پاورپوینت کامل عشق الهی و جستجوی خدا ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عشق الهی و جستجوی خدا ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عشق الهی و جستجوی خدا ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عشق الهی و جستجوی خدا ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

[مقدمه: این داستانِ واقعی، خاطره یک استاد الهیات دانشگاه
شیکاگو (در امریکا) درباره زندگی یکی از دانشجویانش است که در
ابتدا منکر خدا بود، ولی بعدا با تأمل روی یک جمله که استادش به
او گفته بود، زندگی اش تغییرات اساسی پیدا می کند، و این، در حالی
است که او مبتلا به سرطان ریه است و زندگی اش رو به افول.

این داستان را جان پاول، کشیش و استاد دانشگاه شیکاگوی
امریکا درباره یکی از دانشجویان کلاس خداشناسی اش نقل
می کند.]

* * *

حدود دوازده سال پیش بود که یک روز، بلند شدم تا پرونده های
دانشجویان کلاس درس خداشناسی (الهیات) اولین دوره ام را ببینم.
آن روز، اولین روزی بود که من «تامی» را می دیدم. در نگاه اوّل،
توجهم را به خود جلب کرد. او موهای بلند بورش را که تا زیر
شانه هایش می رسید بافته بود. اولین باری بود که پسری را با این
چنین موهای بلندی می دیدم. البته می دانم که پشت این ظاهر و
آنچه داخل این سر وجود دارد مهم است . آن روز چندان آمادگی
نداشتم و کمی هیجان زده شده بودم. فوری روی پرونده تامی به
خاطر عجیب و غریب بودنش حرف «S» نوشتم. در همان روز اوّل،
تامی نشان داد که منکر خداست. او مرتّب اعتراض می کرد و عشق
بدون قید و شرط به خدا را رد می کرد. ما با یکدیگر در آرامش نسبی،
آن نیم سال تحصیلی را به سر کردیم. اگرچه برای موافقت با حضور
او در کلاس، دچار زحمت بسیاری بودم.

یک روز بعد از امتحان پایان ترم، به آرامی از من پرسید: «آیا تو
فکر می کنی من هرگز خدا را پیدا نمی کنم؟». برای این که تلنگری
به او زده باشم تا شاید از خواب غفلت بیدار شود، با تأکید فراوان به او
گفتم: «نه، نه!». او فقط جواب داد: «اُه».

از کلاس که می خواست بیرون برود هنوز چند قدمی برنداشته بود
که او را صدا زدم و گفتم: «تامی! من هرگز فکر نمی کنم که تو به او
نخواهی رسید؛ اما من مطمئن هستم که او تو را پیدا می کند».

شانه هایش را کمی بالا انداخت و از کلاس، خارج شد و برای
همیشه، از زندگی ام خارج شد. احساس کردم که حرفم در او تأثیر
گذاشته بود. بعدها از این که شنیدم فارغ التحصیل شده است
خوشحال شدم و خدا را شکر کردم.

اما بعدها خبر ناراحت کننده ای شنیدم. شنیدم که تامی مبتلا به
بیماری بدون درمان سرطان ریه است. قبل از این که به دنبال او
باشم، او خودش یک روز به دیدن من آمد. وقتی او را دیدم بدنش
بدجوری تحلیل رفته بود و تمامی موهایش هم ریخته بود؛ اما
چشمانش همچنان پرفروغ و کلامش مثل سابق، محکم و استوار
بود. به طرفش رفتم و گفتم: «تامی، من اغلب اوقات به فکر تو
هستم، فراموشت نکرده ام. شنیدم که مریض هستی، بسیار متأسف
شدم».

ـ اوه، بله، خیلی مریض! هر دو ریه ام سرطان دارند. موضوع
هفته هاست.

ـ می توانم درباره آن با هم صحبت کنیم!

ـ حتما، هر طوری که دوست داری.

ـ چه جور است آدم، ۲۴ ساله باشد اما در حال مرگ؟

ـ خوب می توانست بدتر هم باشد.

ـ مثل چی؟

ـ مثل انسان پنجاه ساله ای که هیچ ارزش و هدفی در زندگی اش
ندارد. مثل انسان پنجاه ساله ای که به فکر هوس بازی و جمع کردن
پول است.

لحظه ای را که روی پرونده تامی حرف «S» را به نشانی عجیب
بودنش می نوشتم به خاطر آوردم و گفتم: «جالبه!».

ـ علت این که به دیدن شما آمدم، به خاطر حرفی بود که در
آخرین روز کلاس درس به من گفتید. من از شما پرسیدم که: آیا فکر
می کنی هرگز خدا را پیدا نخواهم کرد؟ و تو جواب دادی: نه! این
جواب، مرا بسیار شگفت زده کرد. سپس گفتید: اما او شما را پیدا
خواهد کرد! این جمله، من را به شدت تحت تأثیر قرار داد و درباره
آن، بسیار فکر کردم و برای جستجوی خدا تلاش های زیادی کردم و
به شدت به آن علاقه مند شدم.

زمانی که پزشکان، مرا تحت مداوا قرار دادند و به من گفتند که
مبتلا به بیماری سرطان هستم، من در حال و هوای جستجو و
تحقیق درباره خدا بودم. دستانم را محکم بر درهای آسمان کوبیدم؛
اما هیچ اتفاقی نیفتاد. آیا شده است که برای به دست آوردن چیزی
با تمام توانت تلاش کنی اما موفق نشوی؟ بدون شک آدم خسته،
دیگر حوصله زحمت کشیدن ندارد و در آخر، دست از تلاش
برمی دارد.

روزی از خواب بید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.