگویید که احساس خود را در گلو خفه کنند و گریه نکنند. تحقیقات جدید، موضوع اندوه و خودخُوری و نیز آنچه را که طی قرنها در ادیان الهی به نحوی بیان شده است، تأیید می کنند. در کتب الهی آمده است: «با کسانی که خوشحال اند، خوشحال باشید و با آنان که می گریند گریه کنید. همدیگر را درک کنید». آیا به واقع می توانیم این گونه باشیم؟ همفکر باشیم؟ با آنان بِگرییم به جای اینکه بگوییم گریه نکنند؟

باید بگذاریم آنچه را که در درونشان احساس می کنند (حالا چه ناراحتی باشد، چه ترس و غم باشد یا آسیب)، لمس کنند. شنیدن این درد دلها به شما صدمه نمی زند و مسلّماً خیلی فراتر از فهم ما به دیگری کمک می کند که خود را بروز دهد. انتظار نداشته باشید که افکار و گفته های آنها منطقی باشد. آنها پستی و بلندیهای زیادی را تجربه کرده اند و بعضی اوقات، ضربه های روحی شدیدی به آنها وارد شده است. اندوه، منطق خاص خودش را دارد. اغلب به این حرف می رسیم که کنارآمدن با غم و غصه نیازمند گذشت زمان است و برای غلبه کردن بر آن به زمان نیاز داریم.

زنی که به تازگی بچه اش را در بیماری ناگهانی ای از دست داده بود، به آنهایی که سعی در آرام کردنش داشتند، می گفت: «غم و غصه را از من جدا نکنید». بعضی ها مفهوم این حرفها را نمی فهمند، امّا خیلی دوست دارند با داغدیدگان، احساس همدردی کنند. او تازه فرزندش را از دست داده بود و به خودش حق می داد که غصه بخورد. او باید عزاداری می کرد. در جسم و روحش غوغایی برپا بود که سعی کند اندوه خویش را درونی کند و برای همیشه پیش خود نگه دارد.

بگذارید مردم به خاطر آنچه از دست داده اند، عزاداری کنند. سعی نکنید اندوه را از آنها جدا کنید. اجازه دهید برای مرده گریه و سوگواری کنند. این کار هم درست و هم عاقلانه به نظر می رسد و دقیقاً باعث می شود که شخص، خیلی زود حالت عادی بگیرد. در حالی که سرکوب کردن احساسات، فقط موجب
کمبود می شود. هرگز نمی توانید با در ت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.