پاورپوینت کامل پدیدارشناسیِ دروغ ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پدیدارشناسیِ دروغ ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدیدارشناسیِ دروغ ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پدیدارشناسیِ دروغ ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

سه نفر دور هم جمع شده بودند و جر و بحث می کردند.
کشیشی از راه رسید و به آنان گفت: «فرزندانم! چرا این
همه سر و صدا راه انداخته اید؟».

پاسخ دادند: «پدر روحانی! ما صد دلار داو
گذاشته ایم (شرط بندی کرده ایم) تا به کسی که
بزرگ ترین دروغ را بگوید، بدهیم. حال هر یک از ما
دروغی گفته و مدعی است که دروغش از دروغ دیگران
بزرگ تر است». کشیش گفت: «فرزندانم! کار درستی
نمی کنید. دروغ گفتن مطلقا خطاست و من تاکنون هیچ
دروغی نگفته ام».

آن سه تن گفتند: «هورا!» و به اتفاق آرا، او را برنده
مسابقه شناختند.

ظاهرا همه ما دروغگویی را بد و عملی رذیلانه
می دانیم. از کودکی آموخته ایم که دروغ، بد و دروغگو
دشمن خداست. بنا بر این می توان گفت که هیچ کس،
دروغگویی را درست نمی داند. اگر هم کسی دروغگویی
را در مواردی مجاز بداند، همان کس تنها دروغگویی را
در آن موارد مجاز شمرده است، نه دروغ شنیدن را و این
دو با هم خیلی تفاوت دارند. لذا چنین کسی ترجیح
می دهد در آن موارد خاص به دیگری یا دیگرانی دروغ
بگوید، اما حاضر نیست که در همان موارد، دیگری یا
دیگرانی به او دروغ بگویند.

لذا در مجموع می توان ادعا کرد که دروغ، رفتاری
نادرست و غیر اخلاقی است. لذا در آموزه های دینی ما
بسیار بر این مسئله تأکید شده و دروغ، مادر و ریشه
گناهان بزرگ شمرده شده است؛ زیرا اگر کسی راه
دروغگویی یا فریبکاری را در پیش گیرد، از هیچ گناهی
پروا نمی کند و اگر از این یک باز ایستد، امکان باز
ایستادن از گناهان دیگر را دارد؛ به همین خاطر،
معصومان(ع) بارها بر این نکته تأکید کرده اند که ریشه
همه گناهان، همین دروغ است. رسول خدا(ص)
می فرماید: «دروغ، ریشه های شر را آبیاری می کند،
همان گونه که آب، ریشه های درختان را سیراب
می نماید».(۱) امام باقر(ع) نیز بر آن است که: «خداوند ـ
عزوجل ـ برای بدی ها قفل هایی قرار داد و شراب را
کلید آن قفل ها ساخت، و دروغ از شراب، بدتر است».(۲) و
امام حسن عسکری(ع) می فرماید: «پلیدی ها در
خانه ای گذاشته شد و دروغ به عنوان کلید آن معیّن
گشت».(۳)

در نتیجه می توان ادعا کرد که: در نظام اخلاق
اسلامی، دروغ از همه گناهان بدتر است. لذا شخص
مؤمن، ممکن است هر گناهی مرتکب شود و هر
رذیلتی در او ریشه دار شود، اما دروغ از او سر نمی زند. از
این رو رسول خدا(ص) می فرماید: «هر خصلتی در
مؤمن ریشه دار می شود، جز دروغ»(۴) و چون از ایشان
پرسیدند: آیا مؤمن زنا می کند؟ فرمود: «ممکن است
گاه چنین باشد». باز سؤال کردند که: آیا مؤمن دست به
سرقت می زند؟ فرمود: «ممکن است گاه چنین باشد».
باز پرسیدند که: آیا مؤمن دروغ می گوید؟ فرمود: «نه،
کسانی دروغ پردازی می کنند که به خدا ایمان ندارند».(۵)
بحث از جایگاه دروغ و پیامدهای کوتاه و دراز مدت آن
از چارچوب این نوشته بیرون است، از این رو در این جا
به آن نمی پردازیم.(۶)

تو هرگز دروغ نخواهی گفت

برخی از فیلسوفان اخلاق به دلیل آن که در هر نوع
دروغی، گونه ای فریفتن و استفاده ابزاری از دیگران
وجود دارد، هر گونه دروغی را غیر اخلاقی دانسته اند.
شاخص ترین کس در این عرصه، ایمانوئل کانْت است
که به دلیل موضع ضد دروغش سخت معروف است.
وی در مقاله معروف: «در باب حقِّ پنداریِ دروغ گفتن
به انگیزه های انسان دوستانه»(۷) دلایل اساسی خود را
در این باره بیان می کند. این دلایل، کسانی را قانع
می کند، اما دیگرانی را قانع نساخته است.(۸) با این همه
به نظر می رسد به کاربستن قاعده کانت و پرهیز از
دروغگویی در همه موارد، نه تنها ممکن نیست، که اگر
هم ممکن باشد، چه بسا نادرست است. همه ما در
مواردی احساس کرده ایم که برخی دروغ ها لازم هستند
و ظاهرا از رذیلت اخلاقی خود، پاک شده اند و حتی
دارای فضیلت اخلاقی به شمار می روند. برای مثال،
دروغ گفتنِ سربازی خودی که زیر شکنجه های
بازجویان ارتش دشمن قرار دارد، برای پنهان داشتن
بنیه نظامی کشورمان، نه تنها مجاز به نظر می رسد،
بلکه در این گونه موارد، راستگویی، عین خیانت است.
این جاست که مواردی از دروغگویی، مجاز شمرده شده
است. اما دشواری کار، تعیین دقیق چنین مواردی است.
از این رو به تدریج، اصطلاح «دروغ مصلحت آمیز» به
فرهنگ اخلاقی و اجتماعی ما راه یافته است. این
اصطلاح، ریشه در داستانی دارد که سعدی شیرازی در
نخستین باب «گلستان» خود نقل می کند. به گفته
سعدی، پادشاهی فرمان کشتن اسیری را صادر کرد:
بی چاره در حالت نومیدی به زبانی که داشت، ملک را
دشنام دادن گرفت… مَلِک پرسید که چه می گوید. یکی
از وزیران نیک محضر گفت: «ای خداوند جهان! همی
گوید: اَلْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعافینَ عَنِ النّاسِ». مَلِک را
رحمت در دل آمد و از سرِ خون او درگذشت. وزیر دیگر
گفت: «ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان
جز به راستی سخن گفتن. اینْ، مَلِک را دشنام داد و
سَقَط گفت». ملک روی از این سخن درهم کشید و
گفت: «مرا آن دروغ پسندیده تر آمد از این راست که تو
گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خُبثی».
و خردمندان گفته اند: «دروغی مصلحت آمیز، به از
راستی فتنه انگیز».(۹)

این داستان در طول تاریخ ما پرسش های فراوانی بر
انگیخته و سعدی به نااخلاقی بودن، متهم شده است.
واقعا مُراد سعدی از این سخن چیست؟ آیا می خواهد
بگوید دروغ مصلحت آمیز خوب است، یا آن که مدعی
است دروغ با همه رذالت آن، از راستی که به خونریزی
بینجامد، بهتر است؟(۱۰) با این همه امروزه تقریبا همه ما
نوعی از دروغ را مجاز می شماریم که به آن، عنوان
مصحلت آمیز می دهیم. در کتاب های اخلاقی، مانند
«کیمیای سعادت»(۱۱) و «معراج السعاده»،(۱۲) سه نوع دروغْ
مجاز شمرده شده است.(۱۳) اما عملا ما دروغ های
دیگری را نیز به عنوان دروغ مصحلت آمیز و در نتیجه
مجاز، می شناسیم. دامنه دروغ های مصلحت آمیز حتی
به عرصه دین نیز کشیده می شود و برخی کسان،
دروغگویی به سود دین و برای ترویج شعائر دینی
(مانند گریه بر سالار شهیدان) را مجاز می شمارند.(۱۴) اما
دشواری مسئله، تعیین معیار مصحلت آمیز بودن است.
هر کس دروغی می گوید، در پی مصلحتی است، و جز
افرادی که مریض باشند، دروغ بی مصحلت نمی گویند.
لذا پرسش هایی از این دست پیش می آید: مقصود از
مصلحت چیست؟ مصلحت چه کسی مورد نظر است؟
(کسی که دروغ می گوید؟ یا کسی که به او دروغ گفته
می شود؟ یا شخص ثالث؟) چه کسی می خواهد
مصلحت را تشخیص بدهد؟ این مصلحت واقعا
مصلحت است یا منفعتی است که نام مصلحت به
خودش گرفته است؟ به گفته شهید مطهری: «فرق
است میان دروغ مصلحت آمیز و دروغ منفعت خیز.
خیلی افراد، دروغ منفعت خیز را با دروغ مصلحت آمیز
اشتباه می کنند یا می خواهند اشتباه بکنند. دروغ
مصلحت آمیز، یعنی دروغی که فلسفه خودش را از
دست داده و فلسفه راستی را پیدا کرده است؛ یعنی
دروغی که با آن، انسان، حقیقتی را نجات می دهد. ولی
دروغ منفعت خیز، یعنی انسان دروغ می گوید که خودش
سودی برده باشد. مسئله مصلحت با مسئله منفعت
نباید اشتباه شود».(۱۵) اما دریغ که غالبا چنین اشتباهی
صورت می گیرد و خواسته و ناخواسته این دو یکی
پنداشته می شوند؛ زیرا تا کنون معیار روشنی که این دو
را از یکدیگر جدا سازد، تعریف نشده است و
کوشش هایی که تا امروزه شده، هنوز به فرجام نرسیده
است. نگارنده این سطور کوشیده است با توجه به
اصول اخلاقی ما، در این زمینه معیاری به دست دهد
که در جای دیگر آمده است.(۱۶)

در نتیجه والدین به فرزندان خود دروغ می گویند،
متقابلاً فرزندان هم به والدین خود دروغ می گویند.
ارباب رجوع به کارمندان دروغ می گویند، اینان نیز در
پاسخ به آنان دروغ می گویند. زن و شوهر به یکدیگر
دروغ می گویند. میهمان و میزبان به یکدیگر دروغ
می گویند و… و همه نیز دروغ خود را مصلحت آمیز
می دانند. در نتیجه معلوم نیست که اساسا دروغ
غیرمصلحت آمیز و غیر اخلاقی کدام است و این همه
احادیثی که در نکوهش دروغ آمده است، کدام نوع دروغ
را در بر می گیرد.

با توجه به این فرهنگ است که ما نمی فهمیم
تکلیفمان چیست. آیا تابع احادیث و اصول اخلاقی
باشیم و از عمده دروغ ها ـ اگر نگوییم همه دروغ ها ـ
بپرهیزیم؟ یا دروغ های خود را مصلحت آمیز بدانیم؟ و
باز نمی دانیم که در موارد ابهام به چه معیاری استناد
کنیم. از سویی با مرور ادبیات دینی و احادیث
معصومان، مسائلی را درباره انواع دروغ ها در می یابیم
که ما را از دروغ های مصلحت آمیز خود شرمنده
می سازد. در این مورد، کافی است که به نکات زیر توجه
کنیم:

نُه نکته در پدیدارشناسی دروغ

یک: دروغ، بنیاد دین را به هم می ریزد و اساس
اخلاق را درهم می کوبد. به فرموده امام باقر(ع): «دروغ،
خود، تباهی ایمان است».(۱۷)

دو: به همین دلیل در هِرم ارزش گذاری دینی
می توان مؤمنی را در نظر گرفت که دست به کارهای
ناشایستی بزند و از گناهانی چون دزدی، زن بارگی و
شاد خواری نپرهیزد؛ اما «هیچ مؤمنی بی پرهیز از دروغ
نمی تواند نام مؤمن بر خود نهد».(۱۸) این رده بندی شامل
رذایل اخلاقی نیز می شود. بدین معنا که: «دروغ از
رذایل دیگری چون بخل و بزدلی، پلیدتر است».(۱۹)

سه: همه گناهان از طریق دروغ به جهان راه یافت و
نخستین عصیانی که در عالم رخ داد، برخاسته از
دروغی بود که ابلیس گفت. وی با دروغی که به آدم و
حوا گفت، آنان را فریفت و به نافرمانی خداوند متعال
تشویق کرد. بدین ترتیب می توان دروغ را مادر همه
گناهان دانست.

چهار: همین رویکرد را می توان نقطه عزیمت
اخلاق اسلامی و تربیت دینی دانست. اگر دروغ، پلیدتر
از شراب باشد، و اگر گناه از طریق دروغ به این عالم راه
یافت، پس برای زدودن گناهان باید ریشه دروغ را
خشکاند. از این منظر پیش از آن که به فرزندانمان
نماز خواندن یا دیگر واجبات را بیاموزیم، باید به آنان
صداقت و راستی را آموزش دهیم. باید قبل از آن که
پرهیز از نجاسات معروف را ـ که تن را می آلایند ـ
بیاموزیم، دوری از دروغ را ـ که روح را می آلاید ـ آموزش
دهیم. و همان گونه که بهداشت جسمی را به آنان
می آموزیم، بهداشت روحی را نیز به ایشان آموزش
دهیم. به یاد داشته باشیم که پلیدی تن با چند دقیقه
شست وشو از میان می رود، اما اگر روح کودک بر اثر
دروغگویی و دروغ شنوی آلوده شد، به سادگی نمی توان
آن را زدود.

پنج: اگر هم در پی اصلاح دیگران بر آمدیم و در
افراد، کاستی های گوناگون دیدیم، به جای صرف وقت
برای حل یکایک آنها، باید ریشه را بخشکانیم. این
شیوه ای است که معصومان به ما آموخته اند. ماجرای
آن شرابخواره و تارک الصلاتی را که دروغ هم می گفت،
خوانده ایم. همین که از دروغ گفتن دست کشید، ناچار
شد که دیگر گناهان را واگذارد. همان طور که پرهیز از
دروغ، عامل دوری از دیگر گناهان است، اجتناب از آن،
بهترین وسیله تقرب به خداوند متعال نیز به شمار
می رود. مردی به رسول خدا گفت: «ای رسول خدا! به
من کاری بیاموز که بدان به خدا نزدیک شوم». حضرت
فرمود: «دروغ مگو». همین موجب خودداری او از هر
یک از معاصی خداوند شد؛ چرا که قصد هر معصیتی
می کرد، یا در آن دروغی می یافت و یا چیزی که او را به
دروغگویی وامی داشت؛ از این رو از همه گناهان دور
گشت.(۲۰)

شش: دروغگویی نشانه حقارت نفس است. این
حکم درباره هر نوع دروغی، راست می آید. دروغ،
هنگامی پدیدار می شود که ما نخواهیم یا نتوانیم آنچه
را در دل داریم، بیان کنیم. این کار، غیر از رازپوشی
است. در رازپوشی و کتمان، می کوشیم تا با صراحت،
حریم خود را حفظ کنیم و به نامحرمان اجازه ندهیم تا
به خلوت فکری ما وارد شوند؛ اما به هنگام دروغگویی
(به هر دلیلی) سعی می کنیم با اظهار چیزی که خود
بدان باور نداریم، مخاطب را گمراه کنیم؛ حال، گاه این
گمراه گری از سرِ خیر خواهی و گاه از سر بدخواهی است،
اما اگر شجاعت ابراز آنچه را می اندیشیم داشته باشیم،
از بیانش خودداری نخواهیم کرد. رسول خدا با اشاره به
همین نکته است که می فرماید: « دروغگو دروغ
نمی گوید، جز بر اثر حقارت نفسش».(۲۱) ارسطو با همین
اعتقاد می گوید: «دروغ، ذاتا بد است و شایان نکوهش
(خواه منظوری خاص در میان باشد و خواه نه) و
درستکاری، ذاتا نیک است و شایان ستایش».(۲۲)

البته کسانی مانند غزالی به قبح ذاتی دروغ قائل
نیستند، و آن را با توجه به پیامدهایش خوب یا بد
ارزیابی می نمایند؛ لیکن احادیث ما مؤیّد همان دیدگاه
فضیلت مدار است که دروغ را ماهیتا قبیح می شمارد.
امام خمینی هنگام بحث از دروغِ مجاز و با بیان این که
اگر نجات جان پیامبر بر دروغی متوقف باشد، مجاز
است، همین دغدغه خاطر را نشان می دهد: «دروغ،
جدای از همه متعلقات و با توجه به ذاتش، قبحی
عقلی دارد که به هیچ روی از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.