پاورپوینت کامل برنا مه ریزی و مدیریت زمان ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل برنا مه ریزی و مدیریت زمان ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برنا مه ریزی و مدیریت زمان ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل برنا مه ریزی و مدیریت زمان ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

۵۶

زمان ، بهترین هدیه خالق جهان به گل سر سبد مخلوقات (انسان) است که در صورت شناخت و استفاده صحیح از آن توانایی های نهفته درون انسان بروز می یابد . شناخت
زمان ، بصیرت لازم برای استفاده صحیح از آن را فراهم می سازد و استفاده صحیح از زمان ، مستلزم یادگیری اصولی است که به کمک آنها می توان از این دریای بی کران ،
بهترین گوهرها را صید نمود . از این رو برای پرداختن به اصولی که تضمین کننده بهره وری مناسب از زمان است ، نخست باید به این سؤال پاسخ داد که : زمان چیست؟ و چه
نقشی می تواند در زندگی ایفا نماید؟

زمان چیست؟

در پاسخ باید گفت : زندگی مگر چیزی جز زمان است؟ زندگی ، مهلتی است که به ما داده شده تا از آن بهره بگیریم . حضرت علی(ع) می فرماید : «به راستی عمر تو زمانی
است که در آنی» .(۱) دیدن زندگی از زاویه زمان ، معانی تلخ و شیرینی دارد . آن جا که آمدن ها و رفتن ها در میان است و سخن از بی وفایی زمان با مردمان است ، جنبه بی رحمانه
زمان نمود دارد و آن جا که سخن از هدیه خالق برای رشد و تکامل در میان باشد ، جنبه شیرین و لذت بخش زمان مورد نظر است .

زمان ، موهبتی است که خداوند در عطای آن به مخلوقات ، هیچ تفاوتی قائل نشده و آن را میان شاه ، بنده ، فقیر و غنی ، به یک گونه تقسیم نموده است . بدین معنا که یک
ثانیه برای همه یک ثانیه است ، نه کم تر و نه بیشتر! نه کسی می تواند آن را ذخیره کند و نه قابل خرید است . باید در همان لحظه از آن استفاده نمود . در غیر این صورت ، به
هیچ قیمتی باز نخواهد گشت .

با چنین دیدی زمان را بدین صورت تعریف می کنیم : «زمان ، همین حال است»؛ نه گذشته و نه آینده ، و رمز استفاده از زمان ، استفاده از همین لحظه است .

برخی وقت خود را به امید ساعتی دیگر و یا افسوس بر گذشته تلف می کنند . حضرت علی(ع) می فرماید : «به راستی که عمرِ گذشته ات وَعده ای است سرآمده . پس نتوان در
آن کاری کرد . و آینده ، آرزویی است . پس تنها زمانی که در آن هستی، وقت عمل است» .(۲)

به گفته سعدی :

سعدیا! دی رفت و فردا همچنان موجود نیست

در میان این و آن ، فرصت شمار امروز را.

و به قول عبدالغنی همدانی :

بُگذشته و آینده دریغ و هوس است

عمری که شنیده ای همین یک نفس است

میدان از توست ، مرکبی جولان ده

زان پیش که گویند : فرود آی! بس است!

مدیریت زمان

سؤالی که در این جا باقی می ماند ، این است که با وجود تساوی همگان از لحاظ در اختیارداشتن زمان حال ، دوگانگی در نحوه استفاده از زمان ، چگونه به وجود می آید؟ چرا
برخی از افراد با وجود مشغله های فراوان و مسئولیت های سنگین ، از زندگی، لذت و بهره کافی می برند و احساس کمبود وقت نمی کنند ، اما در مقابل ، بیشتر مردم بعد از یک روز
پر هیاهو و جنب و جوش ، در پایان روز ، خسته و مضطرب از کارهای انجام نشده و نیمه تمام ، احساس می کنند در رقابت با زمان ، بازنده هستند؟

در پاسخ این سؤال می توان گفت : راز تمام موفقیت ها و شکست ها ، در کیفیت و کمیت استفاده از زمان، نهفته است . استفاده صحیح از زمان ، اصول و قواعدی دارد که بدون
آن نمی توان به درستی از فرصت ها بهره مند گردید . اینک به بررسی اصولی می پردازیم که با استفاده از آنها می توان از لحظه لحظه زندگی، بیشترین بهره را برد . روانشناسان،
این اصول را ذیل عنوان «مدیریت زمان» بررسی می کنند .

اصول دهگانه مدیریت زمان

۱ . برنامه ریزی

نخستین و مهم ترین اصل برای استفاده صحیح از زمان ، داشتن برنامه ای حساب شده و دقیق است . این برنامه که با توجه به مقتضیات روحی افراد تنظیم می شود ، محور
اصلی مدیریت زمان است . عمده مباحث مدیریت زمان به موضوع فنون برنامه ریزی ، شرایط و راهکارهای آن می پردازد . داشتن برنامه جامع که همه زوایای زندگی را
پوشش دهد مانند در اختیار داشتن نقشه ای است که یک راننده در یک مسیر پر پیچ و خم از آن بهره می گیرد و در واقع، استراتژی (راهبُرد) فرد برای دستیابی به اهدافش است
که دربرگیرنده کوتاه ترین و کم هزینه ترین مسیر برای رسیدن به هدف است . برنامه مناسب ، با سازماندهی وظایف ، موجب جلوگیری از هدر رفتن وقت و انرژی شده و افزون
بر بالا بردن اعتماد به نفس ، توان پیگیری و قدرت نظارت و کنترل بر اعمال را افزایش می دهد و نشان از هوش و خلاقیت فرد دارد .

بیشتر مردم ، با آن که بدون برنامه زندگی می کنند و از قاعده کلّی «هر چه پیش آید ، خوش آید» پیروی می کنند ، اما افرادِ با برنامه و منظم را تحسین می نمایند و چه بسا
خود ، آرزوی زندگی کردن همانند آنان را در سر می پرورانند . با وجود این ، افراد بسیاری نیز هستند که به اصل برنامه ریزی در زندگی اعتقادی ندارند و فکر می کنند آن قدر به
کار مشغول اند که وقتی برای برنامه ریزی ندارند . مَثَلِ اینان ، مَثَلِ مزرعه داری است که پیش از شروع زمستان ، تصمیم به ساختن کلبه ای گرفت و بدین منظور به قطع درختان
پرداخت . نجاری او را دید که عرق ریزان و به زحمت زیاد، مشغول کندن درختان است . به او نصیحت کرد که ابتدا باید تبرت را تیز کنی؛ اما او جواب داد که: «چون سخت مشغول
بریدن درختان هستم ، وقتی برای این کار ندارم!».

بحث در مورد نحوه «برنامه ریزی» و خصوصیات آن ، در اصول بعدی خواهد آمد . در این جا فقط به دو نکته بسیار مهم اشاره می کنیم : اول این که به دلیل شناختی که هر فرد
از خود دارد ، برنامه باید توسط خودش تنظیم گردد . البته وی باید نخست با اصول برنامه ریزی آشنا گردد؛ ولی کار برنامه ریزی را خود باید انجام دهد . این کار ، علاوه بر پربارتر
نمودن برنامه ، از لحاظ روانی، این انگیزه را به فرد می دهد که در اجرای برنامه ، تلاش بیشتری بنماید . دوم این که برنامه باید مکتوب باشد تا انتظاری را که از آن داریم ،
برآورده نماید . برنامه مکتوب ، افزودن بر این که همیشه تجارب مکتوب ما را در اختیارمان می گذارد ، قدرت تمرکز ، اعتماد به نفس ، تسلّط بر کار ، پشتکار ، نظم ، پیگیری و
کنترل را نیز به ارمغان می آورد .

۲ . هدفگذاری فعالیت ها

نخستین گام برای برنامه ریزی ، مهم ترین و مؤثرترین گام است و آن هدفگذاری روی تمام کارهایی است که می خواهیم انجام دهیم .

هدف ، مانند قطب نمای هواپیما در هر لحظه جهت را برای رسیدن به مقصد ، نشان می دهد . کسانی که هدف خود را به روشنی و با اطمینان می شناسند ، راه رسیدن به آن را
هم می دانند؛ زیرا کسی که می داند به کجا می رود ، هیچ مانعی جلوی او را نخواهد گرفت ، مانند راننده ای که در روز روشن رانندگی کند و به وضوح ، جاده و اطراف آن را می بیند و
در صورت آشنایی با مسیر ، اگر درست رانندگی کند ، حتما به مقصد خواهد رسید .

اما بسیاری از مردم که برای خود، هدف درستی تعیین نکرده اند، به جای این که کنترل کار را در دست بگیرند ، تحت کنترل کار قرار می گیرند . در واقع ، آنان تصمیم گیرنده در
اعمالشان نیستند ، بلکه عمل آنها عکس العملی است که در مقابل محیط از خود بروز می دهند .

گروه های بسیار دیگری ، اصلاً هدفی از زندگی ندارند و نمی دانند به کجا می روند . روزگار ، آنها را از این سو به آن سو می کشانَد . این افراد ، زمانی مشغول به کار می شوند که
مجبور شوند . امیر مؤمنان(ع) می فرماید : «بزرگ ترین جهل، جهل انسان است به کار خویش» .(۳)

و به گفته شهریار :

کورکورانه گَر به راه افتی

کورکورانه هم به چاه افتی!

یکی از دلایلی که افراد برای توجیه عدم تعیین هدف بیان می کنند ، رضایت از عملکرد فعلی خودشان است و تصور می کنند چون حداکثر تلاش خود را انجام می دهند ،
نیازی به تعیین هدف ندارند . این افراد ، توجه ندارند که بدون داشتن هدف ، ملاکی برای ارزیابی خود نخواهند داشت و نمی توانند درباره چگونگی استفاده از توانایی هایشان
قضاوت کنند . دلایل این چنینی مانند داستان خلبانی است که به مسافرانش اعلام می کند رعد و برق ، سیستم های هواپیما را از کار انداخته است و هم اکنون در توفان و در بین
کوه ها گُم شده ایم؛ اما یک خبر خوب هست و آن این که ما با تمام سرعت به پیش می رویم!

منظور از هدفگذاری ، چیزی بالاتر از تعیین اهداف است . تعیین هدف ، مقدمه ای است برای هدفگذاری . منظور از هدفگذاری ، ارتباط دادن اهداف با وظایف مختلفِ روز
است؛ اما برای رسیدن به این منظور ، ابتدا باید اهداف را واقع بینانه و به روشنی تعیین نمود ، آن گونه که قابل اندازه گیری و به دور از اوهام و خیالات باشند؛ زیرا با رؤیا زندگی
کردن ، به معنای با هدف بودن نیست .

انواع هدف

اهداف ، سه گونه اند:(۴) اهداف چرایی ، اهداف چیستی و اهداف چگونگی .

اهداف چرایی ، اهدافی هستند که تمام اهداف دیگر زندگی را به سبب آنها کسب می کنیم ، مانند به دست آوردن احترام دیگران ، رفاه خانواده و مقبولیت عمومی .

اهداف چیستی ، هدف هایی هستند که با رسیدن به آنها اهداف چرایی تحقق می یابند، مانند کسب مدرک ، هدف های مالی و هدف های شغلی .

اهداف چگونگی ، راه های به دست آوردن اهداف چیستی هستند ، مانند درس خواندن در صورتی که هدفِ چیستی ما گرفتن مدرک باشد .

از آن جا که اهداف چرایی موتور محرک در پشت تمام اهداف هستند ، در صورت کمرنگ شدن این اهداف (که معمولاً به علت توجه زیاد به اهداف چیستی و چگونگی به
وجود می آید) ، خطر سرخوردگی و یأس در پی خواهد آمد؛ زیرا اگر ندانیم چرا کاری را انجام می دهیم ، در پایان کار ، احساس موفّقیت نخواهیم داشت .

برای شروع ، کاغذ و قلمی بردارید و خواسته های خود (از قبیل نوع روابطی که می خواهید با دیگران داشته باشید ، شغلی که مایلید به آن دست یابید ، محلی که برای زندگی
در نظر دارید ، وضعیت خانوادگی و مالی ای که برای آن تلاش می کنید ، وضعیت تحصیلی مورد نظرتان و قضاوتی که مایلید دیگران از شما بکنند) را یادداشت کنید . این کار را
حتما بکنید؛ زیرا اهداف نانوشته ، همانند تصوّرات و خیالات است که دردی را دوا نمی کنند . دقت کنید که اهداف باید دارای شاخصه هایی از قبیل : وضوح ، قابلیّت اندازه گیری ،
قابلیت دسترسی ، واقع بینانه بودن و داشتن با محدودیت زمانی باشند . برای مثال ، منظور از قابل اندازه گیری بودن ، این است که اگر می خواهید لاغر شوید ، تعیین کنید باید
ماهی چند کیلو وزن کم کنید .

برای رسیدن به اهداف بزرگ باید مرحله به مرحله پیش رفت. در این صورت ، احساس دائمی موفقیت و پیشرفت موجب افزایش توان و انگیزه برای دستیابی به هدف
می شود . پس با استفاده از ورزش ذیل (اصل سوم) ، اهداف خود را به صورت هدف های کوچک درآورید . ابتدا روی یک برگ کاغذ ، اهداف بلندمدت خود را که ظرف پنج سال
آینده می خواهید به دست آورید ، با تفکیک نوع هدف بنویسید (یعنی اهداف بلندمدتِ «چرایی» ، اهداف بلندمدت «چیستی» و اهداف بلندمدت «چگونگی» را جداگانه
یاداشت کنید) . سپس اهداف میان مدت یک ساله را به همین طریق یادداشت کنید و در مرحله آخر با استفاده از این اهداف ، اهداف کوتاه مدت دو ماه را تعیین کنید . توجه کنید
که اهداف کوتاه مدت باید به گونه ای باشند که بتوان در ادامه آنها به اهداف میان مدت و در ادامه به اهداف بلندمدت رسید .

این کار ، موجب می شود که هدفگذاری شما روی اعمالتان با وضوح بیشتری صورت گیرد و اعمال روزمره تان در امتداد اهداف بلند مدّت شما قرار گیرند و هر روز بدانید در چه
مرحله ای قرار دارید . با این روش ، علاوه بر به دست آوردن انگیزه لازم برای رسیدن به هدف ، ملاک مناسبی نیز برای ارزیابی خودتان به دست آورده اید .

۳ . برنامه ریزِ روزانه

با تعیین اهداف بلندمدت ، میان مدت و کوتاه مدت ، گام اوّل را برای مدیریت زمان برداشته اید . با این کار ، نگرش جامع و کامل بر وظایفی که به عهده شماست به دست
آورده اید . اما هنوز ابزار لازم برای سازماندهی اوقات امروز (که گفتیم رمز استفاده از زمان است) به دست نیامده است . حال ، وقت آن است که با استفاده از نتایج تعیین اهداف ،
گام دوم را بردارید و آن ، نوشتن برنامه ریزِ روزانه است که کاربُردی ترین بخش برنامه ریزی است و در صورت اجرای درست ، مؤثرترین گام برای تنظیم وقت به شمار می رود .

در این قسمت ، بیشتر کار ، روی اهداف «چگونگی» صورت می گیرد و به نُدرت پیش می آید که اهداف «چیستی» در این حیطه مورد بحث قرار گیرند؛ زیرا اهدافِ چیستی
معمولاً بلندمدت یا میان مدت هستند . البته پیش می آید که اهداف چیستی هفتگی و حتی روزانه در نظر گرفته شود . اما اهداف چرایی ، آن قدر کلّی و بلندمدت هستند که
نمی توان آنها را به اجزای کوچک تر تبدیل نمود . این مطلب به این معنا نیست که در برنامه ریزِ زمان ، توجهی به اهداف «چرایی» و «چیستی» نمی شود؛ بلکه پایه و هدف
اهداف «چگونگی» رسیدن به اهداف «چیستی» و در نهایت ، اهداف «چرایی» است و باید این اهداف مرتبا مرور شوند تا انگیزه لازم برای اجرای اهدافِ چگونگی از دست
نرود .

برای این که برنامه ریزِ روزانه بهتر در جهت برنامه های بلندمدت قرار گیرد ، لازم است ابتدا برآوردی روی برنامه چگونگی کوتاه مدت داشته ، آن را به هشت قسمت تقسیم
کنید ، تا هدف هایی که باید در طول هفته به آنها دست یافت ، معلوم گردد . این برنامه هفتگی فقط شامل اهدافی است که باید در طول هفته به آنها دست یافت ، نه ریزِ
کارهای روزانه . حال با ریزتر کردن برنامه هفتگی ، تصویر روشنی از کارهایی که باید در هر روز هفته انجام دهید ، به دست می آورید .

در این جا باز تأکید می کنیم که منظور از این اعمال ، کارهای روزمره و تکراری شما نیست؛ بلکه فعالیت هایی است که مستقیما به اهدافی که شما قبلاً تعیین کرده اید و
مایلید به آنها دست یابید ، مربوط می شوند . بیشتر کارهای روزانه ، ناشی از روزمرّگی است و کمکی برای رسیدن به اهداف نمی کنند و در صورت عدم مراقبت ، یکی از
بازی های زمان ، افتادن در دام روزمرّگی است؛ یعنی اگر کاری برای خود تعریف نکنید ، باز هم احساس بیکاری نخواهید کرد و حتی بعضی اوقات ، وقت خالی برای انجام دادن
کارهای اصلی هم نخواهید داشت . این یعنی روزمرّگی!

حال که می دانید اهداف امروزتان چیست ، این اهداف را به عنوان شالوده برنامه روزانه به کار ببرید . البته در برنامه روزانه کارهایی که به اجبار باید هر روز انجام دهید (از
جمله فعالیت های شخصی ، ارتباطات اجتماعی و …) نیز اضافه شود؛ ولی باید همه اینها حول محور اهداف اصلی قرار گیرند و هیچ گاه اهداف شما قربانی انجام این امور نشوند .

برنامه ریز روزانه ، فهرست واقع بینانه ای از کارهایی است که شما باید در طول روز انجام دهید و لازم است آنها را در جدولی که حداقل شامل ستون هایی برای درج ساعات
روز ، فعالیت های که باید انجام گیرد ، زمان هر فعالیت ، نوع اولویت ، ثبت عملکرد و نیز ستونی برای ارزیابی فعالیت ها می شود ، تنظیم کنید . در مورد اجزای برنامه و
مهارت های تنظیم آن ، بحث خواهیم کرد؛ اما این نکته را به خاطر بسپارید که در تنظیم برنامه ها مراقب باشید وقت خود را به چیزهایی اختصاص دهید که ارزش آن را داشته
باشند . همان گونه که برای خرج کردن پول خود وسواس دارید و دقت می کنید ، ارزش زمان خود را هم مد نظر داشته باشید .

۴ . اولویت بندی

یکی از م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.