پاورپوینت کامل انسان معاصر، بیقراری و نیاز به دوست ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انسان معاصر، بیقراری و نیاز به دوست ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان معاصر، بیقراری و نیاز به دوست ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان معاصر، بیقراری و نیاز به دوست ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۸۴

از آن زمان که انسانها پا به عرصه خاکی گذاردند و درِ زندگی گشودند، پای دوستیها نیز به قلبهاشان باز شد؛ یعنی تا انسان بوده، دوستی هم بوده و تا انسان هست، دوستی هم خواهد بود.

امّا نقطه مرکزی در دایره دوستی، «ماندگاری» و «پایداری» است؛ یعنی دوستی باید دائمی و همیشگی باشد تا شیرینی اش به کام آید؛ ولی زندگی در عصر و زمانه ما که پر تحرّک و در حال تغییر دائمی است، دوستیهای ما را نیز دستخوش دگرگونی کرده و عنصر حیاتی آن یعنی دوام را از آن ستانده و بی روحش ساخته است.

تغییر در زندگی انسان معاصر، بسیار سریع و کاملاً همه جانبه است. بیش از نیم میلیون سال است که انسان بر روی زمین زندگی می کند، دوازده هزارسال است که به کشاورزی پرداخته و شش هزار سال است که تمدن ساخته است. اگر کل حیات بشر را یک روز فرض کنیم، کشاورزی در ساعت ۵۶:۲۳ ، تمدّنها در ساعت ۵۷:۲۳ و جوامع امروزی در ساعت ۳۰:۵۹:۲۳ به وجود آمده اند. در عین حال، بیشترین دگرگونیها در این سی ثانیه اخیر روی می دهد و این، نتیجه توسعه تکنولوژی (فناوری) است که تولیدات انسانی بیشتر و سریع تر می شوند و چیزهایی را تولید می کند که قبلاً غیر ممکن بوده اند.(۱)

برای آنکه روشن شود چه تغییراتی در زندگی انسان عصر ما رخ داده و یا در حال روی دادن است و این دگرگونیها چه تأثیری بر دوستیها گذارده و می گذارد، به تحوّل رابطه انسان با آنچه پیرامون اوست، می پردازیم:

۱. رابطه انسان با کالاهای مادی:(۲)

فرهنگِ یک بار مصرف، نشانه تحوّل این رابطه در عصر حاضر است. امروزه، «فرهنگ اشیاء دور ریختنی» در حال تبدیل شدن به اصلی حاکم بر زندگی آدمهاست. روزگاری در تولید کالا، اصل بر دوام و استحکام بود و تولید کنندگان با رعایت این اصل، سود می بردند و اعتبار می گرفتند؛ ولی امروزه اگر به پیرامون خود نظری افکنیم، کالاهای بسیاری به چشم می آیند که با ویژگی «یک بار مصرفی» روانه بازار شده اند، همچون دستمال کاغذی، ظروف غذای یک بار مصرف، ماشین صورت تراشی یک بار مصرف، دوربین عکاسی یک بار مصرف، و انواع دیگری از کالاها که آنها را به عمد با عمری کوتاه می سازند تا پاسخگوی تولید انبوه کارخانه هایشان باشند؛ مثل برخی شرکتهای تولید خودرو که عمر خودروی تولیدی شان را پنج سال تعریف می کنند و پس از آن، خودرو جدیدی به بازار می آورند و دیگر، لوازم یدکی خودرو سابق را هم تولید نخواهند کرد. مثال دیگر، رایانه است که پیش از اشباع بازار، با یک مدل خاص از آن، نمونه جدیدترش به بازار می آید.

انسانها با اینکه از این تحوّلات شگرف، بهره های بسیار برده اند، امّا از آسیبهای آن نیز ایمن نمانده اند. ما آدمیان تا خواستیم به کالایی عادت کنیم (مثلاً همین رایانه) و از زیر و بمش اطلاع یابیم و یاد بگیریم چگونه با آن رابطه برقرار کنیم، شکل جدیدی به خود گرفت و تجربه ها و اندوخته های قبلی ما را بی فایده ساخت. گویا همیشه باید احساسی از بیگانگی در برابر کالاهای ناشناخته ای داشته باشیم که هر روز با آنها مواجه می شویم. این مسئله که مدام باید وقت خود را صرف تجربه کردن کالاهای جدید کنیم تا درکی درست از آنها پیدا نماییم، آرامش روحی را از انسانْ سلب و او را به نوعی بیقراری دچار می کند.

۲. رابطه انسان با مکان: در گذشته ای نه چندان دور، انسانها از آغاز تا پایان زندگی در روستا یا شهرک کوچک خود به سر می بردند. به قول خودشان همه جایش را مثل کف دست می شناختند، در آن احساس غربت نمی کردند، به آن انس و از آن آرامش می گرفتند؛ امّا امروزه به جهت آسانی مسافرت با وسایل حمل و نقل جدید و اینکه در شهرهای دیگر، گاه، راحت تر می توان به شغلی مناسب دست یافت یا به تحصیل پرداخت، افراد زیادی مسافرت و ترک وطن را ترجیح می دهند.

مهاجرت، پدیده مهم عصر جدید است و ما به عصر خانه به دوشان وارد شده ایم. مهاجرت و جابه جایی مکان زندگی در داخل یک شهر هم فراوان رخ می دهد؛ افرادی که میان محل زندگی و محل کارشان فاصله زیادی وجود دارد، نمونه ای از این مهاجرانِ درونْ شهری اند. مثال دیگر آن، پدیده اجاره نشینی است که خانواده های فراوانی به آن مبتلایند، بویژه که برخی همه ساله مجبور به تعویض خانه اند.

این تغییر محل زندگی، ما را وارد محیط جدیدی می سازد که با آن بیگانه ایم و شناختی از انسانهایش نداریم؛ فضایی جدید که نه تعلّق خاطری به آن داریم و نه از آن خاطره ای. گاهی حتی پس از سالها اقامت در شهر یا مکان جدید، احساس «غریبی» همچنان باقی است. در این وضعیت، آدمی احساس ناامنی و بی قراری می کند و «اضطراب» و «افسردگی» به بیماری رایج زمان، مبدّل می شود.

۳ . رابطه انسان با شغل: انسان دیروز اولاً شغلهای محدود و ساده ای چون کشاورزی و دامپروری داشت ثانیاً شغلی که برمی گزید، از قبل مشخص بود. فرزند کشاورز، نزد پدر، کشاورزی می آموخت و فرزند چوپان، چوپانی. سوم اینکه: شغل افراد، مادام العمر بود و کمتر تغییر شغل می دادند. آخر آنکه در گذشته «بیکاری» معضل جامعه نبود؛ امّا انسانِ امروز، شغلهای بسیار متنوّع و گوناگونی در اختیار دارد و هر کس متناسب با شغلش روانشناسی و روحیاتی خاص پیدا می کند. پزشک، روحیه معلّم را ندارد و معلّم، روحیه قصاب را و قصّاب، روحیه نقّاش را… و حتی اعضای یک خانواده به دلیل شغلهای متفاوتشان درک درستی از روحیات یکدیگر ندارند، چه رسد به اعضای یک جامعه نسبت به هم! از این روست که در زمانه ما یا اینکه گاه میلیونها انسان، در یک شهر و در کنار هم زندگی می کنند، امّا همه با هم بیگانه اند و غریب.

انسانِ امروز، شغلِ از پیش تعیین شده ای ندارد و می تواند شغلهای مختلفی برگزیند یا بعداً تغییرشان دهد (البته گاه از سر اجبار). از همین رو با محیطهای کاری گوناگون مواجه می شود که هر محیط، شرایط خاص خودش را دارد و دوستی با گروه خاص از افراد را می طلبد. کارکردن با افراد جدید و در محیط تازه، ما را با دنیای جدیدی آشنا می کند و به اندوخته ها و تجربه هایمان می افزاید؛ امّا این تجربه ها و اندوخته ها، گاه به بهای از دست دادن انس و الفت پیشین به دست می آیند و تا زمانی که نتوانیم خود را با شرایط جدید تطبیق دهیم، سایه ای از نگرانی بر دلها می افتد و به دلیل ناآشنایی با فضای جدید، احساس ناامنی می کنیم.

این همه مربوط به افرادی است که به کاری اشتغال دارند، امّا اگر به جرم زندگی در عصر جدید (آن هم از نوع جهان سومی اش) به عضویت جامعه بزرگ بیکاران درآمده باشیم، اضطراب ناشی از این عضویت، بسی روشن و بی نیاز از توضیح است.

۴ . رابطه انسان با اندیشه ها و ایده ها: امروزه اندیشه های نو با سرعت هرچه تمام تر تولید می شوند. بسیاری از اندیشه های جدید، افکار قدیم را باطل می کنند. ایده های تازه، زود کهنه می شوند. برخی اندیشه ها حتی ارزش کتاب شدن ندارند و تنها برای چاپ در «روزْ»نامه مفیدند، نامه «روزند» و چون شب فرا رسد، دیگر ارزش

خواندن ندارند و باید به انتظار روزنامه فردا و مطالب جدید آن نشست.

اندیشه هایی این چنین شتابان، کمتر قابل اعتمادند و آدمی نمی تواند با دلگرمی بدانها تکیه نماید؛ هرچند برخی اندیشه ها کمتر دگرگون پذیرند و گاه برای همیشه ثابت می مانند.

از آنچه گذشت، تا حدی روشن شد که یکی از ویژگیهای مهم عصر جدید، تحوّل پذیری و دیگرشدن مداوم آن است و این نو به نو شدن، هرچند دریایی از فواید نصیبمان کرده، امّا در بخشهایی از زندگی ما باتلاقهایی ساخته که در آن، گرفتار شده ایم. به ما اضطراب داده و دلْ نگرانی بخشیده و خلاصه اینکه در مقایسه با آرامشی که اجداد ما داشتند، بیقرارمان ساخته است.

به راستی چه باید کرد؟ چشمه زلال آرامش کجاست تا از آن سیراب شویم و چشمان خیس از اشک تنهایی مان را با آب زلالش بشوییم؟ از این پس در پی یافتن راهی برای حل این مشکل خواهیم بود. برآنیم منبع آرامش را بیابیم تا از بیقراری به قرار دل برسیم. امّا پیش از آن، بیان این نکته ضروری است که: زندگیِ یکنواخت و تکراری نیز خستگی آور و ملال انگیز است و در این نوشتار، به هیچ وجه نمی خواهیم انکار این سخن نماییم.

نکته ای که بر آن تکیه داریم، این است که وجه غالب زندگی امروز، تغییرپذیری سریع آن است و این امر با آن جنبه روانشناختی انسان، مغایر است که به امور ثابت و متغیر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.