پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

راه رفتنِ بسیار استادانه ای داشت؛ مثل یک نظامی،
شکیل و منظمْ قدم برمی داشت و صدای پاشنه
کفش هایش (مخصوصا وقتی روی کفپوش های یک
اداره راه می رفت)، جلب توجّه می کرد. کت و شلوار اتو
کشیده، موهای مرتب و صورت کاملاً اصلاح شده ای
داشت. زیر کت، پیراهن سفیدی می پوشید که
دکمه هایش تا بالا بسته شده بودند. با کسی زیاد
صحبت نمی کرد، مگر در موردی علمی یا تخصّصی که
در اکثر اوقات، طرف صحبت او با تکان دادن سر به بالا
و پایین، حرف هایش را کاملاً تصدیق می کرد، از
صحبت با او لذت می برد و او را فردی بسیار فرهنگی و
فهمیده می انگاشت.

با این که راستْ دست بود، سعی می کرد کارهایش را
با دست چپ انجام دهد ؛ چون به این اصل، بسیار
معتقد بود که: نیمه راست بدن را نیمکره سمت چپ
مغز و برعکس، کنترل می کند.

یک روزِ دلنشین پاییزی، به قصد کارهایش از خانه
بیرون رفت. البته او هیچ وسیله نقلیه ای برای خود
نداشت (که دلیلش را فقط خودش می دانست). هنگام
قدم زدن در خیابان، بیشتر، سرش پایین بود ؛ به طوری
که فقط از کمر به پایین افراد را به طور ماهرانه ای،
می دید و همین امر باعث شده بود افراد را از کفش ها و
طرز راه رفتنشان بشناسد. بارها اتفاق افتاده بود که
بدون این که چهره کسی را ببیند ناگهان بگوید: «سلام
آقای… حالتون چه طوره؟!».

عجیب ترین و تنها عیبی که داشت این بود که خیلی
زودباور بود و بارها مورد توجّه افراد جیب بر قرار گرفته
بود و به افراد کلاّش، زیاد برخورد می کرد و این که چه
طور از او اخاذی می کردند، بماند.

همین طور که در پیاده رو قدم می زد و غرق در
ترافیک فکری خود بود، جوانکی که تا حد مرگ،
موهایش را ژل زده بود و یک لنگر نه چندان کوچک را
به دور گلویش آویزان کرده بود، به او تنه محکمی زد و
وقتی او به زمین افتاد، جوانک بسیار مؤدبانه او را از
زمین بلند کرد، کتش را تکاند، کیفش را به دستش داد و
بعد، زیر بغل های او را گرفت و گفت: «استاد! فکر
نمی کنید دنده هایتان درد کند؟ پشتتان هم که خاکی
شده، بگذارید تمیزش کنم». سپس کلی معذرت خواهی
کرد و شاد و شنگول از پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint، خداحافظی کرد و
رفت.

پاورپوینت کامل آقای محترم ۱۵ اسلاید در PowerPoint که کمی پهلویش درد گرفته بود، کاملاً
خونسرد بدون این که جیب هایش را وارسی کند یا
کوچک ترین ظنّی نسبت به آن جوان جیب بر پیدا کند،
خودش را بیشتر تکاند و دوباره هما